خامنهای فرمان کشتار مردم را میدهد، تاریخ به یاد خواهد داشت و امروز جهانیان شاهد آن هستند. چرا خامنهای و بیت او چنین مصمم برای قتل ایرانیان است؟ جمهوری اسلامی از ابتدا دو اهرم اساسی داشت: یکم، ماشین دولتی تبلیغات شیعه با بودجه هنگفت حکومتی بمنظور مغزشوئی و تولید ذهن اسلامی. دوم، ماشین سرکوب سپاه و بسیجی و سازمانهای اطلاعاتی جاسوسی برای تخریب هرگونه مقاومت و اعتصاب و مبارزه و تشکل سندیکایی و سیاسی. هدف خامنهای حفظ قدرت مطلقه فردی، حفظ ثروتهای کلان شخصی و خانوادگی و کاست مالی سیاسی، تحکیم ایدئولوژی قرآنی اسلامی برای بازتولید بندگی انسان و ضدیت با آزادی و دمکراسی است.
نکته یکم:
خامنهای دارای قدرت مطلقه فردی است که توسط قانون اساسی جمهوری اسلامی برسمیت شناخته شده و تمام نهادهای سیاسی و نظامی و اداری و دینی به قدرت او وابسته هستند. از نظر مالی اقتصادی ثروتمندترین و فاسدترین شخص در ایران است. خبرگزاری رویترز دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ گزارشی منتشر کرد مبنی بر اینکه «دارایی رهبر انقلاب بالغ بر ۹۵ میلیارد دلار تخمین زده میشود». حال میزان ثروت خامنهای بطور مسلم بیشتر است زیرا با توجه به فقدان خطوط مشخص مالکیت نهادهای مذهبی و سپاه و دولت و افراد خانواده، تسلط او به ثروت عظیم است. خامنهای یعنی تجمع فساد سیاسی و مالی و اخلاقی.
نکته دوم:
یکی از عوامل موثر در زندگی انسان محیط خانوادگی و درسی و شغلی فرد است. خامنهای محصول یک محیط محرومیت دیده و حقارت دیده و متعصب مذهبی است. تمایل او به چاپیدن از عقدههای دیروز و جاه طلبیهای امروز اوست. سید علی حسینی خامنهای فرزند حاج سید جواد حسینی خامنهای، در فروردین سال ۱۳۱۸ خورشیدی در مشهد بدنیا آمد. پدر او آخوند پردرآمدی نبود و او مینویسد: «شبهایی اتفاق میافتاد که در منزل ما شام نبود. مادرم با زحمت برای ما شام تهیه میکرد. آن شام هم نان و کشمش بود». این گفته چه بسا حیله گرانه و گزافه گوئی باشد. ولی آخوندها از دیر باز برای پخش تبلیغات مذهبی زهرآگین خود از خمس و زکات فربه میشدند. این پول بعنوان سهم امام یا سهم الله از طریق مراجع تقلید یا بطور مستقیم توزیع میشود. آخوند نه تنها از نظر فکری فاسد و نادان است بلکه بسیاری از آنها در میان خود مناسبات فاحشگی در حوزهها دارند و پیوسته در پی طعمه بوده و در جستجوی تجاوز به نوجوانان هستند. بعنوان نمونه میزان ۲۹۳ مورد پرونده فساد جنسی مردان زیر عنوان «تجاوز جنسی به نوجوانان» در سال ۱۳۹۸ در دادسرای ویژه روحانیت ثبت شده است. آخوند یک انگل اجتماعی است که به اعتبار نادانی و خرافه پرستی مردم زندگی میکند. هر چقدر جامعه نادان تر باشد بساط آخوند پررونق تر است. از ابتدا و از نوجوانی تمام تلاش آخوند این است که چگونه با ذکر قرآن و روایات شیعه و روضه خوانی مردم را فریب بدهد و بچاپد. آخوند حامل فساد دین اسلام در جامعه است.
نکته سوم:
خامنهای از نظر روانی با افکار مردابی شیعه تغذیه کرده است. علی خامنهای در یک خانواده آخوندی بدنیا میآید. جد و پدر خامنهای آخوند بودند و مادر خامنهای نیز بسیار مذهبی بود. بقول خامنهای: «ما وقتی بچه بودیم، همه مینشستیم و مادرم قرآن میخواند». او پس از پایان دورهی دبستان، وارد دنیای طلبگی شد. همزمان با کلاس پنجم دبستان، تحصیلات مقدماتی حوزوی را نیز آغاز کرد. وی در ۱۳۳۶ خورشیدی همراه خانواده به نجف میرود و در اخر به قم برمیگردد. سید علی خامنهای، در قم نزد حسین بروجردی، روح الله خمینی، مرتضی حائری یزدی، سیدمحمد محقق داماد و علامه طباطبایی «تلمذ» نمود. این فضای خانوادگی دینی از خامنهای یک فرد مرتجع اسلامی بار آورد. تمام این زندگی حوزوی و خانوادگی او، برای آماده کردن یک ذهن بیمار بیگانه پرست است. فردی مانند خامنهای از کودکی بجای گاتهای زرتشت و شاهنامه فردوسی، احکام منحط قرآن و نهج البلاغبه را میخواند، بجای دیدار دانشمند و خردمند، فقط در برابر آخوندهای مرتجع زانو میزند و بجای مهر و دوستی نسبت به میهن و ملت، فقط به خاندان استعمارگر بنی هاشم عشق میورزد. در واقع خودآگاه، ناخودآگاه، عاطفه، احساس، هیجان، رفتار روانشناختی آخوند به پستی و انحطاط و بیگانه پرستی تمایل دارد. به همین خاطر هنگامی که در پرواز از فرانسه در هواپیما از خمینی پرسیده میشود برای بازگشت به ایران چه احساسی دارید، او میگوید: هیچ. این پاسخ بیان بی اعتناعی او به میهن دوستی و مردم دوستی است. به همین خاطر است که خامنهای از خانوادههای قربانیان هواپیمای اوکرائین دلجوئی نمیکند و پیوسته باندهای فاشیستی اسلامی بسیجی را علیه مردم و علیه زنان تحریک کرده است.
نکته چهارم:
همانگونه که میدانیم هدف «مطالعات حوزوی» تولید قشون آخوند و پرورش ایدئولوگهای فاشیسم اسلامی است. در واقع این تولید برای آماده سازی مراجع تقلید است تا آنها استعمار مغزهای انسانها را طراحی کنند و هرگونه خردگرایی را در جامعه منکوب نمایند. براساس یک تخمین در ایران در حال حاضر بیش از چهارصد هزار طلبه و آخوند وجود دارد و در راس آنها پنجاه آیت الله بزرگ قرارگرفته است. یکی از نشانههای آیت اللهی و قدرت اجتهادی آنها، همانا «رساله عملیه» آنهاست. این رساله عملیه مجموعهای از فقه شیعه پوسیده و احکام و اصول منحط و ضدعلمی است که هر مغزعقل اندیش را ویران میکند و مسخ شدگی اسلامی را در جامعه میپراکند. طبق روال سنتی خامنهای مرجع تقلید نیست و برخی میگویند که او «مجتهدی است که متصدی مقام مرجعیت نبوده و رساله عملیه هم ندارد.». افزون برآن، بیانیهای منسوب به «جمعی از طلاب و مدرسین حوزههای علمیه قم، مشهد و تهران» در شبکههای اجتماعی منتشر شده که در آن آمده است: «علی خامنهای مجتهد و مرجع تقلید نیست.» (۳۰/۹/۲۲میلادی).
نکته پنجم:
از ابتدای انقلاب شوم اسلامی، همه آخوندها این مطلب را میدانستند. ولی خامنهای که از مبلغان سید قطب بود، از تبلیغاتچی آیت الله طالقانی و آیت الله خمینی در پیش از انقلاب به شخص مورد احترام خمینی تبدیل شد و پس از انقلاب شوم ۵۷ همراه با بهشتی و هاشمی رفسنجانی از کارگزاران اصلی دستورهای خمینی گشت. در ابتدا سید روحالله خمینی که به تزویر با تصدی روحانیون در مقام ریاست جمهوری موافق نبود، با نامزدی خامنهای موافقت کرد و انتخابات در ۱۰ مهر ۱۳۶۰ خورشیدی برگزار شد و خامنهای برای دوبار رئیس جمهور شد. در دوران هشتساله ریاست جمهوری سید علی خامنهای، دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی برای توطئههای بیشتر و تروریسم فعال شد، تبلیغات علیه لیبرالیسم سیاسی و تمدن غربی اوج گرفت و رابطه با سوریه و لیبی و چین و کره شمالی و عراق و لبنان تقویت شد. در داخل، خامنهای به چیدن مهرههای خود اقدام نمود و شبکه مافیایی فساد سیاسی و مالی را تحکیم نمود.
نکته ششم:
پیش از درگذشت خمینی بهعنوان نخستین «رهبر جمهوری اسلامی»، آخوند منتظری تئوریسین ولایت فقیه، برای جانشینی برگزیده شد ولی درگیریهای درونی منجر به حذف منتظری شد. پس از مرگ خمینی، با توطئه هاشمی رفسنجانی مجلس خبرگان در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ خامنهای را با صلوات و نیرنگ رهبر کرد. از آن پس خامنهای پایههای اقتدار فاسد خود را تحکیم نمود. او روزنامههای بیشماری را تعطیل نمود، با توطئه جیره خوارانش رفسنجانی را کشت. او قاسم سلیمانی را فرمانده نیروی قدس در منطقه گردانید تا تنشها و تروریسم منطقهای را سازمان دهد و با حکم «آتش به اختیار» سرکوب روشنفکران و دانشجویان و کارگران را سازماندهی نمود و جنبشهای متعددی مانند جنبشهای ۹۶ و ۹۸ را سرکوب وحشیانه نمود. خامنهای بیشترین ضربهها را به زنان وارد ساخت. او پیوسته دارای افکار منحط ترین آخوندها علیه زن بوده است. در ژوئیه ۱۹۹۷، او اندیشهٔ مشارکت برابر زنان در جامعه را منفی و ابتدایی و کودکانه خواند (ویکیپدیا). بعلاوه او «خانهداری» و «فرزندآوری» را مجاهدت و هنر زنان دانست. (همانجا). خامنهای علیرغم ادعای مزورانه شعر دوستی همیشه از مرتجعانه ترین احساسها و اعتقادات دینی پیروی کرده است. در اسلام ستمگری علیه زن، یک اصل است و طبق قرآن، آیه ۳۴ سوره النسا، مرد بر زن برتری دارد، زن باید در خدمت نیاز جنسی مرد باشد و در صورت نافرمانی، مرد باید زن را تنبیه کند. تمام دستور و سفارش قرآنی توسط خامنهای اجرا شد و باندهای فاشیستی گشت ارشاد و بسیجی و اسیدپاشان اسلامی زندگی زنان را تباه نمودند. طبق قانون و فقه شیعه خامنهای چهار زن در رختخواب در خدمت مرد هستند و زنها از هرگونه امتیاز سیاسی و اجتماعی باید محروم باشند. روشن است که سرکوب زنان مورد پسند همه آخوندهاست، همه آخوندها برای خامنهای دست میزنند، همه آخوندها حتا اگر با خامنهای اختلاف نظر سیاسی داشته باشند با بنیاد تفکر اسلامی و فقهی او موافق هستند.
نکته هفتم:
در تمام این دوران اسلامی، آخوند خامنهای با سوء استفاده از ثروتهای کشوری بیشترین امکان مالی و سیاسی را برای حوزهها و همه آخوندها و مداحان و بسیجیها و سرداران سپاه فراهم ساخت. خامنهای بیشترین خدمتها را به اسلام نمود و این ایدئولوژی وحشت را در جامعه و بر رسانه و دانشگاه و مدرسه حاکم ساخت. استراتژی قدرت فردی خامنهای میطلبید تا خامنهای همه طبقه آخوند را مطیع و جیره خوار خود نماید. بنابراین مسئله مرجع تقلید نبودن خامنهای بر پایه موازین سنتی شیعه، فاقد ارزش بود. خامنهای در قدرت قرارگرفت و همه آخوندها در آستان او به سجده درآمدند. آخوندهای پول پرست دروغگو در برابر ضحاک زمانه و برای بهره گیری از «نوازش پدرانه»، پیوسته با خامنهای کنار آمدهاند و دشمنی خود را با ملت و خردگرایی نشان دادهاند. آیت اللههای مرتجع مانند آیت الله اراکی، آیت الله گلپایگانی، آیت الله مرعشی نجفی، آیت الله یوسف صانعی، آیت محمد باقر حکیم، آیت الله مشکینی، آیت الله فاضل لنکرانی، آیت الله جوادی آملی از خامنهای مرجعیت او حمایت نمودند و گفتند «ما اجتهاد و عدالت حضرت آیت الله خامنهای (دامت برکاته) را تأیید میکنیم.»
نکته هشتم:
در جامعه ایران انقلاب سوم در جریان است و هدف آن سرنگونی ولایت مطلقه خامنهای و پایان دادن به ساختار سیاسی دینی و فاسد کنونی است. دوره آنتاگونیسم قطعی جامعه ایران با اسلام سیاسی و حکومت مطلقه است، دوره شتاب فروریزی دین اسلام و شیعه گری است، دوره رنسانس ایرانیت و پیوند آن با ارزشهای بزرگ انسان گرایی و مدرنیته مانند دمکراسی و آزادی و حکومت لائیک است، دوره برابری زن و مرد و برآمد آشکار نقش زنان در تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در ایران است. دنیای استبداد دینی مذهبی خامنهای به زلزله بیسابقه دچار شده و امکان فروریزی سریع رژیم آخوندی بیش از هر زمانی مطرح است. خامنهای تشنه قدرت مطلقه به وحشت افتاده است زیرا نگران از دست دادن قدرت مطلقه خود و ثروتهای بسیار کلان خود و جان خود و خانوادهاش است. درون نظام تبهکارش شکاف افتاده، دلسردی و تردید و خستگی در نیروهای سرکوب ظاهر شده، رژیماش در جهان کاملن در انزوا قرارداشته و بنابراین در زمانهای که ایدئولوژی منحط اسلام قدرت بسیج خود را از دست داده است، سرکوب خیابانی و شکنجه در زندان و قتل تظاهرکنندکان و اعدام جوانان به اوج رسیده است. خامنهای در سخن آبان ۱۴۰۱ خود خطاب به بسیجیها گفت: «ولاتهنواولاتحزنواوانتم الاعلون ان کنتم مومنین. و سست نشوید و غمگین نگردید و شما برترید، اگر ایمان داشته باشید.». ما میدانیم که بسیاری از آیههای جنایتکارانه در قرآن، یا در حال سفارش برای انجام کشتار است و یا در ایجاد دلگرمی برای نیروهای کشتار است. این سخن خامنهای بیانگر ترس او از شرایط شور انقلابی انقلابیون ایران است. او به سرکوبگران میگوید مردم را بکشید، تردید نکنید و سست نشوید. ولی پیام مردم مبارز و متحد ایران به خامنهای اینست: استالین با اردوگاههایش نابود شد، هیتلر با جنگ طلبی و کورههای آدم سوزیاش به هلاکت رسید و تو، خامنهای جنایتکار آدمکش اسلامی نیز، با انقلاب ایرانیان نابود خواهی شد.
جلال ایجادی
جامعه شناس دانشگاه فرانسه
جلال ایجادی آخرین اثر خود را بنام «بحران بزرگ زیستبوم جهان و ایران» در ۴۸۰ برگ، انتشارات فروغ، منتشر نمود. از این نویسنده تا کنون کتاب «نواندیشان دینی، روشنگری یا تاریک اندیشی»، ۳۱۰ صفحه، نشر مهری، کتاب «جامعه شناسی آسیبها و دگرگونیهای جامعه ایران»، ۴۰۰ صفحه، انتشارات نشرمهری، کتاب «بررسی تاریخی، هرمنوتیک و جامعه شناسی قرآن»، ۳۸۰ صفحه، و کتاب «اندیشه ورزیها در باره جامعه شناسی، فلسفه، زیستبومگرایی، اقتصاد، فرهنگ، دین، سیاست»، ۷۲۰ صفحه، چاپ نشر مهری، منتشر شده است. جلال ایجادی هر هفته پنج برنامه تلویزیونی در زمینه انقلاب، لائیسیته، دمکراسی، فلسفه، جامعه شناسی و نقد قرآن و اسلام، تهیه و پخش میکند.
تحملِ تجاوز در راه آزادی، محمد هادی
چرا کنگره ملی؟ و چگونه؟ منوچهر تقوی بیات