Saturday, Dec 31, 2022

صفحه نخست » بهارتر، ویدا فرهودی

Vida_Farhoudi.jpgسکوت را چو بشکنی صدا سرود می شود
بهار مان بهار تر از آن چه بود می شود

پرنده وَش کمی بخوان! غم ِ قفس ز دل بران!
ببــین ملال ِ سالیــان، چگونــه دود می شود

پس ِ جمود میله ها و رنگ سـُربی ِ فضا
هوا پر از ترانه و شمیم عـود می شود

حـَذر کن از حباب ها، ز وَهــم ها، سراب ها
کـُـلونشان چو بشکـَـنـََد، ره ِ ورود می شود

به تار تار زندگی، تـَنـیده آن که مـُردگی
گسـسته ریشه های او، ز تاروپود می شود

نسیم با نوای تو، زمانه را کـُـنـَد خبر
و شهر ِ خفته ناگهان ، همه شنود می شود

جوانه ، سبز می جَـَهد، به باغ مژده می دهد
ومست/ قلب ماهیان به قعر ِ رود می شود

بلوچ و کـُـرد و تـُرکمن، به گوشه گوشه ی وطن
زبانشان یگانه در " تــرا درود " می شود

سکوت اگر که بشکند، بهار می رسد به بند
و پنجره گشوده بر بسی سرود می شود



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy