بنام خدا
این کتلت نیست؛ به خدا این کتلت نیست، نیست!
جور از خوردن بود کم کن ز خور
یا نپز کَتلَت گریزان شو ز خور
چون بخوردی می (mi) بخور کَتلَت تو پُر
دخل را خرجی بباید خرجِ کتلت هم جور
یک سال پیش بود که موشکی وحشی، از قوم و قبیله ای وحشی، تومار حاج قاسم را در هم پیچید و آرامش از کشور ما رخت بر بست. دیوان با پهپاد و مهواره به سراغ اش آمدند و وحشت ها بر جان حاکمان ایران افکندند. او را تبدیل به زغالکی خشک کردند تو گویی هرگز گوشت نرم و آبداری نبوده است.
انیرانیان و تیرانیان و کنعانیان، بر دست باقی مانده ی او که مزین به انگشتری عقیق بود، پایکوبی ها کردند و بر آن زغال زمخت و تیره نام کتلت نهادند.
سالی نگذشت که قصه کتلت جهانگیر شد و دین باوران غمگین اشک ریزان گفتند «خدا از آنان نگذرد».
باری سرداری بود که خوب یا بد در راه اسلام می کوشید و جان در طبق اخلاص نهاده لباس رزم می پوشید.
اما سامریان به دور گوساله ای دست ساز به رقص و پایکوبی مشغول بودند و در حالی که قطعه ی باقی مانده از آن اسلام گستر دلاور در دست داشتند با شعار این گل پر پر ماست هدیه به رهبر ماست، به خنده و استهزا می پرداختند.
من که عمری الهیات و فلسفه و عرفان تدریس کرده بودم، در مانده بودم که چگونه با این دین ناباوران سکولار، سخن بگویم که آن عضو شریف، گرچه قطعه ای از متحجران است، اما متحجر همه اش تحجر نیست و گلستان نیز هست:
اگر متحجر نصیحت کند که عشق مباز
پیاله ای بدهش گو دماغ را تر کن
گیرم او پیاله را بر سرت کوبد و لگدی نثارت کند لیکن تو از کشف گلستان او دریغ مکن.
باری. تو گویی که آن ها مرا نیز به چالش می کشیدند مرا که زخم ها از آن متحجران خورده بودم:
مستی ام درد منو
دیگه دوا نمی کنه
غم با من زاده شده
منو رها نمی کنه منو رها نمی کنه منو رها نمی کنه...
دیدم کار با تئولوژی درست نمی شود.
آمدم دهان بگشایم که ای خلق خدا از بی ادبان ادب بیاموزید بل کمر فقه شکسته، کمر اسلام راستین راست کنم که دیدم هیاهویی دیگر از سمت آشپزخانه ای بر خاست که آی! مردمان به خواب آلوده! چه نشسته اید که آشپز ی برنا، دستور پخت کتلت در یادروز آن سردار از دست رفته و جزغاله شده فرایاد داده است و قشریون بر سر آن جوان ریختند و گرفتند و بستند و بردند تا صدای ما عاشقان دین در گلو خفه شود:
گر جمله کائنات کافر گردند
بر دامن کبریات ننشیند گرد.
و سخن کوتاه کنم... اکنون در اندیشه ام که طی مقالتی سخته و آهنگین، نشان دهم در صدر اسلام نیز، کتلت ها پخته شده و دستور پخت کتلت ها به کتابت در آمده و هرگز بر چهره ی دین واقعی، لکه ای خرد و ناساز ننشسته.
کفر و دین هر دو در ره ات پویان
وحده لا شریک له گویان.
بزودی این مطلب روشنگر روشنفکرانه را در همینجا از من خواهید دید.
دی ۱۴۰۱
جمادی الثانی ۱۴۴۴
عبدالکریم سروش
امام امت و منبری که پامنبری شد
کنایه مولوی عبدالحمید به "خامنه ای"