اپوزیسیون ایران میتواند در راه تشکیل «ائتلاف» از ترکیه درس بگیرد
آرش عزیزی - ایندیپندنت فارسی
در منطقه ما دموکراسی، نادر و تقریبا ناموجود است و در کمتر کشوری انتخابات واقعی برگزار میشود. در ترکیه نیز دموکراسی، بسیار شکننده است و زندانهای این کشور امروز پر از روزنامهنگاران و چهرههای مدنی و سیاسی است که هر یک به نوعی بهخاطر مخالفت با رئیسجمهور اسلامگرا، رجب طیب اردوغان، به حبس افتادهاند. اما نهادهای دموکراتیک ترکیه، باوجود شکنندگی، هنوز پابرجا و احزاب اپوزیسیون علیرغم محدودیتها فعالیت گسترده دارند. همین است که مخالفین اردوغان امیدوارند در انتخابات پارلمانی و ریاستجمهوری سال جاری، او را شکست دهند و به بیش از ۲۰ سال حاکمیت حزب عدالت و توسعه پایان دهند.
تفاوتهای بسیار ترکیه با ایران از همین تعریف واضح است. در جمهوری اسلامی حتی انتخابهای محدود قبلی بین دستههای مختلف نظام هم در سالهای اخیر محدود شدهاند تا انتخابات کاملا فرمایشی و نمایشی باشند. همین است که خیزش انقلابی مردم ایران به دنبال سرنگونی حکومت است. با این وجود اما فعالیتهای سیاسی اپوزیسیون ترکیه درسهای مهمی برای اپوزیسیون ایران دارد. مهمترین این درس اتحاد وسیعی است که مخالفین اردوغان در سالهای اخیر بین خود ایجاد کردهاند.
حدود یک سال پیش بود که شش حزب اپوزیسیون و رهبرانشان علیرغم تفاوتهای بسیار با یک هدف واحد گرد هم آمدند: شکست دادن اردوغان و تقویت دموکراسی و حکومت قانون در ترکیه. آنها مشخصا خواهان بازگرداندن ترکیه به نظام پارلمانی و الغای نظامی ریاستیاند که اردوغان در سال ۲۰۱۷ ایجاد کرد. نکته خیرهکننده در مورد این شش حزب اما گرایشهای بسیار متفاوت آنها است و این واقعیت که توانستند «میز شش نفره» را علیرغم این اختلافات با خواست واحد دموکراسی برای ترکیه بر پا کنند. همین است که کارشناسان سیاسی از همان ابتدای تشکیل این ائتلاف آنرا «کابوس اردوغان» نامیدهاند.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
«میز شش نفره» در فوریه سال ۲۰۲۲ رسما آغاز به کار کرد. شش حزب تشکیلدهنده آن نماینده سنتهای سیاسی و بخشهای بسیار متکثری از جامعه ترکیهاند. بیایید نگاهی به این شش حزب داشته باشیم.
شش حزب متفاوت
اصلیترین این شش نیرو، «حزب جمهوریخواه خلق» است، سازمانی که مصطفی کمال آتاتورک بنیانگذار آن بود و در دهههای اخیر حزب اصلی جریان چپ میانه و سوسیال دموکراسی در ترکیه بوده است و معمولا حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد آرای مردم را به همراه دارد. بخشی از واقعیت جمعیتشناختی امروز ترکیه نیز این است که بخش عمده پایگاه سیاسی این حزب را اقلیت قومی-مذهبی «علوی» در ترکیه تشکیل میدهد؛ پیروان حاجی بکتاش ولی، عارف قرن سیزدهم میلادی که از نیشابور خراسان برآمد و مرشد مسلمانان آناتولی شد. از نظر طبقاتی طرفداران این حزب عمدتا از طبقات کارگری شهری، متوسط، روشنفکران، فعالین اتحادیههای کارگری (بخصوص اتحادیه چپگرای موسوم به «دیسک») و مردم شهرنشین در شهرهای ساحل دریای اژه همچون ازمیر و برخی شهرهای دانشجویی همچون اسکیشهیرند.
دومین حزب مهم این ائتلاف «حزب خوب» نام دارد که ریشههای آن به جنبش راستگرای ترکیه برمیگردد. نیروی اصلی این گرایش «حزب جنبش ملیتچی» یا «ناسیونالیستی» نام دارد و امروز تحت رهبری دولت باغچهلی و متحد اردوغان است. حزب «خوب» در سال ۲۰۱۷ بنیان نهاده شد و در واقع انشعابی از «حزب جنبش ناسیونالیستی» بود. بنیانگذار و رهبر کنونی آن، مارال آکشنر، کوشید تا راه بخشی از حزب پیشین را از اردوغان و دیکتاتوری جدا کند و در ضمن به جای سنتهای ناسیونالیستی راست افراطی حزب را بیشتر به سوی بستر اصلی راست میانه و دموکراسی لیبرال بکشاند. در واقع «حزب خوب» میخواهد هم بدیلی بر ناسیونالیسم افراطی حزب باغچهلی باشد و هم بدیلی برای اردوغان که سالها است کوشیده خود را حزب راست میانه اصلی در ترکیه معرفی کند.
چهار حزب کوچکتر دیگر «میز شش نفر» نیز به نوعی همه احزابیاند که قرابتی تاریخی با جریان اردوغان دارند. «حزب دموکرات» در سال ۲۰۰۷ بنیان نهاده شده اما ریشه آن به همان «حزب دموکرات» برمیگردد که در انتخابات سال ۱۹۵۰ حزب آتاتورک را شکست داد تا ترکیه برای اولین بار شاهد تغییر قدرت از طریق صندوق رای باشد. پایگاه سنتی این حزب از خیلی جهات مشابه پایگاه کنونی اردوغان است: بخشهای متدین از طبقه سرمایهدار و متوسط در ترکیه که از سکولاریسم آتاتورکی دل خوشی نداشتند. اولین نخستوزیر حزب دموکرات، عدنان مندرس، بود که برخی اصلاحات سکولاریستی آتاتورک را ملغی کرد و مثلا اذان را از زبان ترکی به زبان عربی برگرداند. او اما در کودتای سال ۱۹۶۰ به اتهام اسلامگرایی سرنگون و سپس اعدام شد.
دیگر عضو این ائتلاف «حزب سعادت» است که خود را ادامهدار بنیانگذارش، نجمالدین اربکان، چهره اصلی جریان معاصر اسلامگرایی در ترکیه، میداند. این حزب در سال ۲۰۰۱ در پی آن تشکیل شد که حزب اسلامگرای قبلی با نام «حزب فضیلت» که اربکان و اردوغان هر دو از رهبران آن بودند به حکم دادگاه قانون اساسی ترکیه ممنوع شد و اسلامگرایان مثل همیشه دنبال تشکیل حزب جدید رفتند. اردوغان «حزب عدالت و توسعه» را تشکیل داد که مدرنتر بود و خود را طرفدار روابط قوی با آمریکا و خواست پیوستن به اتحادیه ناتو میدانست؛ در حالی که حزب «سعادت» نماینده تفکر سنتیتر اربکان بود. خود اربکان یک دوره از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۴ و دورهای دیگر از سال ۲۰۱۰ تا وفاتش در فوریه ۲۰۱۱ رهبر این حزب بود و امروز نیز برخی سایر اعضای خانوادهاش در «حزب سعادت» حضور دارند.
اما اگر «حزب سعادت» نزدیکی تاریخی و ایدئولوژیک به اردوغان دارد، دو حزب دیگر این ائتلاف توسط دو نفر از وزرای عالیرتبه سابق اردوغان بنیان نهاده شدند که در سالهای اخیر راه خود را از او جدا کردهاند: حزب «دموکراسی و ترقی» به رهبری علی باباجان که در دولت اردوغان معاون نخستوزیر و وزیر خارجه بود و «حزب آینده» تحت رهبری احمد داووداوغلو، وزیر خارجه و نخستوزیر سابق دولت اردوغان و مهمترین متفکر ایدئولوژیک آن جریان.
این شش حزب البته میدانند که برای پیروزی در انتخاب به حمایت بخش دیگری از جامعه نیز نیاز دارند: «حزب دموکراتیک خلقها»، نیرویی چپگرا و سوسیالیست که ریشهاش به جنبش حقوق کردها در ترکیه بازمیگردد و توسط مخالفینش (از دولت اردوغان تا برخی احزاب اپوزیسیون) متهم است که به اندازه کافی فاصله خود را با حزب مسلح «کارگران کردستان» (پکک) و حامیانش در سوریه که مورد حمله مکرر ارتش ترکیه در سالهای اخیر قرار داشتهاند معلوم نکرده است؛ اتهامی که رهبران این حزب ناروا میدانند. حزب «دموکراتیک خلقها» به شدت زیر ضرب دولت اردوغان بوده و دهها نفر از چهرههای آن در زنداناند و دولت کوشیده از راههای قضایی این حزب را منحل کند (اتفاقی که پیش از این برای بسیاری احزاب کرد افتاده است.) از جمله چهرههای دربند این حزب صلاحالدین دمیرتاش است؛ از رهبران موفقی که موفق شد در انتخابات تاریخی ۷ ژوئن ۲۰۱۵ میزان آرای حزبش را به ۱۳ درصد برساند و به «اوبامای کردها» معروف شده بود.
پروین بولدان، یکی از دو رهبر «حزب دموکراتیک خلقها»، چند روز پیش اعلام کرد حزبش در انتخابات ریاستجمهوری نامزد مجزا معرفی میکند. اما کارشناسان سیاسی میگویند این تاکتیکی برای فشار گذاشتن بر «میز شش نفره» است تا خواستههای این حزب و کردها را فراموش نکنند. دو طرف میدانند که کنار زدن اردوغان منوط به همکاری است. در واقع میز شش نفره برای موفقیت باید به «شش باضافه یک» بدل شود. همین نوع همکاری بود که باعث شد اکرم اماماوغلو از حزب «جمهوریخواه خلق» بتواند در انتخابات شهرداری استانبول دو بار پیروز شود و به سالها حاکمیت حزب اردوغان در بزرگترین شهر ترکیه پایان دهد. او در همان روز پیروزی از هوادارانش خواست سرودهای سنتی حزب را که بعضا کردها از آن دل خوشی ندارند نخوانند و بدینسان نشان داد که متوجه دینِ خود به این بخش مهم جمعیت استانبول و ترکیه است.
اتحاد علیرغم تفاوت
با این حساب میبینیم که اردوگاه اپوزیسیون ترکیه چطور توانسته اختلافات بیشمار را کنار بگذارد تا بتواند جبهههای واحد ایجاد کند؛ با اتکا به همین جبههبندی بود که اپوزیسیون موفق شد در انتخاباتهای شهرداری استانبول و آنکارا پیروز شود. اگر شانسی برای پیروزی در انتخابات امسال و پایان سالها تخریب دموکراسی ترکیه به دست اردوغان باشد نیز تنها از طریق همین اتحاد ممکن خواهد شد.
باید با توجه به شکافهای بسیار جامعه ترکیه به خاطر داشت که این رهبران چگونه موفق شدند این همه اختلاف و شکاف تاریخی را کنار بگذارند تا بهخاطر دموکراسی و منافع ملی متحد شوند. کردها در انتخابات شهرداری استانبول به حزبی رای دادند که بنیانگذارش درگیر جنگهای خانمانسوز متعددی علیه مردم کرد بود. خانم آکشنر امروز در حالی متحد نزدیک سیاسی کمال کیلیچداراوغلو، رهبر «حزب جمهوریخواه خلق»، محسوب میشود که حامیان این حزب چپ میانه سنتا با لقب «فاشیست» از جنبش سیاسی آکشنر یاد میکردند. حزب آتاتورک امروز حاضر است کنار حزبی بایستد که بنیانگذار تاریخیاش در کودتای سکولاریستها نه فقط سرنگون که اعدام شده است. حزب سنتی اسلامگرایان حاضر است کنار حزب سکولاریستها بایستد. و همه این احزاب در حالی علیه اردوغان متحد شدهاند که حاضرند کنار دو حزبی بایستند که نزدیکترین وزرا به اردوغان برپا ساختهاند. این اختلافات فقط سیاسی نیستند و ریشه در شکافهای متعدد جامعهشناختی در ترکیه نیز دارند: از زن محجبه تا غیرمحجبه، از کرد تا ترک، از مسلمان تا غیرمسلمان، از متدین تا غیرمتدین، از سنی تا علوی و از طرفدار آتاتورک تا مخالف او. اما رهبران اپوزیسیون همه اینها را کنار گذاشتهاند تا با هدف کنار زدن اردوغان و حفظ دموکراسی متحد شوند.
الگویی برای ایران
به نسبت ترکیه، شکافهای موجود در جامعه ایران از خیلی جهت کمتر است و میتوان گفت احساس وحدت ملی در ایران قویتر است. همین است که میبینیم ایرانیان با پیشینههای مختلف معمولا به هویت ایرانی خود افتخار میکنند و خود را بخشی از دولت-ملت ایران میدانند؛ علیرغم تمام تبعیضها و نارواییهای تاریخی و کنونی.
اما آیا اپوزیسیون ما نیز میتواند اختلافات خود را کنار بگذارد و جبهه ملی وسیع برای نجات ایران تشکیل دهد؟ چنین جبههای باید بپذیرد که بین نیروهای سیاسی مختلف ایرانی خوانشهای متفاوتی از تاریخ وجود خواهد داشت: برخی خود را طرفدار دولتهای محمدرضا شاه پهلوی میدانند و برخی مخالف سرسخت آن. برخی دیگر نگاهی میانهگراتر دارند و به جنبههای مثبت و منفی این دولتها اشاره میکنند. خوانشهای متفاوتی از رویدادهای تاریخی همچون کودتای ۲۸ مرداد و انقلاب ۵۷ وجود دارد. نظرات مختلفی نسبت به رابطه اسلام با هویت ملی ایرانی وجود دارد. در سالهای گذشته تاکتیکها و راهبردهای متفاوتی در مقابله با استبداد جمهوری اسلامی به کار رفته است: از جمله شرکت در انتخاباتها و یا تحریم آنها و همسویی با اصلاحطلبان حکومتی یا مخالفت با آنها. این اختلافات گرچه بسیارند اما کمتر از اختلافات موجود بین گرایشها و رهبران سیاسی ترکیه که در بالا برشمردیم نیستند. با این حساب آیا اپوزیسیون ایران نباید بتواند بر سر چند اصل عمومی موافقت کند و جبهه واحد تشکیل دهد؟ این اصلها امروز مورد پذیرش بخش اعظم ایرانیان و تمام جریانهای اصلی سیاسی در اپوزیسیوناند: انتخابات آزاد، رعایت حقوق بشر، حکومت قانون، جدایی دین از دولت و حفظ تمامیت ارضی ایران.
جمهوری اسلامی نماد مخالفت نه تنها با این خواستها که با اصول هویت ایرانی است. سرنگونی این حکومت تنها زمانی ممکن میشود که احزاب اپوزیسیون بتوانند اختلافات را کنار بگذارند و ائتلاف واحد تشکیل دهند. چنین ائتلافی از یک جهت شبیه «میز شش نفره» ترکیه خواهد بود؛ ناظران سیاسی خواهند گفت که این ائتلاف «کابوس علی خامنهای» است.
نامهای از یک فرزند شهید به علی دایی