امام جمعۀ کرج کاهش برف و باران را نتیجۀ "وضعیت افتضاح حجاب" دانسته است!
حالا فرض کنیم اصلاً خدا میزان بارش برف و باران را به میزان حجاب بانوان گره زده است! و همینطور فرض کنیم که در جوامعی که بانوان حجاب را رعایت نمیکنند، یا اصلاً برف و باران نمیبارد و همه در خشکسالی و قحطی در حال تسلیم جانِ شیرین خود به جان آفرین هستند و یا اینکه خدا در آن جوامع به دلیل اینکه "کافرند" بین میزان بارش و سطح حجاب پیوندی نزده و در ناز و نعمت رهایشان کرده است تا به فسق و فجور ادامه دهند و مکافات آن را در سرای آخرت تحمل کنند. به عبارت دیگر، فرض میگیریم که خداوند این رابطۀ علّی بین بارش و حجاب را مخصوص کشورهای مسلمان و علیالخصوص برای"ایران اسلامی و شیعه" وضع کرده است.
خب، حالا میتوان از امام جمعۀ کرج پرسید؛ چند درصد زنان ایران به باور او حجابشان "افتضاح" است؟ اگر بگوید اکثریتشان که در آن صورت معنای روشن حرفش این است که اکثریت جامعه به نظام جمهوری اسلامی پشت کردهاند و این نظام فقط متکی به اقلیتی از مردم است. او قطعاً این حرف را نخواهد زد زیرا چنین حرفی به معنای نفی مشروعیت و یا به قول خودشان عدم مقبولیت نظام از سوی مردم است. اما اگر امام جمعۀ کرج آنچه را "حجاب افتضاح" نامیده است به اقلیت یا "اقلیت ناچیزی" از زنان ایران نسبت میدهد و قطع و کاهش نزولات آسمانی را هم به رفتار همین "اقلیت" یا "اقلیت ناچیز" مربوط میداند، در آن صورت؛ مگر وی معتقد نیست که خدا رحمتش بر غضبش سبقت دارد؟ خدایی که رحمتش بر غضبش سبقت دارد، چطور "اکثریتِ باحجاب" را به واسطۀ "اقلیت بیحجاب" مجازات میکند و برف و باران را از همگان دریغ میدارد؟
حالا آمدیم و در باقیماندۀ زمستان، ابرهای بارور آسمان ایران را در نوردیدند و سبب بارش کمسابقهای از برف و باران در سراسر کشور شدند. در آن صورت، آیا امام جمعۀ کرج میپذیرد این بارشها را باید به پای "وضعیت افتضاح حجاب" نوشت؟ اگر بپذیرد که باید مروّج کشف حجاب شود و اگر نپذیرد ادعای خود را در مورد پیوند بارش و حجاب نفی کرده است!
با این حال روشن است که او نه میپذیرد و نه به اشکال ادعای خود اذعان میکند. در صورت افزایش بارش برف و باران در باقیماندۀ سال، او احتمالاً آن را به "تضرع مؤمنین" و توجهات خاص خداوند و اولیائش به "کشور شیعه" مربوط خواهد دانست و کوچکترین اشارهای هم به آنچه امروز گفته است، نخواهد کرد!