عرفان قانعی فرد - ویژه خبرنامه گویا
مارکسیسم (Marxism) یک مرض مزمن می باشد، مثل مرض هرپیز که تا آخر عمر با مبتلا می ماند و هیچ راه علاجی هم ندارد. این بیماری مهلک و بلای خانمانسوز، تا روز مرگ، بیمار را همراهی می کند و دست از سر او بر نمی دارد.
این مرض، بعد از به قدرت رسیدن بلشویک (Bolsheviks) ها در 1918 در روسیه، کم کم به ایران وارد شد و تا به امروز باعث رنج، گمراهی، فقر و جنایات زیادی در ایران - وطن عزیزمان - شده است. از زمان رضا شاه کبیر و گروه 53 نفر و بعدا حزب توده در زمان مصدق السلطنه و تروریسمی که این ایدئولوژی مخرب و ویرانگر در سالهای 40 و 50 به ایران آورد، مارکسیسم و صادرکننده آن - دولت شوروی سابق و یا روسیه فعلی - جز فلاکت و بدبختی و محنت و نکبت، چیز دیگری برای ملت ما به همراه نداشته است.
شخصا، گمان می کنم که اولین کاری که "دولت دمکراتیک ایران آزاد" باید انجام دهد، قطع کامل روابط با روسیه پوتین و بستن سفارت این دولت غیرقابل اعتماد و بی پرنسیب و خائن می باشد. اگر روزی کشور روسیه، دارای دولتی مسئول و دمکراتیک شد که به حقوق ملت ایران و نظم جهانی احترام گذاشت، ایران آزاد می تواند در این سیاست تجدید نظر کند ولی تا آن موقع، قطع روابط دیپلماتیک و فرهنگی و اقتصادی به نفع ملت ایران خواهد بود. هیچ دولتی در 250 سال اخیر به اندازه دولت شوروی سابق ( روسیه فعلی) در حق ایران، ظلم نکرده است. اکثریت ایرانیان از این دولت شوم، نفرت دارند!
مارکسیست ها بر 2 نوع هستند. نوع لنینی یا توده ای ( حزب توده ، فدایی، پیکار و ... ) و نوع اسلامی ( مزاحمین خلق) که افکار پوسیده و بیات شده مارکس و لنین را با مزخرفات دینی و چرندیات علی شریعتی، ترکیب کرده و معجونی غریب به اسم اسلام مجاهدین خلق درست کرده اند!
مطالعه بیشتر تاریخ معاصر ایران، به راحتی نشان می دهد که این 2 گروه مارکسیستی به دلیل زیربنای فکری پوسیده ، تمام تجزیه و تحلیل ها، تصمیم ها، و اعمال شان پر از اشتباه و محاسبه غلط بوده است.
پرونده تروریست های مجاهدین خلق، و توده ای ها و فدایی ها، پر از ترور افراد بی گناه و حتی همکارانشان، جاسوسی برای دولت شوروی، همکاری بر ضد منافع ایران با دولت های لیبی قذافی، عراق صدام حسین، آلبانی انور خوجه، الفتح یاسرعرفات، کوبای کاسترو، سوریه اسد و ... می باشد. در دهه 40 و 50 آنها با به آتش کشیدن بیش از 30 سینما، منفجر کردن رستوران ها، بانک زنی، راه زنی، کودک کشی، پاسبان کشی، قتل مامورهای بیگناه انتظامی بی گناه و فجایعی مانند سیاهکل و جمعه سیاه برای نیروهای وطن پرست امنیتی و ساواک، چاره ای جز خشونت باقی نگذاشتند.
نقش ویرانگرشان در حماقت 57 و به روی کار آوردن خمینی و جمهوری نکبت اسلامی و ویرانی ایران و راهگشایی اهریمن با مجموعه جنایات و مکافات، غیر قابل انکار می باشد.
خیلی سعی کردم یک مورد در تاریخ معاصر ایران پیدا کنم که این چپول ها تشخیص یا تصمیم درستی در زندگی سیاه خود گرفته باشند جز خیانت و جنایت و بازهم جنایت و ضدیت با وطن، چیز دیگری در این صندوق لعنت ندیدم!
قهرمانان شان تروریست های خودفروخته و دست بوس اجنبی مانند جزنی و حمید اشرف و برادران رضایی و رجوی هستند. نه تنها در جنایت و خیانت خمینی، شریک و مسئول هستند، بلکه در این 44 سال حکومت نکبت ولایت فقیه، جز اختلاف افکنی و دروغ و تحریف کار و هوچی گری و شارلاتانیسم و معرکه گیری و لاف و گزاف و جعل در شرح سلحشوری ، چیز دیگری از آنان ندیده ایم . خیانت و وطن فروشی، در DNA آنها تا آخر عمر باقی خواهد بود.
هیچگونه علاقه ای به فرهنگ اصیل و کهن و ناسیونالیسم ایران، پرچم شیر وخورشید، تاریخ و تمامیت ارضی ملک و مملکت ندارند.
مبتلایان به مرض مارکسیسم فقط دشمنی با امپریالیسم آمریکا و سلسله ایران ساز پهلوی را می شناسند. هر گونه همکاری و همیاری -به اصطلاح رایج : ائتلاف و اتحاد - با این نمک نشناسان وطن فروش، نهایت ساده لوحی و حماقت محض می باشد. خوشبختانه نه در ایران و نه در خارج از ایران، خصوصا دربین نسل جوان، این گروه های قد و نیم قد، نیم درصد طرفدار هم ندارند!
برای سرنگونی رژیم خامنه ای، احتیاجی به کمک و اتحاد با چپول ها نیست. مردم آزادیخواه، بزودی رژیم نکبت مُلایان را به گورستان تاریخ خواهند سپرد و ایران آباد فردا را بدون کمک مارکسیست ها خواهند ساخت.
- · تحقیر ملی
44 سال آزگار است که ایرانیان داخل وخارج ازایران، تحقیر شده و با سر شکستگی و خفت روبرو بوده اند. در این مدت، مردمی که در دهه 40 و 50 به تاریخ و فرهنگ شان افتخاری می کردند شاهد از بین رفتن اعتبار و آبرو و غرور ملی خود شدند. این اعتبار با زحمات شبانه روزی رضا شاه کبیر و محمدرضا شاه پهلوی ( بله، از جمله با جشن های 2500 ساله ای که چپی های خرابکار ، امروزه هم از آن ، از روی حسادت و عقده، انتقاد می کنند) به دست آمده بود.
جامعه جهانی به دلیل سیاست های مدبرانه محمد رضا شاه و دور اندیشی و آگاهی سیاسی او ، ایران را کشوری صلح دوست و پیشرو و مدرن و با اعتبار می دانست.
به دلیل سیاست های هوشیارانه آریامهر بود که وقتی او در سال 1971، سه جزیره تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی را اشغال کرد ، جیک کسی در نیامد. چرا که ایران، دوستان قدرتمندی در دنیا داشت. بلی، آمریکا هم یکی از آنها بود. برخلاف تروریست های 57ی و اعضا کنفدراسیون خائن، شاه ایران می دانست و درک می کرد که با دوستی با غرب و آمریکا، منافع ایران بهتر تامین می شود. شناخت تروریست های فدایی و توده ای و مجاهد از سیاست های بین المللی و درک و فهم آنها از معادلات جهان، صفر بود و امروز هم در همان درجه صفر باقی مانده است! می دانید چرا؟ برای اینکه زیربنای فکری شان از اول، کج گذاشته شده است.
- · حسادت و دشمنی با پهلویسم
در روزهای اخیر ، ارتجاع سرخ و سیاه دوباره با هم در حال تشکیل یک اتحاد نامقدس و شوم دیگر هستند. این ورشکستگان سیاسی بسیار ناراحتند که در عرض چند ساعت، صدها هزار نفر در حال رای اعتماد و وکالت به شاهزاده رضا پهلوی هستند. بد جوری شوکه شده اند. از یک سو سایت های تبلیغاتی رژیم مُلاها و از دیگر سو تروریست های تجزیه طلب و یا چپی، در ویدئوهایی ، آشفته خاطر و پریشان احوال ظاهر شده اند و برای پهلوی ستیزی و پهلوی هراسی، نعره می کشند! حاضرند با خامنه ای بر ضد کل ملت ایران همکاری کنند اما نام شاهزاده رضا پهلوی مطرح نشود.
این جماعت نادان، نمی فهمند که چرا چنین پدیده ای در حال شکل گرفتن است . دارند دیوانه می شوند و از سوراخ های خود، سر در آورده اند و هر نوع خرابکاری و تحریف و دروغ را به هم می بافند و استفاده می کند تا مردم نتوانند آزادانه علاقه و اعتماد خود رابه این خاندان و به شخص رضا پهلوی ابراز کنند. این جماعت یاجوج و ماجوج، هیچ علاقه و اراده ای برای سرنگونی رژیم مُلایان نداشته و ندارند.
بطور سادیسم وار، عقده گشایی می کنند! عقده و حسادت چنان کورشان کرده که نمی توانند بفهمنمد چرا نام پهلوی بک برند (Brand ) در تاریخ ایران شده است. چپول ها، حدود 70 سال است که با دروغ و تحریف سعی کرده اند این برند را بدنام کنند و با اینکه در این مدت با کمک جمهوری مُلایان، عرصه برایشان کاملا باز بوده و هیچ کس به دفاع از خاندان پهلوی برنخواسته، می بینند که تمام فتنه گری و زحمات شان در حملات گله ای، دود شده و یک شبه به هوا رفته ... نام پهلوی ، کابوس شب هایشان شده است.
این نیم درصدی ها - چه چپ اسلامی و چه چپ مارکسیستی - درک نمی کنند و شعور شناختی ندارند که مردم ایران - به ویژه نسل جوان - دیگر هرگز فریب آنها را نخواهند خورد. پهلوی ها به ما غرور و اعتبار و آبرو دادند و مارکسیست ها با همکاری مُلایان وحشی به ما تحقیر ملی!
ایرانیان، شدیدا احتیاج دارند که غرور و آبرو و اعتبار از دست داده خود را پس بگیرند و فهمیده اند که تنها کسی که قادر به این کار است شاهزاده رضا پهلوی است.
می دانید چرا؟
چون مردم در این 44 سال از شاهزاده رضا پهلوی، صداقت و شفافیت و درستی و خوش قلبی و عرق به وطن دیده اند و فقط به او، اعتماد دارند نه به خائنینی پریشان احوال که 44 سال است برایمان تحقیر و شرمساری ملی آورده اند.
پیشنهادم به تروریست های مجاهدین خلق و توده ای ها و تجزیه طلب ها و کهنه بعثی ها و... این است که شما هم در فضای مجازی برای خودتان Petition بگذارید و از مردم بخواهید به کاندیدایتان رای اعتماد و وکالت بدهند تا برای آزادی مردم ایران اقدام کنند. مطمئنا بیشتر از چند صد رای نخواهند آورد. (البته اگر خودشان با دستگاه های متفاوت و حقه بازی و تقلب، مانند آنچه در سایت گویا انجام می دهند، به همدیگر رای ندهند!)
تروریست های مجاهدین خلق که حتی به خانم های باند مخوف خود اجازه انتخاب رنگ روسری را نمی دهند و حال فعلی رهبر خود - که زنده و مرده بودنش را با هزار حقه و فریب و نیرنگ و پدرسوخته بازی مخفی می کنند - لیاقت و صلاحیت و مشروعیت رهبری ملت ایران را نداشته و ندارند. همانطور که در شبکه های اجتماعی شنیده اید، اکثریت به اتفاق مردم ایران، مُلایان جنایتکار را به مارکسیست ها ترجیح می دهند!
مطمئنم که مارکسیست ها چه از نوع لنینیستی و یا چه از نوع اسلامی، تا آخر عمر و روزی که خبر مرگ شان برسد، به وطن فروشی و خیانت هایشان ادامه خواهند داد. بعد از فروپاشی سیستم های کمونیستی در دنیا این ها هنوز نفهمیده اند که مارکسیسم هرجا رفته ، فقر و بدبختی و استبداد و خفقان را با خود به ارمغان آورده است. علی رغم تمام تجارب فاجعه بار در دنیا، هنوز می خواهند ثابت کنند که کمونیسم ایران را خوشبخت خواهد کرد!
قسمت بزرگی از اپوزیسیون ایرانی ، سالهاست که کورکورانه فقط بازی کرده اند و قصد بُرد ندارند و نمی خواهند که از جمهوری اسلامی عبور کنند و اراده عبور از منجلاب 57 را ندارند. اجازه بدهید خود را گول نزنیم. برای بردن این بازی، اپوزیسیون واقعی و وطن پرست، به شخص شاهزاده احتیاج دارد. او تنها آس (Ace) ماست.
فکر اتحاد 100%ی نیروها را هم از سر بیرون کنید. این در 44 سال اخیر اتفاق نیفتاده و در 44 سال آینده هم رخ نخواهد داد. برای سرنگونی رژیم مُلایان به اتحاد با مارکسیست و کمونیست و تجزیه طلب و قبیله گرا و تروریست و ... نیازی نیست. آنها را باید کنار گذاشت.
بزرگترین مشکل ایران آزاد فردا، ساختن دوباره این خرابه هایی که مُلای وحشی برایمان بجا گذاشته اند نیست. بزرگترین مشکل ایران فردا ، پیدا کردن راه حل زندگی مسالمت آمیز با خائنین چپ و پیرمردهای مارکسیست غرغرو و مدعی و تفنگ چی های بنیاد گرای اسلامی خواهد بود. با شناختی که از این جماعت دارم، این شانس را کمتر از 50% می بینم!
پاینده ایران
***