Wednesday, Jan 25, 2023

صفحه نخست » روایت پزشکی که صفش را از مردم جدا نکرد

pezeshk.jpgگردش کار نامبرده تا تعلیق حکم

رضا احمدی (روانپزشک) - ویژه خبرنامه گویا

فروردین ۱۴۰۰ در هجدهمین دوره فراخوان وزارت بهداشت شرکت کردم. گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی قصد راه اندازی فلوشیپ رشته ام را داشت و از این شرکت استقبال کردم. خودم هم در آن زمان از این رویداد خوشحال و راضی بودم که به این طریق از حالت قراردادی در بیمارستان روزبه تهران، تبدیل به استخدام پیمانی هیات علمی دانشگاه می شوم.

پروسه اداری طی شد و حکمی که بایستی زده می شد، به درازا کشید، تا اینکه پس از مدتی طولانی در شهریور ۱۴۰۱ به جلسه ای با نماینده نهادی امنیتی فراخوانده شدم. می خواستند بدانند با چه اهدافی فعالیت صنفی و سیاسی نموده ام و در پایان طلب نوشتن تعهدنامه ای برای عدم تکرار شد! این از نگاه من اما معنایی جز اقرار به خطای ناکرده نداشت، بنابراین نپذیرفتم.

بر این تصور بودم که پرونده استخدامی هیات علمی بسته شد. دیگر پیگیر هم نشدم، زیرا نتیجه آن را تن دادن به تعهد مطابق خواسته آنها می دانستم و از طرفی از ادامه کار با مراجعین بیمارستان روزبه رضایت داشتم.

در آذر ۱۴۰۱ براساس طی نامه ای خبر دار شدم، که نامه شروع بکارت از وزارت بهداشت به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و بیمارستان ارسال شد. در این تردید و دودلی بودم که شروع به کار در زمانی که دانشگاه، دانشجو و معترض نه تنها به رسمیت شناخته نشده، بلکه در خانه خود مورد تعرض است و حال دل ها ناخوش است، فایده ای خواهد داشت یا خیر؟

شاهد از همان نهاد امنیتی به دانشگاه رسید و گویا طی نامه ای محرمانه اعلام شد حکم نامبرده متوقف شود. ظاهرا احساس شده بود، «نامبرده» درست بشو نیست. نامبرده در این مدت طلب دیدن نامه برای آگاهی از جزئیات آنرا نمود، که اعلام شفاهی کافی نیست و لطفا مکتوب به رویت نامبرده نیز برسد، اما ممکن نشد و «نامبرده» هم شفاهی اعلام نمود که همراهی با درد و خواست مردم افتخاریست که نیازی به تعهد خلاف آن نیست.

و امروز خوشحالم که این شانس را داشته باشم، تا در دریای جان های از دست رفته و شجاعت زنان و مردان ایرانی در مسیر «زن، زندگی، آزادی»، قطره ای کوچک باشم.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy