*
تقدیم به مسیح که مسیر همکاری را گشود
*
*
بیا با خیزشی خود را رهانیم
که در وقتِ خطر ما پُر توانیم
فلاکت در خور نوعِ بشر نیست
مگر ما مُردگان یا بردگانیم؟
جفایِ این ولی پایان ندارد
فقیهان از زِبَر پایین کشانیم
جنایت میکند با حُکمِ شرعی
عبایِ خُدعه را در جا درانیم
نجاتِ مُلکِ ما در دستِ خویش است
امید از دیگران از دل برانیم
نگردد رُخصتی بی رنج حاصل
به شوقِ زندگی خونها فشانیم
نباشد تکروی راهِ خردمند
هوایِ خودسری از سر پرانیم
اگر وجدان ما لختی بخوابد
ز دیده اشکِ غم هر شب چکانیم
رود آمالِ ما با کِبر بر باد
نیاید آن سحر تا سر گرانیم
کنون جمعی شده در رزم همراه
ز رویِ معرفت قدرش بدانیم
نشُد این انجمن ناگاه پیدا
مبادا نغمهِ ناخوش بخوانیم