انتشار منشور مهسا (منشور همبستگی و سازماندهی برای آزادی) در چند روز گذشته موجی از مخالفت و در مواردی نفرت پراکنی را در میان چپ و راست اپوزیسیون جمهوری اسلامی درپی داشته است که بی گمان در این میان آتش بیار اصلی این جنجال آفرینی، دستهای پنهان عوامل نامرئی حکومت ولایت فقیه در لباس چپ و راست اپوزیسیون نقش مهمی را ایفا میکنند چرا که راز بقا و ادامه حیات حکومت ضدانسانی و ضدایرانی جمهوری اسلامی از روز نخست تا امروز به دو عنصرسرکوب و زندان و شکنجه و اعدام مخالفان در داخل کشور و ایجاد تفرقه و چنددستگی در میان مخالفان بویژه در خارج از کشور بوده است.
منشا و آبشخور حمله چپ و راست افراطی به منشور مهسا اگرچه از دو خواستگاه متضاد با یکدیگر نشأت میگیرد اما هر دو از یک ایدئولوژی تمامیت خواه سرچشمه میگیرد. راست افراطی سلطنت طلب از انتشار منشور مهسا خشمگین است و شبانه روز در فضای مجازی و برخی از رسانهها درباب مضرات این منشور سخن میگویند و حتی خشم خود را نسبت به آقای رضا پهلوی پنهان نمیکنند و علنا ایشان را متهم به عدول از منویات سلطنت طلبانه میکنند! راست افراطی مکنونات قلبی خود را در برخی از تظاهرات ایرانیان خارج از کشور با سردادن شعارهائی از قبیل: «رهبر ما پهلویه هر که نگه اجنبیه» و «مرگ بر سه مفسد، ملا، چپی، مجاهد» و غیره به نمایش گذارده و شخص شاهزاده رضا پهلوی را بعنوان میراث دار نظام سلطنتی موروثی و لاجرم رهبری بلامنازع اپوزیسیون جمهوری اسلامی را حق مسلم و بی چون چرای ایشان میداند. بنابراین با راست افراطی با چنین ذهنیتی که نظام سیاسی آینده ایران را تعیین شده و غیرقابل گفتگو تصور میکند از اینکه وارث تاج و تخت و پادشاه خود را در نشست و برخاست با چند کنشگر سیاسی یک لاقبا مشاهده میکنند ناراحت و خشمگیناند و مقام و منزلت شاهزاده را فراتر از شخصیتهای سیاسی و مدنی و حقوق بشری میدانند!
و اما چپ افراطی بعضاً در قالب برخی از بقایای چپ سنتی ایران و برخی از گروههای نوبنیاد جمهوری خواه و سوسیالیستی و ملی و ملی مذهبی ظاهرا در تقابل با راست افراطی و در مخالفت با احیای نظام پادشاهی در ایران به ضدیت با منشور مهسا برخاسته و حضور پررنگ آقای رضا پهلوی در جمع اولیه تنظیم کنندگان منشور مهسا و عدم دعوت و یا نظرخواهی از گروههای چپ و جمهوری خواه و قومی و ملی برای تهیه و تنظیم این منشور را تلاشی در راستای تکیه به قدرتهای خارجی برای رهبرسازی و آلترناتیوسازی در جهت سرنگون سازی حکومت اسلامی با کمک قدرت خارجی ارزیابی و محکوم میکند! چپ افراطی هر نوع حرکت باورمندان به نظام پادشاهی را معادل بازگشت به دیکتاتوری سلطنتی تلقی میکند و راست افراطی را در صورت احیای نظام پادشاهی درایران بازگشت به استبداد سلطنتی میداند. چپ افراطی با چنین ذهنیتی هرگونه همکاری با طرفداران نظام پادشاهی برای براندازی جمهوری اسلامی را نه ممکن و نه مفید میداند. بدین ترتیب اگر چه چپ وراست افراطی مخالف منشور مهسا ازدومنظر متضاد با این منشور و شخصیت هائی که هسته اولیه این منشور را تشکیل میدهند به ضدیت برخاستهاند اما هر دو طیف به نتیجه واحدی میرسند و آن ضدیت و سپس نفی منشور مهسا است بدون اینکه خود طرح و برنامه برای ایجاد همبستگی ملی و سازماندهی اپوزیسیون جمهوری اسلامی در راستای انقلاب زن زندگی آزادی ارائه دهند!
نتیجه و حرف آخر- جمع اولیه تنظیم کنندگان و مدافعان منشور مهسا در هر فرصتی اعلام داشته اند که منشور مهسا نه قانون اساسی آینده ایران است و نه متن مقدس نقدناپذیر بلکه مجموعه از باورهائی است که هر شهروند ایرانی بتواند رؤیای یک زندگی آزاد با برخورداری از کرامت انسانی و حقوق برابر در تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی را درآن منشور ببیند. به منشور مهسا میبایستی به مثابه یک دعوت و فراخوان به همکاری نگاه کرد نه یک متن مقدس و نقدناپذیر، اما نقد سازنده که موجب رفع خطا و اصلاح نواقص یک متن میشود با تخریب و تفرقه افکنی و نفرت پراکنی آن هم در شرایطی که کشور و مردمی که درحال نابودیاند تفاوت دارد. هر صاحب درد و دل سوخته مردم و کشور که در چند روز گذشته برخوردهای خصمانه چپ و راست افراطی را در مورد منشور مهسا نظاره گر بوده است بی تردید دریافته است که انحصارطلبی و سیاست خودی و ناخودی برای حدف دیگران محدود به جمهوری اسلامی نمیشود بلکه عارضه و بیماری مزمنی است که چپ و راست اپوزیسیون جمهوری اسلامی یعنی همان کسانی که مدعی دمکراسی خواهی و براندازی نظام اسلامیاند نیز به آن مبتلا هستند.
خروش مجدد جوانان وطن در شب چهارشنبه سوری و سرکشیدن دوباره شعله انقلاب شکوهمند زن زندگی آزادی شاید هشداری باشد به چپ و راست افراطی اپوزیسیون خارج از کشور که این انقلاب تشنه اتحاد و همدلی و همبستگی همه ایرانیان است.
بهروز ستوده