Friday, Mar 24, 2023

صفحه نخست » یک قصه عیدانه برای بچه های ایران: سیرک بزرگ استنفورد!؛ ف. م. سخن

77703715-36AB-4509-85D0-A784595E41BE.jpegیکی بود یکی نبود. غیر از خدا هیچکس نبود.

یک سرزمینی بود به نام ایران، که ما بچه های خوب، بچه های همین سرزمین هستیم.

این سرزمین تمدن درخشانی داشت. پادشاهی به اسم کوروش داشت که در دوران باستان حقوق بشر رو رعایت می کرد.

شاهنشاهی داشت به اسم داریوش که ما بچه های ایران رو از دروغ گفتن بر حذر می داشت.

قهرمانی داشت به اسم آرش که جان اش رو در تیر می کرد و تیر را رها می کرد تا مرزهای این سرزمین آسیبی بهش نرسه.

پادشاهی داشت به اسم رضا شاه که ایران درب و داغون شده رو دوباره از نو ساخت و آبرو به سرزمین ما داد.

گذشت و گذشت تا موجوداتی که اسم شون آخوند بود بر سرزمین ما حاکم شدند و ایران رو به ویرانی کشیدند. مردم اش رو به بند کشیدند. آزادی و شادی رو از جوون های این سرزمین گرفتند و اون ها رو تووی چنگال سیاه خودشون اسیر کردند.

۴۴ سال این اسارت ادامه داشت. توو این ۴۴ سال جوون های هر دوره،،، آرش وار در مقابل آخوندها ایستادند و با اون ها مبارزه کردند.

اما آخوندها که از جنس آدمیزاد نبودند و یک جور حیوون های درنده ی عجیب غریب بودند، جوون های هر دوره از این ۴۴ سال رو به شدت زدند و کوبیدند و از هم دریدند.

در پایان ۴۴ سال، جوون های نسل جدید، این بار با شیوه های جدید در مقابل آخوندهای حاکم قد علم کردند و آخوندها هم مثل همیشه اون ها را سرکوب کردند.

یکی کشته شد. یکی چشم اش از حدقه بیرون آورده شد. یکی توو زندان افتاد و بهش تجاوز شد. یکی دیگه از بالای ساختمون بلند به بیرون پرتاب شد....

وضع عجیبی بود.

یه عده هم که توو خارج از سرزمین ایران بودند، این جنایت ها رو که دیدند، خیلی غصه خوردند. خیلی خشمگین شدند. به خیابون ها اومدند و برای جوون های داخل کشور تظاهرات کردند.

اما وسط این خارج نشین ها، یه عده فرصت طلب سوءاستفاده چی هم بودند که موقعیت رو برای این که به منافع خودشون برسن و اگه تقّی به توقّی خورد و توو ایران حکومت سرنگون شد اون ها قدرت رو قبضه کنن و روی تخت حاکمیت بنشینند، باری این ها شروع کردند به برگزاری سیرک های مختلف در کشورهای مختلف دنیا!

حالا چرا سیرک؟!

برای این که با برنامه های رنگارنگی که اجرا می کردند نظر بچه های ایران و همین طور خارجی ها رو به خودشون جلب کنند و به دنیا بگن ببینید اگه بچه های ایران دارن با آخوندها مبارزه می کنن، ما هم اینجا برنامه هایی بر پا می کنیم تا هم اون ها روحیه بگیرند و ببینند که ما اینجا به فکر اون ها هستیم، هم اینقدر شجاع و دلاوریم که توو ارتفاع، روی تاب سالتو ی سه پیچه می زنیم و از این تاب به اون تاب می پریم و با شیر و پلنگ های دست آموز، پنجه در پنجه می افکنیم!

البته زیرمون تور هست و شیر و پلنگ ها هم بی خطر هستند، ولی خب این هم کار آسونی نیست.

چند تا از این سیرک ها توو کشورهای مختلف دنیا برگزار شد ولی بچه های سرزمین ایران کوچکترین توجهی به این سیرک و سیرک باز ها نکردند و گفتند کار ما کجا و جنگ تن به تن با آخوندها کجا، ژانگولر بازی های شما کجا و مبارزه با شیر و پلنگ های مافنگی توو سری خورده ی توی قفس کجا!

اما فرصت طلب ها که از رو نمی رفتند. راست و چپ سیرک برگزار می کردند.

حالا قرار ه این ها در «استنفورد» امریکا بزرگ ترین سیرکی که تا به امروز توو خارج از ایران برگزار شده رو برگزار کنند بلکه نظر بچه های ایرون به این ها جلب بشه و اجازه بدن که این ها رهبری مبارزه با آخوندها رو به دست بگیرن، و «مثلا» راه رو برای رسیدن به سکولاریسم و دمکراسی در ایران هموار کنن!

ما که البته نمی تونیم به این سیرک بریم و برنامه های قشنگ و مهیج اش رو ببینیم اما اگه خبری بشنویم، باز قصه ی اون رو اینجا برای شما تعریف می کنیم!

قصه ی ما به سر رسید
کلاغه به خونه اش نرسید.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy