فاجعه ی مراسم تشییع پیکر استاد نازنین و گرانقدرمان احمد سمیعی گیلانی را که دیدم، آرزو می کردم زمین دهان باز کند و مرا ببلعد تا از مشاهده ی چنین فجایعی در باقی عمرم رهایی یابم.
آخر مگر مجبورید؟ مگر جاهای دیگر و کارهای دیگر را از شما گرفته اند که از مراسم دفن انسان ها هم نمی گذرید؟ این عکس شش در چهار گرفتن در کنار بزرگان زنده و تابوت مردگان مان مگر چیزی بر اعتبار معنوی نداشته تان یا میلیاردها ثروت ملی که غارت کرده اید می افزاید که این را هم برای ما توو سری خوردگان مفلوک تاریخ و اسیران در میان پنجه های تیز و به خون آلوده تان باقی نمی گذارید؟
آخر جنابان فرهنگستانی! آن چجور تابوت گردانی بود که ما در ویدئوی پخش شده در اینترنت دیدیم؟ تابوتی که پیکر یکی از برجسته ترین و نازنین ترین شخصیت های فرهنگی کشورمان، مظلومانه در آن قرار گرفته بود و باید در مراسمی شایسته شأن و شخصیت انسانی و ادبی اش در خانه ی آخرین اش آرام می گرفت؟
آدم کسی را که تمام عمرش با ظرافت و ادب و آرامش مثال زدنی گذشته، و فخر ایران و ایرانیان با فرهنگ بوده، امروز که دست اش از دنیا کوتاه شده است، با آن وضع زشت و نعره های گوش خراش و چهار نفری که انگار زیرشان آتش روشن کرده اند و جست و خیز کنان تابوت را حمل می کنند این چنین مشایعت می کند؟
البته از شما نادانان و مجنونان به قدرت رسیده عجیب نیست وقتی که تابوت جوانان گمنام جان از دست داده در جبهه های جنگ را با آن شکل موهن با وانت بار حمل می کنید با پیکر بزرگ فرهنگ ما نیز چنین کنید.
و مقایسه کنید مراسم برگزار شده توسط خودتان را با مراسمی که مثلا اروپایی ها یا امریکایی ها برای بزرگان خود برگزار می کنند....
چه بگویم که نگفتنم بهتر است. گفتن در این باره، با زبانی که شما آن را بفهمید، توهین به شأن و شخصیت بزرگ از دست رفته ی ماست. همین اندازه گفتن نیز اگر برای آگاهی مردم نبود، نگفتن اش برای حفظ جایگاه و آرامش خاطر بازماندگان حضرت استاد بهتر بود.
بیایید و به اندازه ی یک ذره ی میکروسکوپی انسان باشید و دستکم بگذارید آدمیان در عزای عزیزشان آن طور که می خواهند و شایسته ی فرد متوفی ست به سوگ بنشینند و عزای عزاداری دور از منزلت و شخصیت عزیزشان بر عزای از دست رفتن او افزون نگردد....