Tuesday, Apr 11, 2023

صفحه نخست » زخمی، ویدا فرهودی

Vida_Farhoudi_2.jpg

کشتند شرافت را، بر تیرک شیطانی

آنان که نمی‌جویند جز فتنه و ویرانی

فرمان پلشتی را بی وقفه بگردانند
بر تارک شیدایی آن گونه که می‌دانی

خونین شده آزادی، زخمی است تن شادی
تا هست صدا در بند، در سینه‌ی زندانی

بر تخت نشست آوَخ، خصم سخن و فریاد
لافیدن او تنها، مُهری است به پپشانی

در گفتن منفورش، با لهجه‌ی شیّادی
مسموم کند گل را در فصل گل افشانی

مسموم شود با او، بس غنچه‌ی زیبا رو
ماری است که پیچیده، بر پیکرانسانی

می‌غرد و می‌شورد، بیداد بلا بارش
بر بسترهستی با ترفند مسلمانی!

آواز بمیراند، با حیله‌ی مخدوشش
بر سقف سخن هر چند عشق است به مهمانی

بیداد اگر جوید، خاموشی کشتن را
پیداست نگون دستش، بر گردن ویرانی!


ویدا فرهودی
بهار ۱۴۰۲



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy