حدود هفت ماه از جنبش منتهی به انقلاب مردم ایران گذشته است و بطور قطع نیازمند مروری بر این جنبش است که در این هفت ماه سرنوشت ساز بر جنبش زن، زندگی - آزادی چه گذشته است.
اگر چه جنبش «زن زندگی آزادی» در مرحله نخست با پشتوانه زنان و دختران ایران جهیدن آغاز کرد ولی به سرعت حمایت جوانان و مردان و دیگر اقشار جامعه را جذب کرد و به رغم سرکوب وحشیانه رژیم و اعدام و خشونت و تجاوز و زندان و ناپدید شدن بسیاری از جوانان تا کنون و هر روز به شکل تازه و جدیدی به مبارزه و حیات پُر شور خود ادامه داده است.
در برخورد با جنبش «زن زندگی آزادی» جمهوری اسلامی با تمامی توان خود و قوانین لحظه به لحظه اش برای سرکوب این جنبش از هیچ ترفندی فروگذار نکرده است و هر روز هم با شکست بیشتری مواجه بوده است و بیشتر بدین دلیل که این حکومت نه تنها فاقد هر نوع پشتوانه داخلی است که هیچگونه پاسخی نیز برای مسائل بی شمار مردم ندارد و به عنوان مثال:
• در رابطه با مشکلات کمرشکن مردم در رابطه با گرانی افسار گسیخته و تورم بی حد و حصر که بنا به گفته یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی : ۸۰٪ مردم زیر خط فقر و ۴۰٪ زیر خط بقا هستند و سرانه گوشت برای هر فرد ۳ گرم در ماه است.
• بی اعتباری بین المللی و دریوزگی در مقابل عربستان و امارات و در نهایت پیام مودت و دوستی برای پادشاه بحرین و با سرشکستگی هر چه تمامتر خارج شدن و واگذاری یمن، سوریه و عراق و ...، و تن دادن به هر گونه ذلت و درماندگی.
• ولی مهمتر از هر چیز دیگر مواجه شدن با سرپیچی و فرارِ افراد بدنه سپاه و بسیج و دیگر نیروهای سرکوبگر که از کُشتن و کتک زدن و ...، هموطنان خود سرپیچی کرده اند که هر روز ابعاد گسترده تری داشته است چرا که افراد خانواده های آنها نیز از همین مردمی هستند که در زیر فشارهای متعدد و متفاوت حکومت کمر خم کرده اند.
و بسیاری مسائل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دیگر که رژیم با آن مواجه است.
با اشاره بالا به اندکی از مسائل امروز در ایران، بطور قطع زمان آن رسیده است که با دقت و هوشیاری به اطراف و جوانب خود نگاه کنیم و به وضوح ببینیم که جنبش منتهی به انقلاب «زن زندگی آزادی» تا زیر پوست جامعه نفوذ و رسوخ کرده است و می رود که رُنسانس بزرگ ایران را پس از ۱۴۰۰ سال زنده کند.
اگر چه باید از خمینی و جانشینانش سپاسگزار بود که با نشان دادن و علنی کردن شارلاتانیزم اسلامی، خدمت بسیار بزرگ و ارزشمندی به ایران و ایرانیان کردند و همزمان ما مردم ایران را نیز هوشیارتر کرده است که به وظیفه و مسئولیت خود نیز بیشتر بپردازیم و از خود - بیشتر ما ایرانیان خارج از کشور - سوال کنیم که آیا اپوزیسیون و اقداماتش خاصه در این هفت ماه گذشته با تشکیل شوراها و منشور های متعدد و متفاوت و نشست ها و کنفرانس ها و ...، حمایت از جنبش «زن زندگی آزادی» در ایران بوده است و یا در مواردی مانعی برای حرکت هم شده است؟
توئیت روز ۱۰ آوریل ۲۰۲۳ از جانب شاهزاده رضا پهلوی در رابطه با گروه منشور همبستگی مهسا که تا به امروز از پوشش خبری - رسانه ای بسیار گسترده ای نیز برخوردار بوده است و نشست ها، ملاقات ها، گردهم آئی ها و مسافرت ها و هزینه های بسیاری را نیز در خود داشت گویای این است که یک بار دیگر هیجان های حاکم بر اپوزیسیون شکست را اعلام و جمهوری اسلامی را برنده اعلام نمود.
امیدوارم باز هم شورائی دیگر و منشوری دیگر تشکیل ندهیم و بر این مهم تلاش کنیم که چرا همیشه شورا و منشور ایجاد می کنیم، با شکست مواجه می شویم ولی به دنبال ریشه یابی و آسیب شناسی آن نمی رویم که دلایل شکست و نافرجامی آن را دریابیم؟
امروز پس از سال ها و خاصه در این چند ماهه گذشته من بحث ضرورت ایجاد «اتاقِ فکر» را دوباره پیشنهاد میکنم چون ناگزیر هستیم روزی فارغ از هر گونه ایدئولوژی و هیجان در داخل و خارج از کشور قادر باشیم پس از ۱۰۰ سال آرزوهایمان را تحقق بخشیم.
اتاقِ فکرِ ایران متشکل از افرادی است که تخصص و تجربیات خودشان را در جهت یافتن راه حل هائی برای مشکلات امروز و آینده ایران با توجه به تجربه های گذشته در بازه زمانی کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت ارائه خواهند داد.
اتاق فکر ایران به عنوان یک مجموعه ای که ساختار و تصویر ایران آینده را تدوین می کند باید بدون تعصب ایدئولوژیک و به دور از هر گونه منافع سیاسی، اقتصادی و تجاری با خرد، اندیشه و فکر تلاش کند تا برای مشکلات و مسائل جامعه مان راه حل پیشنهاد نماید.
اتاق فکر سرمایه گذاری فکر و اندیشه برای امروز و فردای جامعه ما خواهد بود.
من به مردمِ خودمان باور دارم و شایستگی و لیاقت آنان را برای سرنگونی این حکومت سیاه و ننگین و حضور در جامعه جهانی را به روشنی می بینم.
ایران فرزندانش را صدا کرده است، پاسخگویش باشیم.
حسین لاجوردی