ایندیپندنت فارسی - مصطفی عزیزی
«مرضیه برومند زنی مردسالار است. او در این گفتوگو به حرفهای تکراری مردسالارانه که زنان در خانه فرمانروایی میکنند و مردان هیچ کارهاند میپردازد و مدافع این عقیده غلط میشود»
انقلاب بهمن ۱۳۵۷ در فشردهترین تعریفش بر صدر نشستن مردسالارانی بود که کمکم داشتند به قعر میرفتند و تعجب ندارد که این حکومت پدرسالارانه را جنبشی که شعارش «زن، زندگی، آزادی» است، به آستانه سقوط برساند.
زنان پس از قتل مهسا امینی در بازداشتگاه، سنگ تمام گذاشتند و زنان هنرمند بیش از همیشه میدانداری کردند و بسیاری حجاب اجباری را کنار گذاشتند و در خیابان و فضای مجازی با دلیری بیسابقهای گیسو بریدند و مهر خویش را بر تحولات جاری زدند. سینما در این دوران عملا تعطیل شد و خانهاش که تا قبل از آغاز خیزش انقلابی مهسا دچار بحران بود، در نهم شهریور ۱۴۰۱ صاحب هیئتمدیره شد و چند روز بعد، خیزش مهسا آغاز شد و دیگر هیچکس حاضر نبود مسئولیت مدیرعاملی را به عهده بگیرد. هر چند طبق اساسنامه، خانه سینما ۹۰ روز بیشتر نمیتواند بدون مدیرعامل بماند، اما بیش از شش ماه طول کشید تا مردانی که همیشه خانه سینما را در اختیار داشتند رضایت دهند تا پس از ۱۲ مدیرعامل مرد که جز یکی، ابوالحسن (حمید) داوودی، همه به شکلهای مختلف حکومتی بودند، زنی، آنهم مرضیه برومند، بر صندلی مدیرعاملی بنشیند تا شاید بتواند آتش خیزش جدید را فرونشاند و روال کار «عادی» و «نرمال» شود.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
مرضیه برومند در دوران پادشاهی بهعنوان بازیگر تئاتر مشهور بود. اولین فیلم سینماییاش را در «دایره مینا»، اثر داریوش مهرجویی، بازی کرد، هر چند این فیلم مدتها توقیف بود و سرانجام در سال ۱۳۵۶ اکران شد و برای او اعتبار هنری به بار آورد. او پس از تثبیت جمهوری اسلامی جزو معدود هنرمندانی بود که به کار خود در تلویزیون و سینما ادامه داد. خواهر بزرگ او، احترام برومند که مجری محبوب برنامه کودک تلویزیون و همسر داود رشیدی بود تا سال ۱۳۵۸ به کار خود ادامه داد، اما بعد از تثبیت جمهوری اسلامی دیگر اجازه حضور تصویری نداشت تا همین سالهای اخیر که چند حضور سینمایی محدود داشت.
مرضیه برومند همیشه یک چهره جنجالی بود؛ وقتی «آرایشگاه زیبا» را برای شبکه دوم تلویزیون ساخت با محمد هاشمی، مدیر وقت صداوسیما، بر سر فیلم سینمایی شهر موشها دچار اختلاف شد و هاشمی دستور داد نام او را در تیتراژ این سریال به نام شناسنامهای تغییر دهند و بنویسند: «مرضیهسادات برومند یزدی» و نام «آرایشگاه زیبا، نایس سابق» را با کمک انیمیشن کامپیوتر پاک کنند که چندان هم موفق نبودند.
اما این جنجالها نشاندهنده شخصیت و بینش او نیست، حرفهایی که در گپوگفت در برنامه اینترنتی «بین خودمان باشد» با احمد طالبینژاد زد، نشان میدهد مرضیه برومند زنی مردسالار است. او در این گفتوگو به حرفهای تکراری مردسالارانه که زنان در خانه فرمانروایی میکنند و مردان هیچ کارهاند میپردازد و مدافع این عقیده غلط میشود و در ادامه توهینهای سخیفی را بار مسیح علینژاد میکند، هر چند پاسخ منطقی علینژاد و واکنش بسیار تندی که جامعه نشان داد، برومند را به عقبنشینی مجبور کرد و از مسیح علینژاد نیز عذرخواهی کرد که او را زشت و اکبیری خطاب کرده است، اما این چیزی از عقاید پدرسالارانه برومند کم نمیکند و حالا در وانفسای خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» این زن پدرسالار را گذاشتهاند تا دختران جوانی مانند نگار جواهریان یا ترانه علیدوستی را ساکت کند.
البته واضح است که همیشه یک جناح تندرو وجود دارد که حتی این عقبنشینیهای حکومت را تاب نمیآورند و علیه انتخاب مرضیه برومند موضع میگیرند. برای نمونه روزنامه جوان (متعلق به سپاه) درباره این مراسم نوشت: «بسیاری از خانمهای حاضر در جلسه بدون مراعات ضوابط و حدود شرعی و قانونی حجاب و البته بدون کمترین نگرانی در حال رژه رفتن جلوی دوربین عکاسان خبری بودند و حتی مرضیه برومند بهعنوان مدیرعامل جدید این خانه در حال مُعانقه و در آغوش کشیدن برخی از آقایان همکار و حاضر در این گعده ساختارشکنانه بود.»
البته ظاهرا چنین هم نبوده است و تنها تعداد اندکی در این مراسم، آن هم در حیاط خانه سینما، بدون حجاب بودند و اکثر کسانی که بهعنوان اعتراض حجاب از سر برداشتند، اساسا در این مراسم شرکت نداشتند.
برومند در بخشی از سخنانش در هنگام مراسم معارفه در خانه سینما میگوید: «وقتی این پیشنهاد مطرح شد معتقدم احساسم بر عقلم غلبه کرد و باعث شد بله را بگویم.» در صورتی که به نظر میرسد درست برعکس عمل کرده است و احساسات جاهطلبانهاش بر خرد سادهای که میتوانست راهنمایش باشد غلبه کرده و خواسته است به نقل از دوست افغانستانیاش، رئیس سینمای ایران شود، اما کاش دستکم دوستانش به او یادآوری میکردند این دست قدرت را بوسیدن است و عاقبتی ندارد.
برومند در بخشی دیگری از سخنانش گفت: «خانه سینما میراث باقیمانده از آدمهایی است که در طول سالها و از پس بحرانها، این خانه را حفظ کردند. البته تصمیم گرفتهام و قول میدهم که تلاش کنم تا تعادلی بین عقلانیت و احساساتم ایجاد کنم که بدون سیاستزدگی برنامههای هیئتمدیره را اجرا کنم. ضمن اینکه دیگر یک شخصیت حقیقی ندارم و قبلا تندتر بودم، ولی الان یک جایگاه حقوقی دارم که بر آن اساس، بیشتر بر مبنای تعامل و گفتوگو و همفکری عمل میکنم.» این که کسی را در میانه خیرش انقلابی برای یک پست و دادن شخصیت حقوقی که باید با ابلیس دست بدهد انتخاب کنند و او بگوید «بدون سیاستزدگی» میخواهد «برنامههای هیئتمدیره را اجرا کند»، نشانه ناآگاهی کامل از اوضاع سیاسی است.
مرضیه برومند که زمانی محبوب بچهها بود و حالا آن بچهها جوانان عصیانگریاند که علیه کلیت نظام شوریدهاند، در ۷۱ سالگی منصبی را پذیرفته است که جز بدنامی برایش ندارد. همین روزها بعد از ریاست او، هانیه توسلی در اینستاگرامش نوشته است: «راستش من فعلا قرار نیست بازی کنم. حالم خوش نیست. نه تئاتری در کاره، نه فیلمی، نه سریالی. تئاتری رو در مرداد ۱۴۰۱ قرارداد بسته بودم برای اجرا در فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۲ که با توجه به شرایط جامعه و حال روحی خودم عذرخواهی کردم... به هر حال وضعیت من فعلا همینه. نمیدونم تا چه زمانی، ولی به هر حال این روزها اگه خبری دیدین که مربوط به حضور من بهعنوان بازیگر در کاری بود، اون خبر درست نیست. به امید روزهای بهتر.»
کاش خانم مرضیه برومند سکان این کشتی را در ۷۱ سالگی به دست نمیگرفتند، کشتی که در امواجی اسیر است که او نقشی در کنترل آن ندارد. کاملا مشخص است که اوضاع عادی نیست و با این عادیسازیها نیز عادی نمیشود. در چنین شرایطی اتفاق مهمی مانند پیروزی انقلاب یا کودتا یا جنگ سرنوشت را تعیین میکند، نه سینما و ادبیات.
این بدن منه، اینجا شهر منه