Thursday, Apr 13, 2023

صفحه نخست » گزارش ویژه؛ بخشی از دستگاه امنیتی حکومت پشت حملات شیمیایی به مدارس قرار دارد

masmoom.jpgروشنک آسترکی - ویژه کیهان لندن

مسمومیت‌های سریالی با حملات بیولوژیک به مدارس ایران در سال جدید خورشیدی نیز ادامه یافته و اثری از پایان یا حتی کُند شدن روند این حملات وجود ندارد.

حملات شیمیایی به مدارس ایران که از نهم آذرماه ۱۴۰۱ در قم آغاز شد، طی سه ماه پایانی سال گذشته در بیش از ۲۵ استان و ۲۵۰ شهر گسترش یافت، دست‌کم به ۱۳ هزار دانش‌آموز بر اثر این حملات که هنوز علت و عوامل آن اعلام نشده است، آسیب دیدند. دور تازه حملات نیز بلافاصله با پایان تعطیلات نوروزی و در نخستین روز بازگشایی مدارس آغاز شد و شمار آن روزانه افزایش یافت بطوری که تنها در روز سه‌شنبه ۲۲ فروردین‌ماه بیش از ۲۸ مدرسه در سراسر ایران مورد حملات شیمیایی قرار گرفتند.

مقامات جمهوری اسلامی در حالی با ابهام درباره بازداشت‌ برخی افراد مظنون خبر می‌دهند که تأکید دارند هنوز سرنخ مشخصی درباره آمران و عاملان در دست نیست. در این میان، شواهدی موجود است که احتمال دست داشتن بخشی از جریان امنیتی حکومت در سازماندهی و اجرای حملات را قوت می‌بخشد. همچنان اما درباره هدف حکومت از سازماندهی این حملات و چگونگی سازماندهی و اجرای آن تردیدهایی وجود دارد که تا کنون در حد حدس و گمان باقی مانده است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

نجات بهرامی روزنامه‌نگار و تحلیلگر که حدود دو دهه سابقه تدریس در آموزش و پرورش را دارد درباره ماهیت این حملات به «کیهان لندن» می‌گوید: «یک مسئله‌ که در مورد مسمومیت‌ها خیلی مهم است و می‌بینیم رسانه‌ها زیاد به آن می‌پردازند اینست که مسموم کردن دانش‌آموزان با هدف آسیب رساندن به دانش‌آموزان نیست، یعنی یک نقطه‌ و میدانی انتخاب شده که برای خانواده‌ها و والدین و افکار عمومی حساس است و از طرفی انعکاس این مسمومیت‌ها خیلی سریع در تمام کشور پخش می‌شود؛ مثلا شما یک تروریستی را در نظر بگیرید که می‌رود نقطه حساس و پرجمعیت شهر و بازاری را که رفت‌ و آمد زیادی دارد هدف قرار می‌دهد؛ این تروریست هدفش ضربه به بازاریان نیست بلکه تلفات بیشتر بوده است. نظرم این است که شواهد و قرائن در این چند ماه، چه در سال گذشته و چه در روزهای پس از نوروز که از بازگشایی مدارس گذشته، نشان می‌دهد قضیه بسیار سازماندهی‌ شده‌تر از آنست که فکر می‌شد. یعنی نمی‌شود یک سیستم امنیتی و اداری پشت این حملات نباشد و صرفا یک جمع افراطی خودشان تصمیم گرفته باشند این حملات را انجام دهند.»

نجات بهرامی در ادامه توضیح می‌دهد که «این سازماندهی یا از قبل بسترهایش فراهم بوده، مثل حوزه‌های علمیه و پایگاه‌های بسیج، که در همه شهرها وجود دارد و یا اینکه واقعا بخشی از دستگاه امنیتی بستری برای سازماندهی این حملات در همان ماه‌هایی که اعتراضات سال گذشته از اواخر شهریورماه در جریان بود، فراهم کرده است.»

او تأکید دارد که «این حملات ابتدا در خوابگاه‌های دانشگاه‌ها آغاز شد و مسمومیت در دانشگاه‌ها را شاهد بودیم که خیلی رسانه‌ای نشد. اما در هیاهوی اعتراضات حمله به خوابگاه‌ها آن بمبی که باید از دید اینها از نظر رسانه‌ای می‌ترکید، نترکید و در نتیجه مدارس را که تعدادشان خیلی بیشتر است و در هر گوشه کشور و شهر و محله‌ای هستند هدف قرار دارند. ضمن اینکه حملات از شهرهایی شروع شد که این گروه‌های افراطی و تندرو در دهه‌ها و سال‌های گذشته بارها حملاتی از نوع دیگر را داشتند. مثلا به حسینیه دراویش یا به دفتر مراجع تقلید منتقد حمله می‌کردند مثل قم و بروجرد و تهران و اصفهان. این شهرها در ابتدا هدف حملات قرار گرفت و بعد از اینکه در این شهرها نیروی انتظامی مراقبت بیشتری کرد، در شهرهای دیگر و همچنان ادامه یافت.»

مقامات جمهوری اسلامی پس از هفته‌ها انکار و سانسور خبرهای مرتبط با مسمومیت دانش‌آموزان در نهایت پذیرفت که این مسمومیت‌ها در مدارس کشور رخ داده و دولت نیز وزارت کشور را مسئول رسمی پیگیری این موضوع کرد. نهادهای مختلف اما با فرافکنی درباره آمران و عاملان آن، تلاش می‌کنند انگشت اتهام را به سوی «دانش‌آموزان»، «خانواده‌ها»، «رسانه‌های خارج از کشور» و «دشمن» بگیرند!

وزارت کشور طی یک هفته از ۱۳ تا ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ چهار بیانیه در اینباره صادر کرد. در نخستین بیانیه حمله شیمیایی به ۵۲ مدرسه در کشور، از تحقیقات میدانی و بررسی تخصصی نمونه‌های مشکوک یافته شده خبر داد. البته به موضوع مسمومیت‌ها در این بیانیه چندان بطور جدی پرداخته نشد.

در بیانیه دوم که دو روز بعد منتشر شد شمار مدارس مورد حمله به ۲۵۰ کلاس از مدارس سراسر کشور افزایش یافت و تأکید شد که «مواد محرک یافت شده در آزمایش‌های انجام شده در کمتر از پنج درصد مراجعین منجر به بدحالی دانش‌آموزان و بروز علائمی شده است» و «این می‌تواند یک اقدام عامدانه و جنایتکارانه باشد.»

یک روز بعد در بیانیه سوم که ۱۶ اسفند منتشر شد از شناسایی و بازداشت تعدادی از افراد دخیل در ۶ استان که به تهیه مواد تحریک‌کننده و انتشار آن در بین دانش‌آموزان اقدام کرده بودند، از جمله یک تیم چهار نفره که سه نفر از آنان، به گفته‌ی مسئولان وزارت کشور «دارای سوء سابقه و مرتبط با رسانه‌های معاند خارجی بودند» خبر داد.

آخرین بیانیه وزارت کشور در ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ با تأکید بر شناسایی و بازداشت بیش از ۱۰۰ نفر از عوامل موثر در حوادث اخیر مدارس در ۱۱ استان، دو دسته افراد را دخیل در این حملات معرفی می‌کند: «افرادی که از روی شیطنت یا ماجراجویی دست به اقداماتی نظیر استفاده از مواد بدبو و بی‌خطر و... زده‌اند» و «افرادی با انگیزه‌های معاندانه و با هدف ایجاد رعب و وحشت در مردم و دانش‌آموزان و برای تعطیلی مدارس و ایجاد بدبینی نسبت به نظام».

حالا با گذشت بیش از چهار ماه و نیم از آغاز حملات، هنوز نهادهای امنیتی موازی، قوه قضاییه یا وزارت کشور توضیح روشنی درباره متهمان اصلی حمله به مدارس نداده‌اند و حتی درباره افراد بازداشت‌شده نیز با ابهام و بدون ارائه اطلاعات شفاف به افکار عمومی سخن می‌گویند.

برای نمونه روابط عمومی فرمانداری ویژه بروجرد روز سه‌شنبه ۲۲ فروردین از بازداشت تعدادی از افرادی که «قصد مسمومیت» دانش‌آموزان در شهر بروجرد را داشتند خبر داد اما نه از هویت و نه از انگیزه آنها اطلاعاتی منتشر نکرد.

همزمان مسعود ستایشی سخنگوی قوه قضائیه نیز با تأیید خبر بازداشت این افراد، در سخنانی مبهم گفت: «نسبت به اشخاصی که با روان و آرامش و سلامت مردم بازی می‌کنند، گذشت نخواهیم کرد!»

نجات بهرامی اما با بیان خبرهایی که از درون جلسات آموزش و پرورش و نیروی انتظامی به بیرون درز کرده از وابستگی برخی افراد بازداشت شده به جمهوری اسلامی و حملات سازمانیافته از سوی بخشی از جریانات امنیتی حکومت به مدارس خبر می‌دهد. او در توضیحاتی به «کیهان لندن» می‌گوید: «معمولا بین سازمان‌ها و نهادها، مثلا آموزش و پرورش و نیروی انتظامی یا بین ادارات آموزش و پرورش استان‌ها با نیروی انتظامی، جلساتی برای رفع تکلیف در این روزها برگزار می‌شود. خبرهایی به من رسیده که در دو سه تا از این جلسات گزارش شده که افرادی در رابطه با حمله به مدارس توسط مأموران معمولی نیروی انتظامی از طریق کنترل دوربین‌های مداربسته و کمین در اطراف مدارس در چند شهر مختلف بازداشت شده‌اند؛ در بازجویی گویا مشخص شده که این افراد در شهرهای مختلف با یکدیگر هماهنگ بوده و همه گفته‌اند که «حضرت آقا در فلان سخنرانی گفته که بچه‌های دانش‌آموز [در اعتراضات ماه‌های گذشته] شیطنت کرده‌اند و با یک تنبیه کوچک درست می‌شوند. ما هم مقلد آقا هستیم و هرچه آقا بگوید ما آتش به اختیار هستیم و انجام می‌دهیم». ضمن اینکه هر کسی بازداشت شده، از سوی حسینیه‌ها، حوزه های علمیه و مساجد و ریش سفیدهای محل تماس‌هایی شروع شده و با اعمال نفوذ در نیروی انتظامی، این افراد آزاد شده‌اند!»

به گفته نجات بهرامی، اعمال نفوذهای پشت پرده برای آزاد شدن افراد بازداشت‌شده سبب شده که نیروی انتظامی احتیاط زیادی برای بازداشت افراد به کار ببرد. حتی نیروی انتظامی مردد شده که آیا می‌تواند اصلا در موضوع حملات دخالت کند و یا می‌تواند نقشی در مراقبت از مدارس یا بازداشت افراد مظنون داشته باشد یا نه! این موضوع طوری عیان شده که برای مدیران آموزش و پرورش ناحیه‌های مختلف هم جای سوال دارد که چطور تکلیف نیروی انتظامی مشخص نیست و نمی‌تواند به وظیفه خود عمل کرده و تصمیم بگیرد که افراد مظنون را بازداشت کند یا نکند!

همچنین با گذشت چند ماه از حملات اما هنوز اعتراضات گسترده علیه این حملات از سوی خانواده‌ها صورت نگرفته است.

نجات بهرامی در اینباره می‌گوید: «در شهرهای بزرگ مثلا در منطقه یک شهر تهران چند سال پیش بر اساس یک آمارگیری مشخص شد ۸۰ درصد خانوارها تک‌فرزند یا در نهایت دو فرزند دارند و با توجه به سبک زندگی، قطعا سلامت فرزندان برای آنها موضوع مهمی است. واقعیت اینست که ما شاهد واکنش‌هایی هم بودیم. مثلا از دهم یازدهم اسفندماه گذشته در اغلب شهرهای بزرگ مدارس در عمل تعطیل بودند؛ یعنی مدرسه باز بود اما خانواده‌ها نمی‌گذاشتند فرزندان‌شان به مدرسه بروند و مدرسه‌ای که مثلا ۴۰۰ دانش‌آموز داشته در عمل ۱۰-۲۰ دانش‌آموز در مدرسه حضور داشتند. این با وجود فشار مسئولان بوده که برای جلوگیری از بهم ریختن اوضاع، به والدین و مدیران و معلمان هشدار داده بودند که مدارس باید دایر باشد و دانش‌آموزان در کلاس‌ها شرکت کنند. دیدم برخی تحلیلگران می‌گفتند که پس جمهوری اسلامی می‌خواهد بچه‌ها را به مدرسه بکشاند تا آنها را مسموم کند. من اما اینطور فکر نمی‌کنم. جمهوری اسلامی می‌خواهد نشان دهد که اوضاع در دست کنترل است و بحران آنقدر نیست که مدرسه‌ای تعطیل شود. خاطرتان باشد در دوران کرونا هم حاضر نمی‌شدند مدارس را تعطیل کنند چون خامنه‌ای می‌گفت اوضاع تحت کنترل است. اینجا هم آن بخش از دستگاه امنیتی که به احتمال زیاد پشت حملات قرار دارد، کار خودش را پیش می‌برد اما کلیت حکومت می‌خواهد اینطوری نمایش دهد که اتفاقی نیفتاده و مدارس دایر و همه چیز تحت کنترل است.

ما قبل از عید هم شاهد تعطیلی غیررسمی مدارس بودیم و هم علاوه بر آن تجمعاتی بدون برنامه‌ریزی قبلی در مقابل مدارس و آموزش و پرورش شکل گرفت و حتی درگیری‌هایی هم وجود داشت و آن صحنه زشت که نیروهای بسیجی موی سر یک خانم را می‌کشیدند در جریان همین اعتراضات به حملات شیمیایی به مدارس بود. از طرف دیگر به خاطر داشته باشیم که این حملات پس از آن بود که یک جنبش ملی و فراگیر و در دوران اُفت قرار گرفت و پتانسیل جامعه خالی شده بود؛ این موضوع را نباید از نظر دور داشت و به نظر من اگر مثلا در مهرماه این حملات شیمیایی اتفاق افتاده بود، خودش به تنهایی می‌توانست یک حرکت انقلابی را در پی داشته باشد. به هر حال، چون پس از چهار پنج ماه جنبش اعتراضی این اتفاقات افتاده، احتمال اینکه مردم انگیزه داشته باشند و بطور سازمانیافته در خیابان حاضر شوند کم بود. البته همان مشکل همیشگی تجمعات سیاسی در این زمینه نیز وجود دارد که چه کسی سازماندهی کند و چه کسی هدایت کند! با وجود این بسیاری از خانواده‌ها بچه‌ها را به مدرسه نفرستادند و اگر حملات همچنان ادامه داشته باشد به نظرم از هفته آینده احتمالا بیشتر شاهد خلوت شدن مدارس خواهیم بود.»

در این میان آموزگاران که از گذشته تا همین روزها برای حقوق صنفی خود اعتراضاتی سازمانیافته و سراسری را با مشارکت شمار زیادی از این صنف برگزار می‌کنند نیز درباره مسمومیت‌ها واکنشی جز صدور چند بیانیه از سوی تشکل‌های صنفی نشان نداده‌اند.

نجابت بهرامی که در سال‌های گذشته برای مدتی معاون روابط عمومی وزارت آموزش‌ و‌ پرورش بوده و با ساختار آموزش و پرورش آشنایی دارد، علت عدم اعتراضات گسترده آموزگاران را اینگونه توضیح می‌دهد: «داستان معلمان با داستان والدین متفاوت است. من به عنوان کسی که حدود ۲۰ سال در آموزش و پرورش تدریس کردم و حوزه ستادی و اداری آموزش و پرورش را دیده‌ام، بدون اینکه بخواهم اعتراضات صنفی آموزگاران را بی‌اهمیت یا کوچک جلوه دهم باید بگویم واقعیت اینست که یک صنف که در استخدام دولت هستند خواه‌ ناخواه برای کنش‌های غیرصنفی و غیرمعیشتی که مخصوصا رنگ و بوی سیاسی و امنیتی به خودش می‌گیرد، محافظه‌کار هستند. برای نمونه معلمی با من چت کرده و درباره مدرسه‌ محل اشتغالش که مورد حمله شیمیایی قرار گرفته اطلاعاتی داده اما قسم و آیه داده حتی اصلا نگو در فلان منطقه تهران این حمله بوده چون ممکن است بگویند که من این اطلاعات را درز داده‌ام. یعنی این معلم نمی‌گفت اسم مدرسه را نیاور بلکه حتی می‌گفت اسم منطقه را هم نیاور! چنین محافظه‌کاری متأسفانه در میان معلمان وجود دارد و از طرف دیگر درباره حملات شیمیایی واقعا یک سردرگمی در میان آنها نیز دیده می‌شود که واقعا حملات کار چه کسی است! همزمانی این حملات با کاهش اعتراضات انقلابی مردم، باعث شد که برخی معلمان نیز بگویند چه دلیلی دارد که نظام بخواهد دوباره با این حملات برای خودش شرّ و دردسر درست کند و ممکن است مثلا کار سازمان مجاهدین باشد تا مردم را عصبانی کند و به خیابان بیایند! در نتیجه این سردرگمی در میان معلمان نیز دیده می‌شود. ولی دلیل اصلی عدم اعتراضات علیه این حملات، همان محافظه‌کاری ناشی از شغل معلمان است. به هر حال ما در دولت‌های مبتنی بر رانت این واقعیت را داریم که وقتی گروه زیادی از مردم در استخدام دولت باشند، کشور به همان میزان از دموکراسی دور خواهد بود. این مسئله را ما در میان کارمندان دستگاه فربه دولت در کشور خودمان می‌بینیم.»

با اینهمه نجات بهرامی نیز مانند برخی تحلیلگران معتقد است در صورت ادامه حملات، در روزهای آینده و همزمان با پایان ماه رمضان، احتمال تشدید اعتراضات در کشور وجود دارد که بخشی از آن نیز می‌تواند در ارتباط با حملات شیمیایی و مسموم کردن عامدانه دانش‌آموزان باشد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy