*
*
*
"دراین خاک؛ دراین پاک، به جز عشق، به جزمهر
دگر هیچ نکاریم! "
(مولانا)
اگر دوباره باز گردم
از کسی طلبکار نخواهم بود!
قدری از احساساتم خواهم کاست
نگاهم را ژرفتر،
وبخشش را بی محابا پی میگیرم!
به انسانها درست دیدن را
عمق بخشیدن افکارشان را
تمرین کردن دوستیها
وعشق ومهر را
در لحظه بودن را
جهان وطنی را یادآورمی شوم!
تا هم دلی و یکرنگی راجایگزین،
تظاهر و نمایشی بودن کنند!
و نقشه وطنم را قاب کنند
و در خانههایشان بالای آن بنویسند:
زندگی را وسیع نظاره کنند!
قربان صدقه هم نروند
و در ذهنشان محاسبه و چرتکه نیندازند
بلکه با پاکن زمان، قلبشان را پاک کنند
قرنها تظاهر کردیم، به صفاتی که نداشتیم؟
چند روزی هم گلها را مسموم نکنیم!
و ازحرفای تکراری دست برداریم؛
ازانشاله درست شدنها دست برداریم،
زبان زرگری وشرطی راکنار بگذاریم!
"آب را گل نکنیم"
با خود صادق باشیم
و عشق بورزیم به انسان
و درس درست دیدن در لحظه را تمرین کنیم!
تا قرنهای آینده تاوان سنگین تری نپردازیم!
امیر کراب نوامبر ۲۰۱۳
***********************
یک تکه از من جا مانده در آغوشت!
مژده شبان
دیدار
همیشه دیدارمان به تعویق افتاده است!
و تکهای از تو را حمل میکنم
نه تو و نه من تقصیری نداریم
کم کاری هم نکردهایم!
تقدیر بین ما فاصله انداخته است
یا تو خواب ماندهای در زمان
یا ما، ناخودآگاه، رانده شدهایم!
عشق به تو، که مادرانه در انتظاری
و حس دوست داشتنت زمانهاست
که با ما اخت شده است!
یک تکه از تو همیشه با من است
یک تکه از تو همیشه با ماست
عشقی فراتر از زمان و مکان
با آغوشی از اخلاص و بزرگواری
ما را به خود میخواند!
آغوشت همیشه برایمان مهیاست
به گستردگی البرز جاودانهات
حس غرور و حس داشتنت با ماست
ما گمشدهای داریم و در فراقت
به تو فکر میکنیم تا بزودی
از بند جهل و نادانی آزاد شوی
و دوباره، مانند شیر ژیان بغری
و پرچم شیر و خورشید نشان سه رنگت برفراز
البرزت به اهتزاز در آید
و ما را در آغوشت پذیرا شوی
یک تکه از تو، جاودانه با ما و همراه ماست!
امیر کراب آپریل ۲۰۲۲
پاسخی از دل خاسته به جناب دلخواسته! مهشاد طاووسی
شازده کوچولوی من، مهستی شاهرخی