گروه منشور یا شورای همبستگی ابتدا و براساس اخباری که منتشر شد با حضور حامد اسماعیلیون، مسیح علینژاد، شیرین عبادی، رضا پهلوی، نازنین بنیادی، عبدالله مهتدی، گلشیفته فراهانی و علی کریمی تشکیل شد.
اما در نشست اعلام حضور این شورا، که در دانشگاه جورج تاون در شهر واشنگتن آمریکا برگزار شد تنها ۶ تن حضور داشتند.
پس از این بود که با انتشار منشور همبستگی یا متشور مهسا، به گروه جورج تاون و یا «شورای همبستگی» شهرت یافتند.
اما از آنجا که اختلاف، همزاد همیشگی همه جمعهای ایرانی است از همان ابتدا عدم حضور گلشیفته فراهانی و علی کریمی در نشست نخست دانشگاه جورج تاون، نشان داد که اختلافاتی وجود دارد.
با این حال در هفتههای اخیر نیز گزارشهای متعددی از بروز اختلاف میان اعضای شش نفره باقیمانده شنیده میشد.
در ابتدا تصور میشد که بخشی از اختلافات ناشی از حضور عبدالله مهتدی است. سپس اختلافات حول مَسی علینژاد و رضا پهلوی گزارش شد. در آخر نیز شنیده میشد که اختلافات بین حامد اسماعیلیون و رضا پهلوی است.
همزمان با شنیده شدن اخبار اختلافات بین حامد اسماعیلیون و رضا پهلوی، اخباری نیز شنیده میشد که حامد اسماعیلیون را متهم به نمایندگی دیدگاههای مجاهدین خلق در شورای همبستگی میکرد.
هیچکدام از این اتهامات، هیچگاه تائید نشده است.
در ادامه سفر شاهزاده رضا پهلوی به اسرائیل و دیدار با رهبران دولت این کشور سبب شد که بسیاری از ناظران آن را نشانی از گسست در این گروه ارزیابی کنند.
این سفر رضا پهلوی را به عنوان یک فرد مستقل نشان داد که گویی وابسته به هیچ گروهی نیست.
به گمان من این خواست خود رضا پهلوی بود که چنین وانمود کتد.
دو هفته پیش و قبل از سفر رضا پهلوی به اسرائیل او اعلام کرده بود بین سایر اعضای شورای همبستگی برای پیوستن سایر کاندیداهای پیشنهادی خود اجماع نیست و در نهایت گفته بود فعالیت خود را «به همکاری با یک گروه محدود نمیکند».
البته رضا پهلوی آن جمع هشت نفره را در قامت یک اتوبوس درآورده و گفته بود همه میتوانند سوارش شوند. اما به طور رسمی و آشکارا خودش اولین کسی بود که از اتوبوس پیاده شد.
شاید تصور شود پیش از او و حتی پیش از نشست جورج تاون دو نفر دیگر از آن اتوبوس پیاده شده بودند و اما آن دو خروج خود را آشکار نکردند.
گلشیفته فراهانی و علی کریمی از اولین کسانی بودند که با چراغ خاموش از گروه منشور خارج شدند اما ضمن آن اعلام کردند از تمام تصمیمات منشور حمایت میکنند.
اما رضا پهلوی اولین کسی بود که آشکارا و با یک توئیت اعلام کرد به همکاری خود خاتمه میدهد.
او سپس به اسرائیل سفر کرد و دیدارهایی هم با مقامات آنجا داشت.
پایان سفر رضا پهلوی از اسرائیل مصادف شد با اقدام حامد اسماعیلیون برای خاتمه دادن به همکاریاش با گروه منشور همبستگی.
او استعفا داد.
در استعفای حامد اسماعیلیون مسائلی مطرح شده که دانستنش ضروری است.
اول اینکه گویا رضا پهلوی با گسترش و توسعه گروه بر اساس سازماندهی نهادی مخالف بود و بیشتر به دنبال افزودن اعضای جدید به منشور بود.
گویا مشخصا سه نفر، یعنی امیر طاهری، حجت کلاشی و شاهین نجفی توسط رضا پهلوی تعرفه شدند که دیگر اعضای گروه با حضور آنان مخالفت کردند.
حال پرسش این است که از ابتدا درباره افزودن افراد جدید چه سازوکاری پیشبینی شده بود؟
و بر این اساس واقعا چه کسانی و بر اساس چه اصولی میتوانستند سوار آن اتوبوس شوند؟
اگر به راستی ممانعت از ورود اعضای جدید سبب استعفای رضا پهلوی از این جمع شد، استعفای حامد اسماعیلیون دیگر به چه بهانهای بود؟
اگر رضا پهلوی خودرای بود و میخواست نظرش را تحمیل کتد، با خروجش مشکل حل میشد. بنابراین استعفای حامد اسماعیلیون دیگر موضوعیتی نداشت.
البته به گمان من خروج حامد اسماعیلیون ناشی از هوشمندی خودش بود.
چرا که او به درستی متوجه شد که گروه پس از خروج رضا پهلوی کارایی خودش را از دست داده است بنابراین با استعفایی به موقع که در ظاهر به نظر میرسید به دلیل سفر رضا پهلوی به اسرائیل انجام شده، خود را از گروهی بیرون کشید که دیگر هیچ کارایی نخواهد داشت. پس او نیز بابت ناکارآمدی آن هیچ پاسخگو نخواهد بود و زیر سوال هم نخواهد رفت.
البته این خیالات حامد اسماعیلیون است. واقعیت چندان منطبق بر خیال نیست. پیرامون او پرسشهای متعدد بیپاسخ وجود دارد.
حالا مشکل بزرگ ماندن آن چهار نفر دیگر در گروه است. چهارنفر هنوز در گروه ماندهاند. شیرین عبادی، عبدالله مهتدی، نازنین بنیادی و مَسی علینژاد.
این چهار تن حالا عضو گروهی هستند که هیچ کارایی و کاربردی نخواهد داشت و از این پس نیز کسی هم به دنبال گرم شدن آبی از آتش آن نیست.
فرشاد قربانپور - روزنامهنگار
سخنی بی پرده با وحید بهشتی، عبدالستار دوشوکی
هم پیاز را خورد و هم چوب را! تقی روزبه