جوشش عقل بشری بر جهالت تاریخی قرون وسطی غلبه پیدا کرد
دوم _ حقیقت این است که جوهر و جوشش عقل بشری بر جهالت تاریخی قرون وسطی و زور و قدرت فاسد پاپ و امرای مستبد و جبار غلبه پیدا کرد و کلیسا مخلوع گردید و رنسانس و تحول اتفاق افتادو دین کلیسا و پاپ از عرصه ی قدرت به بیرون پرتاب شد و زمینه برای آزادی انسان و آزادی اندیشه و بیان فراهم گردید و عصر جدیدی از دموکراسی و حاکمیت انسان بر سرنوشت پدید آمد و انسان در پرتو آزادی بر بخشی از قوای طبیعت مسلط گردید و جامعه ی صنعتی اروپا به وجود آمد و انسانی نو مسلح به سلاحهای فتاک به استعمار و استثمار بخش عقب افتاده از جهان پرداخت و از درون این جامعه ی صنعتی و سلطه ی انسان بر طبیعت و دست یافتن بر ماشین سرمایه داری و سرمایه ، پدید آمد و به استثمار انسان پرداخت و تمام محصول کار انسان را به قیمت سیر کردن شکم کارگر برای دوام استثمار تصاحب کرد و جوامعی از بشریت بدین صورت به وسیله ی سرمایه و سرمایه داری به بردگی کشیده شد و از درون این آزادی و سرمایه داری و استثمار تئوری سوسیالیسم علمی و مارکسیسم پدید آمد که سرمایه را دزد محصول کارگر به حساب آورد و آزادی انسان را در گرو تسلط کارگر را بر محصول کارش امکان پذیر دانست و بدین صورت دولت سوسیالیستی کارگری به وجود آمد و انقلاب اکتبر شوروی به ظهور پیوست چیزیکه در اوائل قرن بستم بر بخش مهمی از جهان مسلط گردید و حزب بلشویک لنینی و استالینی به نام نجات بشر از استعمار و استثمار و سلطه ی سرمایه و امپریالیسم سرمایه درای سرنوشت بخش عظیمی از بشریت را به دست گرفتند و بزرگترین جنایت های افسانه ای بهت انگیز را که هوش از سر آدم می رباید مرتکب شدند ( تزار سرخ)
شکست تاریخی اتحاد جماهیر شوروی و انقلاب فرهنگی چین
لنین و استالین به اسم آزادی کارگر از سلطه ی سرمایه و مبارزه با امپریالیسم سرمایه داری و انقلاب گمان میکردند مالک تمام موجودیت انسان هستند مالک محصول کار و زمین و شعور و فکر و عقیده و فرهنگ و جان و بدن انسانند و جامعه و انسان مانند موم در دست آنان میباشد و آنرا به هر شکلی که بخواهند در میاورند با این خیال لنین به ماکسیم گورکی ، نویسنده ی نامدار روسیه مینویسد که شما گمان می کنی که روشنفکران مغز جامعه اند اما روشنفکران مدفوع جامعه اند
و استالین با فحشی رکیک به مارکس میگوید مارکسیسم همانست که من می فهمم و با این توهمات و خیالات واهی نتوانستند آزادی و رفاه و پیشرفت را در تمام ابعاد برای اتحاد شوروی فراهم سازند و با همه ی قدرت نظامی و جاسوسی و زرادخانه ی اتمی و فتح بخشی از کیهان در مدت کوتاهی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی از هم پاشید و کشورهای اتحاد شوروی به سنت های گذشته برگشتند و چین مائو در انقلاب فرهنگی و سوسیالسم از تامین حداقل زندگی و رفاه و آزادی و قانون عاجز ماند و شکست خورد و دنگ در سیاست اقتصادی و فرهنگی تجدید نظر کرد و مالکیت سرمایه را به رسمیت شناخت و چین گرچه اسم کمونیسم و سوسیالیسم را یدک میکشد اما یک کشور سرمایه داری و استبدادی است و به شکلی در کار استثمار خودیها و بیگانه ها است
انقلاب مشروطیت و نفی قدرت مطلقه در ایران
سوم. اما ایران و ملت مظلوم آن در برابر دوران طولانی هجوم فاتحان اهریمن تاریخ و قتل عامها و ایلغارهای خونین و ویرانگر که گاه از سوء سیاست های فرمانداران ناشی شده است ، مقاومت کرد و از زیر همه ی این آوارها با داشتن تاریخ کهن و تمدن باستانی و اسلامی هویت خود را حفظ کرد و جان سالم بدر برد و همچنان با حافظ و سعدی و مولانا جلال الدین و فردوسی و نظامی و بزرگانی قبل از آنها و دانشمندان بزرگی مانند ابن سینا و خوارزمی و خیام و ملاصدرا و میرداماد و بسیاری که بردن اسم آنان در این مختصر نمیگنجد و با تمدن اسلامی و قرآن و پیامبر اسلام و نهج البلاغه و علی ابن ابیطالب -صوت العداله الانسانیه - و عاشورا و حسین علیهم السلام به حیات فرهنگی و معنوی خود ادامه داد و قبل از بسیاری کشورهای نظیر خود تحولات جهان غرب را دریافت و انقلاب مشروطیت را سامان داد و قدرت مطلقه ی شاه و استبداد تاریخی طولانی حیات بشری را با قربانی دادن های بسیار و مبارزه ای سخت ولی با پشتیبانی مرجعیت شیعه کنار گذاشت و حاکمیت مردم را به جای استبداد و قدرت مطلقه ی شاه مقرر ساخت و مشروطیت به جای استبداد و مجلس را به نمایندگی مردم جانشین اراده ی فردی قرار داد و در ۱۲۸۵ شمسی مجلس شورای ملی تأسیس گردید و قانون اساسی مشروطیت با نفی دخالت شاه در حکومت نوشته و تصویب گردید و بر این اساس باید مردم و قانون در کشور حکومت کند و اراده فرد در این نوع حکومت جائی ندارد
رضاخان و محمد رضا شاه مشروطیت را کنار گذاشتند
اما دربار شاه و جاسوسان خارجی و مزدوران داخلی و جنگ بین سنت و تجدد واختلاف علما در نوع فهم از متون مقدس و تحجر برخی از آنان و وفات مرجع بزرگ شیعه آخوند خراسانی و ضعف و انحطاط و جهل توده ی مردم و زبونی حکومت قاجار و آشفتگی اداره ی کشور زمینه کودتای ۱۲۹۹ را وسیله ی سید ضیا و رضاخان با طراحی و پشتیبانی بریتانیا فراهم ساخت و با استبداد خشن رضاخان مشروطیت و مجلس شورای ملی فاتحه شان خوانده شد و مشروطه خواهانی مانند مدرس به شهادت رسیدند و مصدق زندانی و خانه نشین گردید و بسیاری منزوی گردیده و یا تسلیم شدند و به گفته ی مسعود بهنود با اخراج رضاخان بوسیله ی روس و انگلیس آنچه پنهان نگاه داشته شده بود برملا شد و مردم با خبر شدند که عشقی ، اقبال السلطنه ماکوئی ، سردار معزز بجنوردی ، مدرس، تیمور تاش ، نصره الدوله ، سردار اسعد ، فرخی یزدی ، ارباب کیخسرو ، دکتر ارانی ، و هزاران گمنام چگونه کشته شدند تعداد کسته شدگان بیست ساله بیست هزار نفر قید شده است در حالیکه هزاران نفر نفی بلد شدند ، تجاوز به عنف ، مصادره ی اموال ، آتش زدن دهات ، ویران کردن شهرکها ، تخته قاپو کردن ایلات و ...
کارهائی نبود که شمار آید ( از سید ضیا تا بختیار ص ۲۰۲ و به گفته ی علم در خاطرات : ولیعهد به پدرش می گوید خاطراتت را بنویس وی جواب میدهد چه بنویسم آنچه هست یک تشت پر از ...... است و من سرپوش طلای آن هستم و این است جوهر فرهنگ رضاخان و نگاه او بر ملت بزرگ و تاریخی ایران و این در حالی است که سازندگی های زمان او وسیله ی کارشناسان ایران انجام شده است
آمدن مصدق و ملی کردن صنعت نفت و بیرون راندن انگلیس
چند سال بعد از رفتن رضاخان مصدق میآید و با تکیه بر ملت و احترام به آنان نفت را از شرکت نفت و از چنگ بریتانیا که بدان وسیله رجال ایران را می خرد و در حقیقت بر ایران حکم می راند بیرون میآورد و انگلستان را در سازمان ملل محکوم می کند و به عنوان یک قهرمان ضد استعمار و الگوی جهان سوم و دولت های خاورمیانه شناخته میشود و ملت و مطبوعات آزاد میشوند و رضاخان بعد از اینکه ناچار از رفتن میگردد سرزده به خانه ی فروغی می رود و از او درخواست میکند که فرزندش را بعد از او بر تخت بنشاند و این در حالی است که یک روز رضاخان فروغی را به عنوان زن ریش دار از خود می راند
محمدرضا شاه ذاتاً آدم ضعیفی بود ( خاطرات علم ) و به شدت تحت تاثیر نفوذ بیگانگان بود که دست نشانده ی آنان بود . محمد رضا شاه در اوایل سلطنت با تواضع رفتار میکرد و در این خلال مصدق میآید و دولتی مستقل از بیگانگان تشکیل میگردد و در ۱۳۳۲ کودتای ۲۸ مرداد بوسیله ی بریتانیا و آمریکا و شاه و وابستگان دربار پدید میآید و یکبار دیگر آرمان و آرزوهای ملت ایران برای آزادی و حاکمیت ملی و استقلال و آزادی بباد می رود و دورانی از استبداد وسیله ی شاه آغاز میگردد و به گفته ی عالیخانی از سال ۴۷ به بعد شاه حرف هیچ کس را گوش نمیدهد و کشور و ملت یکسره در چنگ استبداد گرفتار میشود و مجلس و مطبوعات یکسره ابزار دست شاه و ساواک قرار میگیرد.
انقلاب ۵۷ دنباله ی انقلاب مشروطیت و انقلاب
ملی نفت و حکومت ملی و ضد استعماری مصدق و برای نفی استبداد شاه و نفی وابستگی به خارج و برای سلامت مدیریت از فساد و حاکمیت قانون و رفاه و آزادی بود و نطفه ی این انقلاب از همان زمان مشروطیت و قان اساسی آن و بعد از کودتای ۲۸ مرداد و سرنگون کردن حکومت ملی مصدق بسته شده بود و جریان مبارزه برای دست یافتن به حکومت ملی از کار نیفتاده بود و انقلاب اکتبر و نفوذ چپ و گسترش آن در جهان در نیمه ی قرن بیستم و در ایران بر قدرت جنبش ملی می افزود.
آخوند خراسانی مهمترین شخصیت در پیروزی مشروطیت می گوید : وجوب اهتمام و تلاش در نفی استبداد (نقل به معنی ) از اظهر ضروریات دین اسلام است و منکر وجوب آن را هرکس باشد منکر ضروری دین باید به شمار آورد و فعال مایشاء و مطلق الاختیار بودن غیر معصوم را هرکس از احکام دین بشمارد بدعت گذار است ( سیاست نامه ی خراسانی ص ۲۰۷)
و میرزا حسین نائینی بزرگترین مدافع مشروطیت میگوید : دوم از قوای ملعونه ...، همه ی شعب استبداد دینی است و خود این امر از مراتب شرک به ذات احدیت است ( تبنیه الامه ص ۱۳۰ )
جالب است که آخوند خراسانی و میرزای نائینی و قبل از اینها شیخ مرتضی انصاری که در قله ی فقه و اصول متعارف قرار دارند و محور تمام مباحث بزرگترین فقها تا امروز میباشند ولایه فقیه را مردود اعلام می کنند و بعد از اینها نیز آیه الله سید محسن حکیم و آیه الله خوئی و امروز آیه الله سیستانی و آیه الله وحید خراسانی نیز ولایت فقیه را نفی میکنند و به گفته ی مرحوم مطهری ولایت فقیه دلیلی ندارد و فقط یک حدس است . مرجعیت و روحانیت
قرآن مجید اعمال زور و اکراه در دین را با صلابت نفی می کند
قرآن میگوید : اگر مشیت الهی بود همه ی کسانیکه در زمین بودند جمیعاً ایمان میآوردند آیا تو می خواهی با زور و اکراهٍ مردم آنان مؤمن باشند ( یونس آیه ی ۹۹ ) مشیت تکوینی خداوند بر آزادی انسان در عقیده است و میگوید اگر اعراض مردم بر تو گران است ،اگر می توانی نقبی در زمین و یا نردبانی در آسمان بجوی و آیه و نشانه ای بیاور و اگر مشیت الهی بود همه ی مردم را بر هدایت کرد می آورد پس تو هرگز از جاهلان نباش . انعام آیه ۳۵ و میگوید ای پیروان پیامبران صاحب کتاب بیایید بر سر یک کلمه ی مشترک بین همه متحد شویم اینکه جز خدا را نپرستیم و برای او شریک قرار ندهیم و هیچ یک از ما دیگری را آقا و مطاع نگیرد( انعام آیه ی ۶۴ ) مرحوم علامه ی طباطبایی در ذیل این آیه می گوید : حاکمیت مطلق یک انسان بر انسانهای دیگر ارکان انسانیت را منهدم میکند.
در قانون اساسی موجود جمهوری اسلامی حاکمیت ملی را بنیاد مشروعیت شناخته و قانون اساسی تماماً به نیابت از مردم تصویب شده و اعتبار آن به اکثریت آراء استناد شده و تمام سمت ها در این قانون با انتخاب آزاد مردم باید رسمیت پیدا کند و هرگونه خدشه در انتخابات اصل مشروعیت نظام را از اعتبار ساقط می کند و جمهوری اسلامی هر جور معنا شود راهی برای تحقق حکومت مشروع جز انتخاب مردم وجود ندارد و هر آنچه در قانون اساسی اصل انتخاب آزاد مردم را مخدوش سازد باید کنار گذاشته شود.
پنجم. حکومت شاه با خشونت ، آزادی خواهان و چپ های مسلح را مهار کرد . حکومت شاه با قدرت ساواک و زندان و شکنجه و اعدام توانست مبارزان آزادیخواه و میراث داران مشروطیت و طرفداران مصدق را و نیز چپ های مسلح را مهار کند و مهندس بازرگان در آن دادگاه معروف گفت : ما تنها کسانی هستیم که با زبان قانون با شما حرف می زنیم و آنها که بعد از ما بیایند با زبان دیگری با شما مواجه خواهند شد ( نقل به مضمون ) اما با مطرح شدن انجمن های ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید شاه روحانیت وارد مبارزه شد . آیه الله خمینی با هوشمندی و شجاعت رهبری مبارزه را به دست گرفت و با استفاده از نفوذ مذهب و مرجعیت و گستردگی روحانیت در سراسر کشور بعد از تبعید چند ساله و همراهی سایر مراجع و روحانیینی متنفذ و همه ی آزاد اندیشان و روشنفکران توانست حکومت را به زانو درآورد
روح و بنیاد انقلاب ۵۷ بیش و قبل از روحانیت ، روشنفکران و نویسندگان بودند
و انقلاب ۵۷ با شرکت تمام طبقات ملت و گروه های مختلف فکری و مذهبی و بخصوص روشنفکران و نویسندگان و روحانیت به زعامت آیه الله خمینی به پیروزی رسید اما روح و بنیاد انقلاب ۵۷ بیش و قبل از روحانیت ، نویسندگان و روشنفکران و آزادیخواهانی بودند که بنیاد مشروطیت را گذاشتند و در راه آزادی و حاکمیت ملی و قانون جان باختند و یکی از رقت انگیزنرین این جان باختگان آقاخان کرمانی ، شیخ احمد روحی کرمانی و میرزاحسن خبیرالملک بودند که در مقابل چشم محمد علی شاه سر بریده شدند و او با چشم های خون گرفته از روی ایوان سر بریدن سه محکوم را با علاقه تماشا کرد ولی چنان به این قربانی کردن دل داده بود که حتی پلک نزد ( جان باختگان روزنامه نگار ص ۹۵ ) اما قدرت توده ای و عمومی در اختیار روحانیت و رهبری کل حرکت در اختیار آیه الله خمینی قرار گرفت و همه ی طبقات و گروه ها رهبری ایشان را پذیرفتند و وابستگان نزدیک ایشان گروهی بودند که بلافاصله بعد از استقرار جمهوری اسلامی ، حزب جمهوری اسلامی را با همه ی امکاناتی که از رژیم گذشته در اختیارشان بود و کمیته های انقلاب تشکیل دادندو بعد از شکست سخت در انتخابات ریاست جمهوری اکثریت مجلس را در اختیار گرفتند و رئیس جمهور را که اکثریت قاطع آراء را داشت و در کار مدیریتی مدرن و مناسب زمان بود و به گفته ی بنیانگذار جمهوری اسلامی که مستقیم از ایشان شنیدم آدم سالم و کار بلدی بود از صحنه خارج کردند و وی ناچار به مهاجرت گردید و دولتی کاملاً همراه با سیاست های خودشان که مخلوطی از چپ روی و اسلام فقاهتی بود تشکیل دادند و سیاست مبارزه با غرب و آمریکا و استکبار جهانی و محو اسرائیل را خط مشی اساسی خود قرار دادند که تا امروز ادامه دارد و چه خسارت ها از این ناحیه به کشور وارد شده است و آزادی خواهان و روشنفکران و کارشناسان را که آزاد فکر میکردند و معتقد به رابطه با جهان و مسالمت در خارج و داخل بودند و من جمله نهضت آزادی را که مسلمانان روشنفکر و دموکرات بودند از عرصه ی مدیریت با خشونت اخراج کردند و در مجلس اول نیز که آنان حضور داشتند فرصت طرح نظریات به آنان و شخصیت های مستقل داده نشد و چپ های مسلح نیز که در چالشی دست به ترورهای وسیع و وحشتناک زدند شکست خوردند و از میدان مدیریت و صحنه ی حیات اجتماعی اخراج شدند و مدیریت اقتصاد و فرهنگ و سیاست داخلی و خارجی در اختیار روحانیت و بخصوص رهبران حزب جمهوری اسلامی قرار گرفت و بعد از فوت بنیانگذار جمهوری اسلامی با فرود و فرازهائی که در این مختصر نمی گنجد گلوگاه مدیریت کشور وسیله ی رهبری جدید در اختیار آقای جنتی و شورای نگهبان قرار گرفت و شورای نگهبان و شخص آقای جنتی بخصوص در انتخابات مجلس هفتم در واقع دست به کودتا زدند و حدود سه هزار و پانصد نفر از جناح اصلاح طلب را به اتهامات بزرگ متهم و رد صلاحیت کردند و طبق گزارش وزارت کشور ۱۴۹۴ نفر را به اتهام عدم اعتقاد و التزام عملی به اسلام رد صلاحیت کردند و ۸۵ نفر از نمایندگان حاضر مجلس ششم را به فحشاء ، مسائل اخلاقی ،قاچاق فروشی ، مسائل امنیتی ، کارهای مشکوک به جاسوسی ، ارتباط با گروه های غیر قانونی ، انتقال اسناد طبقه بندی شده ، داشتن مسائل مالی و محکومیت ، متهم ساختند در حالیکه این اتهامات بزرگ در هیچ محکمه ای رسیدگی و محکوم نشده بودو این اتهامات را آقای جنتی در نماز جمعه ۸۳/۳/۴اعلام کرد و آقای دکتر یزدی و دکتر خدایاری را متهم به محکومیت به ارتداددر محاکم صالحه ی قضایی کرد در حالیکه هیچ حکمی درباره این اتهامات صادر نشده و هیچ محکمه ای تشکیل نشده و تفهیم اتهامی اتفاق نیفتاده بود نمایندگان مجلس و بسیاری از متهمان طی نامه های سرگشاده در کل این اتهامات را درخواست و نشر علنی آنها را درخواست کردند و برخی شکایت کردند و هیچ جوابی داده نشد و آقای جنتی در تلویزیون ۸۲/۱۱/۱۱ می گوید تصمیمات شورای نگهبان در رد صلاحیت ها بر اساس تکلیف شرعی و به استناد آیات قرآن می باشد
مجلس و دولت کنونی بر پایه ی تهمت و دروغ و هتک حرمت انسان بنا شده است و تا امروز دولتها و مجالس شورای اسلامی بر این مبنای نه تنها پوشالی بلکه بر مبنای دروغ و تهمت و نقض قانون انتخابات و قانون اساسی و نقض اخلاق و احکام و تعلیمات ضروری اسلام و همه ی موازین عقلی و مقبول عقلاء و شیوه ی مدیریت عقلانی تشکیل گردیده و این همان فساد و اژدهای نه هفت سر که صد سر است که در گلوگاه و بنیاد مدیریت وجود دارد و تبعیض نه در عقیده و مذهب و خدا و مقدسات که خود نابجا و نابحق است بلکه تبعیض بین سلیقه و نوع تفکر نسبت به سیاست ها و نوع مدیریت بین خودی ها و مسلمانان راستین جمهوری اسلامی است که مورد اعتراض بخش عظیمی از جامعه است که در سه انتخابات ریاست جمهوری و مجلس ششم حائز اکثریت آراء ملت شده است . بدین صورت شورای نگهبان و شخص آقای جنتی با تایید و پشتیبانی کامل مدیریت با کمال بی اعتنایی به تمام مبانی مسلم قانونی و شرعی و به رغم نامه های سرگشاده ی شخصیت های مسلمان و متعبّد ریشه ی جمهوریت و مردم سالاری و ریشه ی دیانت و اخلاق و تعلیمات اسلامی را بریدند و نیز سر جمهوری و دیانت و اخلاق را قطع کردند و بر تمام و مجموع فرهنگ اجتماعی و دینی و اخلاقی جامعه خط بطلان کشیدند و مجلس فعلی با شرکت بیست درصد مردم تهران و ریاست جمهوری با کمترین شرکت تشکیل شد و با قتل مهسا بر سر حجاب جرقه ای بر کانون نارضایتی و بی اعتمادی و ناامیدی کل ملت وارد ساختندو جوانان که هیچ چیزی از مدیریت و امید و اعتمادی به آن نداشتند و فشارهای همه جانبه ی اقتصادی و فرهنگی و ساسی و روانی و دخالت در کوچکترین نحوه ی سلوک آنان جان آنان را به لب رسانده بود و آنان با توجه به جریان اطلاعات جدید و جاری به یک خودآگاهی رسیده بودند که حق مالکیت بر سرنوشت و هستی خود و حق انتخاب در نحوه ی زندگی را دریافته بودند ، دست به حرکت و جنبشی زدند و چنان شور و خشمی نشان دادند که ارکان نظام و کل کشور و ملت را به لرزه در آورد و یک مورد آن آنان با جرأت و جسارتی شگفت انگیز وارد میدان مبارزه شدند وروسری های خود را به آتش افکندند و در اطراف آن به طرزی عجیب به رقص پرداختند و این جنبش حتی به دانش آموزان ابتدایی نیز سرایت کرد و جهان را تحت تاثیر قرار داد و اکنو جنبش زن زندگی آزادی به عنوان یک پدیده ی جدید از زن و جوانان ایران چشم جهانیان را خیره کرده است و می رود تا راهی نو برای دست یافتن به آزادی و دموکراسی در جهان مطرح سازد و این عدم رضایت و بی اعتمادی و ناامیدی به جوان ها اختصاص ندارد بلکه شامل ملت و حداقل هشتاد درصد مردم است و اگر کسی آنرا نبیند و نفهمد و جور دیگر خیال کند بسیار دور از آبادی و یا در کار قلب کردن یک حقیقت مشهود همگانی است
چشم باز و گوش باز واین عمی
حیرتم از چشم بندی خدا
چشم بستن بر این نارضایتی و بی اعتمادی که مانند شعله های خشم از جای جای کشور و طبقات مختلف مردم سر بر آورده است موجب می شود که همان تعبیر اقتصاددان دلسوز معروف آقای رنانی تحقق یابد و کشور یکسره به دره ای هولناک سقوط کند و این معنایی است که بسیاری از کارشناسان و بلکه همه ی کارشناسان بی غرض سالها است آنرا فریاد می زنند . حکومتی که متکی به زور و ارعاب و زندان و شکنجه و اعدام باشد قطعاً ماندنی نیست و این عیناً حکومت زور و طاغوت است که ربطی به اسلام و حتی قانون اساسی ندارد . من حقیقتاً گمان نمیکردم که جمهوری اسلامی به روی مردم شلیک کند چیزیکه به بدترین صورت آن در سال ۹۸ اتفاق افتاد و رشته ی ارتباط حکومت و ملت را قطع کرد مسئله گرانی بنزین بود که میتوانست دولت و حکومت عقب نشینی و آنرا لغو کند و حداقل دویست نفر جوان را از زندگی محروم نسازد و خانواده های زیادی را به عزا ننشاند
در نهایت مطلبی عرض میکنم که شاید موافقان و مخالفان جمهوری اسلامی را خوش نیاید
ششم _ بنده زیر بنای جمهوری را به لحاظ اینکه باید متکی بر خواست مردم باشد و از انتخاب آزاد مردم به دست آید و رضایت و اعتماد مردم را داشته باشد یکسره فرو ریخته و از هم پاشیده و کشور و نظام را در معرض فروپاشی و سیستم را در حال تغییر و تحول میدانم و این تغییر و تحول قطعاً و بهرصورت انجام خواهد شد اما مصلحت و حکمت و درک درست از شرائط اجتماعی و اقتصادی و امنیتی و جهانی ایجاب می کند که این تغییر و تحول به دست مدیریت کنونی انجام شود که می تواند از بسیاری مخاطرات و هرج و مرج جلوگیری کند و اگر تدبیر درستی باشد می تواند این تحول بسیار آرام و بدون خسارت های جانی و مالی انجام شود .نمونه ی آفریقای جنوبی به رهبری نلسون ماندلا و نجات هند بزرگ از استعمار بریتانیا و انقلاب آرام آن با تدبیر گاندی پیش چشم همگان است که چشم بستن به اینها و ویران شدن ها که با انقلاب های دیگر دیده شده است قطعا ناشی از جهالت و مسئولیت نشناسی است
به مدیریت و رهبری می گویم نگذارید کشور از هم بپاشد
برای نجات کشور از این بن بست همه جانبه و رهائی از این فقر و فساد فراگیر که صبر مردم را تمام کرده است باید در سیاست خارجی که چهل سال است تجربه گردیده و کشور را و ملت را به یأس و نا امیدی از زندگی درست و آرام و توأم با رفاه و آسایش و آزادی و قانون و اخلاق کشانده است ، از دشمنی و دشمن تراشی و شعار ها و رجز خوانیهای تحریک آمیز دست برداشت و با غرب و آمریکا به مذاکره ی مستقیم برای رفع اختلافات پرداخت. آمریکا و غرب به این مذاکره و مصالحه نیاز دارند و ایران و ملت ایران نیز برای برونرفت از این گرفتاریهای کمرشکن به آن نیاز دارند . اسرائیل نیز باید به فلسطینیان و کشور ها و ملت های عرب و جامعه ی جهانی اسلام واگذار شود که به نفع فلسطین است و ایران باید از این سیاستی که جز ضرر تا کنون حاصلی نداشته است دست بردارد و محو اسرائیل را از قاموس سیاسی خارج سازد و بار سنگینی آنرا بر دوش مسئولان مستقیم و اصلی بگذارد و این خواست قطعی ملت ایران و توصیه ی تمام کارشناسان بی طرف و بی غرض و مستقل است
ثانیاً _ مسئله ی سرنوشت ساز حاکمیت ملت بر سرنوشت اجتماعی خویش است که حقی الهی و غیر قابل انتزاع است و اساس و بنیاد قانون اساسی و جمهوری اسلامی است اما به دست شورای نگهبان و اختیاراتی که از طرف رهبری به آنان داده شده مورد نفی و انکار وانقطاع قرار گرفته تا اینکه آقای لاریجانی و آقای جهانگیری از میدان انتخابات اخراج میشوند و همه ی اصلاح طلبان مسلمان خدمت گذار ملت از حقوق اولیه ی مشارکت در مدیریت بیرون رانده میشوند و هیچ اعتراض و شکایتی شنیده نمی شود و به جایی نمیرسد و مجلس و دولت از یک گروه اقلیت فرمانبردار تشکیل می شود و در بالاترین هرم قدرت آقای جنتی و اعضای شورای نگهبان به وسیله ی رهبری منصوب می شوند و شورای نگهبان و اعضاء مجلس خبرگان رهبری را مورد تائید قرار میدهد و این شورا باید بر رهبری نظارت کند و آنرا نصب نماید که دوری واضح است و هیچ سمت حقوقی بر آن مترتب نیست و این چیزی است که افکار ساده و متعارف آنرا می فهمند و حقوقدانان و کارشناسان آنرا بازگو کرده اند ثانیاً رهبری فقط اجتهاد نیست که آقای جنتی از طلاب امتحان بگیرد و آنها را در شورا بپذیرد بلکه مهمترین بعد رهبری دانایی سیاسی و شناخت معادلات قدرت و فرهنگ در داخل و خارج است که نیاز به کارشناسان سیاسی و اجتماعی دارد و در شورای رهبری آنها که هستند اگر مجتهد باشند اما با مسائل سیاسی و اجتماعی و توان مدیریت آشنایی و تخصص ندارند و مقتضای قاعده ی عقلی و فقهی مناسبت حکم و موضوع وجود کارشناسان را ایجاب میکند که آنان حضور ندارند
کشور از یک نیروی عظیم دانشمند و جوانانی با آرمانهای بلند برخوردار است
ثالثاً _ در کشور ایران نیروی عظیمی از دانشمندان و کارشناسان و مدیران کارکشته و احزابی مانند کارگران و اتحاد ملی و مردم سالاری و نهضت آزادی با دبیرانی مجرب و پر سابقه وجود دارد که طرفدار سلامت کشور از فروپاشی و هرج و مرج هستند و برای اداره ی کشور برنامه های معقول و مشروع همراه با دانایی و کارشناسی دارند . الزام قطعی و ضرورت مسلم برای عبور سلامت کشور از بحران های عظیم پیش رو ایجاب می کند که میدان برای فعالیت انتخاباتی از نیروی فوق باز شود تا مجامع خود را تشکیل دهند و برنامه های خود را بصورت کاملا آزاد بیان کنند و انتخاباتی با حداکثر مشارکت از تمام ملت بدون تبعیض و بدون نظارت استصوابی که خلاف قانون و اخلاق و عقل انجام شده است انجام پذیرد و مجلسی برخاسته از اراده ی ملت تشکیل شود که سیاست های دولت را با کابینه ای تخصصی و مسئول و برآمده از مصالح کشور پیگیری کند و در مقابل مردم بی پرده و شفاف پاسخگو باشد . در تاریخ ۹۸/۲/۷ به رهبری نوشتم که اگر شاه دو سال و حتی یک سال قبل از انقلاب انتخاباتی آزاد با مشارکت عموم انجام میداد و مجلسی از نمایندگان واقعی مردم تشکیل می شد انقلاب اتفاق نمی افتاد و اکنون نیز برای حل و فصل بحرانهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و اخلاقی _ چیزیکه حقیقتاً به اعتبار دین و روحانیت صدمه ای سخت وارد نموده و کشور گرفتار یک تلاطم روحی و فرهنگی و همه جانبه است _ برای حل این مسائل جز مشارکت واقعی مردم در اداره و در حقیقت واگذاری کشور به مردم که مقتضای قانون اساسی ومیثاقی است که از آغاز با مردم انجام یافته است هیچ راه حلی وجود ندارد
اجبار حجاب و دخالت در سلوک شخصی افراد
رابعاً _ چنانکه مکرر و علنی نوشته و اعلام شده است اجرای هیچ فرعی از فروع و مِن جمله حجاب نباید مستلزم مفسده و تعارض با اصول اسلام و موجب تضعیف و هتک تعلیمات اساسی و حرمت رسول اکرم ص باشد و تجربه ی چهل سال نشان میدهد که اجبار حجاب موجب تضعیف اعتبار و اعتقاد حداقل بخشی عظیم از ملت به اساس دیانت و اسلام می گردد و بالعیان در مواردی موجب هتک حرمت اسلام و پیامبر گرامی اسلام(ص) شده است و
بنابراین اجبارحجاب نه تنها واجب نیست بلکه حرام مسلم است این درحالی است که تجربه چهل سال نشان داده است که اجبار حجاب نتوانسته عملاً تحقق یابد بلکه موجب لجاجت و اصرار بر بی حجابی شده است
زندانیان سیاسی و عقیدتی را آزاد کنید
خامساً _ مدیریت باید بداند که مسائل کشور هرگز با زندان و شکنجه و اعدام و سخت گیری قابل حل نیست و تجربه ی تاریخ بشر این را نشان داده و اکنون قابل مشاهده است و سیره ی رسول اکرم (ص) نیز بر آن گواه است .آن حضرت تسلسل جنگ و خشونت را با عفو و حتی دادن امتیاز به عنودترین و حتی جنایت کارترین قریش و عربستان قطع فرمود ومتأسفانه افراد خام و بی سواد و گاه مغرض و متعصب یک نقطه ی تاریخی از دفاع اسلام را قاعده فرض میکنند و اسلام و پیامبر رحمت ص را به خشونت متهم می نمایند . آقای کروبی و موسوی و خانم رهنورد و تاج زاده و سعید مدنی و نرگس محمدی و بسیاری از زندانیان در شرائط انتخابات آزاد و حاکمیت قانون میتوانند از نقطه های روشن و ممتاز در اداره ی کشور باشند زندانکردن تاج زاده و سعید مدنی با آن منطق روشن به هیچ وجه به نفع کشور نیست بلکه نشان از یک عدم عقل و ناتوانی و ضعف در منطق ٍاداره ی درست و حکیم دارد
آخرین حرف
به مدیریت و رهبری میگویم و این سخن همه ی کارشناسان بی غرض است که اگر با انتخابات مورد قبول ملت و بدون نظارت شورای نگهبان اداره ی کشور تغییر نکند و کار اداره به منتخبان ملت واگذار نشود کشور قطعا دچار دگرگونی و فروپاشی خواهد شد و ضربه ای خرد کننده بر کشور و مصالح ملت و اسلام وارد خواهد شد و خدا می داند عاقبت این ملت بزرگ و کشور عزیز به کجا خواهد کشید بنابراین بدون فوت فرصت در سیاست خارجی تجدید نظر شود و به جای دشمنی و ستیز و خیالات پریشان و کار ضعیف ، دیپلماسی ٍصلح و گفتگو و به جای حاکمیت و اراده ی یک نفر و یا یک گروه اقلیت و کوچک ، برگزیدگان مردم امر اداره ی کشور را به عهده بگیرند و از هم اکنون با دلسوزان و شخصیت های مورد اعتماد مردم مشورت شده و کار تغییر و تحول اساسی با انتخابات و مقدمات آن آغاز شود . در کشور دانشمندان و کارشناسان دلسوز و مسئول بسیار است و من نام بعضی را می برم؛ آقایان سید محمد خاتمی ، دکتر محمد جواد ظریف ،دکتر زیبا کلام ،تاجزاده ، خانم هاشمی رفسنجانی ، خانم نسرین ستوده و مسئولان احزاب کارگزاران و اتحاد ملی و مردم سالاری و نهضت آزادی و دیگر احزاب مثل گروه باهنر و هر کس مسئولیت حزب و گروه معتبری را به عهده دارد و کار با مشورت هرکس از اینان صلاح است آغاز شود
کلید تغییر و امید دست شما است
کلید امید و تغییر و اصلاح دست شما است از این فرصت اخیر استفاده کنید و نگذارید این فرصت مانند بسیاری فرصت ها از دست برود به جای این خشونت و زندان و شکنجه و اعدام که جز دشمنی و ویرانی ببار نیاورده است راه را برای ورود مردم به مشارکت از طریق انتخاباتی مقبول و مورد اعتماد ملت باز کنید و این بار سنگین اداره را از دوش خود به شانه ی معتمدان ملت بگذارید که از هر جای ضرر برگشت باشد منفعت است.
من خود را در معرض رفتن می بینم و جایی برای سهم خواهی وجود ندارد و آنچه عرض شد جز خیر خواهی که قبلاً مکرر انجام شده است برای ایران و اسلام و مصالح ملت ایران و تامین یک زندگی خوب و رضایت بخش برای همه و حفظ حرمت اسلام و پیامبر گرامی اسلام (ص) چیزی و غرضی وجود ندارد باز هم تاکید می کنم و میگویم این اصرار بر دشمنی و جنگ با خارج و محو اسرائیل و این دوگانه سازی و چند گانه سازی و حذف و اخراج و محرومیت از حقوق شهروندی در داخل را تمام کنید و همه ی ملت ایران را زیر چتر مصالح کشور و ملت ایران جمع کنید که حرمت اسلام و پیشوایان اسلام با حفظ مصالح ملت و رضایت و اعتماد آنان امکان پذیر است . از دشمنی ، دشمنی پدید میآید در حالیکه همه ی کشور های بزرگ و همسایه ها مصالح خود و امنیت و آرامش خودرا طالبند و دشمنی ذاتی ٍخیالی جز ناشی از برداشت نادرست چیزی نیست . میشود با همه ی جهان با صلح و رضایت و امنیت زندگی کرد . سلاح و ابزار دفاع گرچه لازم است اما امنیت واقعی در نوع ارتباط با جهان و پیرامون و رضایت و اعتماد ملت است . ایران هرگز نباید به یک جانب بغلطد و خود را در جنگی که ربطی به آن ندارد مثل جنگ اوکراین شریک کند و نباید سرنوشت اقتصاد و امنیت خود را در گرو یک جانب قرار دهد ؛ روسیه باشد یا هر جا
در خاتمه به تمام کارشناسان و دانشمندان و مسئولان احزاب و تمام ملت میگویم دیگر زیر بار انتخاباتی از نوع انتخابات گذشته و با نظارت استصوابی شورای نگهبان نباید رفت نباید به انتخابات با نظارت استصوابی تسلیم شد و تجربه ی گذشته نشان می دهد قبول و پذیرفتن انتخاباتی از نوع گذشته شرکت در تمام فجایعی است که جان ملت را به لب آورده است و کشور را به لبه ی پرتگاه سقوط کشانده است
خداوند متعال به رسول اکرم ص توصیه میکند ؛ چیزی که با اطمینان و با توجه به تمام محتویات قرآن , میگویم این توصیه روح و جان فرهنگ و تعلیم قرآن مجید است ؛
ادع الی سبیل ربک باالحکمه والموعظه الحسنه و جادلهم باللتی هی احسن ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله و هو اعلم باالمهتدین و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم لهو خیرٌ للصابرین و اصبر و ما صبرک الّا بالله و لا تحزن علیهم و لا تک فی ضیق مما یمکرون انالله مع الذین اتقو والذین هم محسنون ( نحل آیه ی ۱۲۸
به راه پروردگارت با کار درست و پند نیکو دعوت کن و با آنان ( مخالفان ) به گفتگوی توأم با احترام بپرداز خداوند گمراهان و هدایت یافته گان را بهتر میداند و اگر قرار بر عقوبت و مجازات باشد نباید از اندازه ی آنچه انجام شده است تجاوز کند و اگر صبر و بردباری باشد ( که ترجیح دارد ) هر آینه صبر برای صابران بهتر است صبر کن و صبرت جز برای خدا نخواهد بود و بر آنچه دشمنان انجام میدهند محزون مباش. و با فریب کاری آنان خود را در تنگا قرار نده همانا خداوند با تقوا پیشه گان و نیکوکاران است ( نحل آیه ی ۱۲۸)
صلاح رسول اکرم (ص) در دعوت ، محبت و رحمت و منطق و حکمت و عفو و گذشت عظیم است و سزاوار نیست ما مسلمانان با اعمال خود آنحضرت را دژخیمی بی رحم معرفی کنیم که ظلمی از این بالاتر نیست کاری که خلفای اموی و مروانی و عباسی و بسیاری در تاریخ به نام خلیفه ی پیامبر انجام دادند
و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین
حسین انصاری راد
هجدهم اردیبهشت یکهزار و چهارصد و دو