از شنیدن خبر صدور حکم زندان شش ساله ی توماج به قدری خوشحال شدم که گویی خبر آزادی اش را داده اند!
در جمهوری نکبت اسلامی، تحمل ۶ سال زندان دستکمی از آزادی زندانی ندارد، آن هم زندانی یی در قد و قواره ی توماج با آهنگ های کوبنده ای که تا مغز استخوان آدمی نفوذ می کند و پایه های حاکمیت اسلامی را مثل زلزله ی ۹ ریشتری می لرزاند.
می گویند چرا در باره ی او قبلا ننوشته ای و الان می نویسی:
نوشتن برای من، نوشتن برای آه و ناله ی بی اثر نیست.
نوشتن برای من، بیان حرف هایی نیست که بر هاری حکومت نسبت به فرد در بند بیفزاید، و او را تحریک به شدت عمل کند.
نوشتن برای من، اگر بی اثر باشد، یا بدتر از آن، اثر منفی داشته باشد، نوشتن نیست، بلکه خودنمایی به قیمت جان دیگری ست.
بعد از این که تسنیم خبر داد که حکم اعدام توماج به حبس تقلیل پیدا کرده، با خوشحالی این خبر را منتشر کردم، ولی طبق معمول، چند نفر از ساکنان جزیره ی امن و آسایش با اسامی مستعار، همین قدر خوشحالی را از این که جوانی حکم مرگ نگرفته و زنده ماندن اش حتی در حبس بهتر از کشته شدن اش است بر نتابیدند و با گفتن این که خبر جعلی و فیک است، در واقعیت، نارضایتی شان را از تولید یک «شهید» دیگر ابراز داشتند.
این که در جمهوری اسلامی، جوانی، به خاطر جرم وحشتناک «افساد فی الارض» بالای دار نرفته، شاید برای کسانی که نمی دانند این جرم یعنی چه و مجازات اش چه ها می تواند باشد، چندان خوشحال کننده نباشد، و برای کسانی هم که دنبال تولید «شهید» برای رسیدن به مقاصد سیاست بازانه ی خود هستند قطعا خبر ناگواری خواهد بود.
دردسر مقبره «شاه سابق» برای خامنهای
تبعات حمله جیش العدل به کلانتری زاهدان؟