-تعریضی بر بیانیه مشترک روسیه و شورای همکاری خلیج فارس دربارۀ سه جزیره ایرانی-
مبتنی بر سیاست توازن و تعادل و حفظ فاصله برابر با کانونهای قدرت جهانی این باید پیام شفاف و صریح دستگاه دیپلماسی ایران باشد که بیانیه مشترک وزیران امور خارجه روسیه و شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس در پایان نشست اخیر خود در مسکو دربارۀ سه جزیره ایرانی بدین شکل مطروحه و تصویب شده ناپخته و غیرسازنده است. سوءاستفاده ابزاری از این موضوع همانند موارد مشابه در گذشته توسط امریکاییها و دیگران قطعاً نمیتواند از جانب ایران با توجه به واقعیتهای تاریخی قابل قبول باشد.
اگر قرار باشد در موضوع جزایر سهگانه ایرانی آنچنان که در قطعنامه این نشست آمده است با «ارجاع پرونده جزایر سهگانه به دیوان بینالمللی دادگستری به منظور حل و فصل این مسئله مطابق با مشروعیت بینالمللی» تصمیمسازی شود یقیناً موضوعات دیگری نیز جهت حل و فصل وجود دارند. ایرانیان باید به روسها این را تفهیم کنند که ما وضعیت سخت همسایه خود را با توجه به تاریخ طولانی همزیستی با آنها درک میکنند. یقیناً روسیه فروافتاده در باتلاق جنگ اوکراین شاید اکنون بیش از پیش به این فضاسازیها نیاز داشته باشد. لیکن این پاسخی نیکو بر سیاستهای حسنهمجواری ایرانیان نمیباشد. سیاست ما امّا همواره بسط توازن و تعادل با توجه به ظرفیتهای تمامی بازیگران منطقهای و جهانی بوده است. میهن ما ۳۰۰۰ سال است که با و در این ژئوپلیتیک زیسته است. اسکندرهاو... آمدهاند و رفتهاند اما آنچه همچنان پابرجاست ایران است. ما یقیناً نمیتوانیم اجازه دهیم ایران و منافع ملی ایرانیان تبدیل به آب حمام برای دوستیابی گردد!
از جانب دیگر ایران و ایرانیان امّا باید با خویشتنداری ماهرانه نشان بدهند که مشکلات روسها را درک میکنند. سیاست خارجی جای عربدهکشیهای جاهلانه نیست که حاصلی جز چالشآفرینی برای دستگاه دیپلماسی ما بههمراه نخواهد داشت! همین رادیکالیسم کور و میهنشیفتگی ناپخته و نابهنگامی که امروز نیز بعضاً توسط غربشیفتگان تبلیغ میگردد زمانی به سرکردگی امثال سیدمحمد مجاهدها میهن ما را دگربار وارد جنگی نابرابر (۱۸۲۶-۱۸۲۸ م) با روسیه کرد که حاصل آن نهفقط تثبیت قطعنامه موقت گلستان شد بلکه معاهده خفتبار ترکمانچای را نیز به میهن ما تحمیل نمود.
درایت و فراست در سیاست اما تعریفی دگر دارد. سعدی استاد سخن پارسی هفتصد سال پیش آنرا اینگونه تعریف کرد:
دو چیز طیره عقلست دم فروبستن
به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی.
ایرانیان باید قادر بگردند منطبق بر ژئواستراتژیک خاص خود چشماندازها و انگارههای سیاست خارجی خود را تعریف و ترسیم کنند. دکترین سیاست خارجی ما با توجه به عناد و دشمنی هفتاد ساله امریکا با ملت ما بایستی بر شاکله مشارکت فعال از طریق پیمانسازی و مشارکت در پیمانهای سیاسی - امنیتی و اقتصادی موجود در راستای شکلگیری و بسط چندجانبهگرایی به مثابه یگانه راه تلطیف فضای دیپلماسی جهانی و رهایی از یکجانبهگرایی و سلطه و هیمنه امریکا بنا نهاده شده باشد، بدون اینکه طول و عرض جغرافیایی سیاست خارجی خود و جایگاه خود در محور مختصات نظم جهانی سیال موجود را فراموش کنیم.
یگانه راه کسب و تثبیت اقتدار و توانمندی ملی ما نیز از این وادی میگذرد و لاغیر.