به چهره مصمم ماهور احمدی دختر زنده یاد احمد رضا احمدی می نگرم .دختری ،زنی که می خواهد آخرین آرزوی پدر را پاسخ گوید .می خواهد از زیبا ترین پنجره گشوده شده توسط زنان این سرزمین بسوی "زن، زندگی، آزادی" بی هراس وبی مهابا از سیاهی حاکم برشب ، پنجره ای بسوی نور بگشاید.
با زیبائی مغموم خود که یک جهان درد واندوه در آن خفته است . جهان را آغشته به شکوفه های گیلاس کند."می خواهد ،پدر را که تمام زندگیش زخم های گشوده از غم واندوه این سرزمین بود. سرزمینی چنان اندوهناک که نام گلها در آن فراموش می شوند.آنچنان که مراد او بود به خانه جدید خود، بی هراس وبی مهابا ازشحنه گان حکومت مشایعت کند.
"بانو
مرا دریاب
به خانه ببر
گلی را فراموش کرده ام
که بر چهره ام می تابید.
زخم های من دهان گشوده اند
همه ی روزگارپراز غم
اندوه بود ."
"من بسیار زیسته ام
اما اکنون مراد من است
که از این پنجره برای باری
جهان را آغشته به شکوفه های گیلاس بی هراس
بی مهابا ببینم ."
این همه مدیون مبارزه عظیم زنان این سرزمین است که هرگز در طول تاریخ دست از حق طلبی و آزادی خواهی بر نداشتند .
تمامی عمر این حکومت و دولت رو به افول! با مبارزه زنان آزادی خواه وسنت شکن گره خورده است.
زنانی که از درون تاریکی زندان های قرون وسطی نقبی بسوی نور می زنند .زنی در زندان حجاب از سر بر می گیرد ،زنی دیگراز روسری سفیدش پرچمی می سازد. بریک بلندی در میدان انقلاب می ایستد. پرچمش را به اهتزاز در می آورد تا آغاز گر جنبش بزرگی بنام جنبش زنان شود.
دختری به زیبائی یک جهان با کیفی پر از سنگ در برابر لشگری از مهاجمان مسلح می ایستد تا آفتاب از سینه مشبک شده به صد ها گلوله طلوع کند . "دخترک زیبا در انبان آویخته بر گردنت چه داری ؟دخترک می خندد .سنگی از داخل انبانش بیرون می کشد .ّبرقلب سیاهی می زند.
او تصویر زیبای یک جنبش است.
زنانی دیگر،هنر مندان زنی که حجاب از سر بر می گیرند و در غم دختری زیبا که نماد زیبائی ،مظلومیت و ستم روا شده بر زن ایرانی بود گیسوان می برند .تا جنبش آغاز شده مهسا را به جنبشی جهانی بدل کنند .
نماد های زیبا از جنبش بزرگ آغاز شده توسط زنان که با سر برهنه خود میادین ام القرای اسلامی را به تصرف در آورده اند.
تصویر ماهور احمدی ،تصویز زن مصمم ایرانیست در شکستن تابو ها وسنت های حکومت وجامعه مر سالار ایران که حتی حمل تابوت را امری مردانه می دانند وخلاف آن شکستن را یک تابو.
تصویری زیبا از دوشی فراخ و اراده آزاد یک زن.
پدری چنان را دختری چنین باید.
عظم ورزمتان مبارک باد .که آغارگر سپیده دمی است ، با رنگ آبی فیروزه ای این سرزمین زیبا ، این سرزمین جاوید که سر از البرز کوه بر می کشد. ابوالفضل محققی
گامی در تاریخ (بخش دوم)، علی میرفطروس