Wednesday, Jul 19, 2023

صفحه نخست » ماجرای جواد ظریف و قصه آن چاه، فرزانه روستایی

roostaee.jpgماجرای پروژه هسته ای ایران و مدیریت دیپلماتیک و بین الملل آن به قضیه و لطیفه چاه شباهت دارد.
آن چاهی ‌که در جایی افتاده بود و ملت هر روز درون آن می‌افتادند و زخمی می‌شدند. در شهرداری جلسه ای برگزار و قرار شد برای رفع مشکل راه حلی پیدا کنند.

یکی گفت یک آمبولانس می‌گذاریم بغل این چاه و ‌هرکس درون آن افتاد سریع به بیمارستان می رسانیم.
دیگری پیشنهاد داد به جای آمبولانس یک بیمارستان کنار این چاه بسازیم تا اگر کسی در چاه افتاد بیمارستان در دسترس باشد.
نفر سوم پیشنهاد داد ما این چاه را پر کنیم و جنب بیمارستان یک چاه حفر کنیم تا اگر کسی به درون چاه سقوط کرد خیلی زود به بیمارستان منتقل شود.

اما ربط جواد ظریف به قصه چاه در این است که ظریف در حساسترین مقاطع تاریخ تحولات معاصر تصمیم گرفت که به جای مردم ایران در کنار رهبر جمهوری اسلامی قرار بگیرد و به همین دلیل لقب ماله کش اعظم را از افکار عمومی ایران دریافت کرد. او یک حق مسلم بر گردن مردم ایران دارد و آن هنگامی بود که بحث تعارض بین میدان و دیپلماسی را مطرح کرد. ظریف با لطايف الحیل افشا کرد که همه ما سر کار هستیم و آن که تصمیم می گیرد حتی آقای رهبر نیست، بلکه روسیه است که با یک تماس تلفنی از کرملین همه وزارت اطلاعات و بیت و ارکان سپاه را به خط می کند.

جرا ظریف را نمی بخشیم:

۱- بزرگترین مساله ای که مردم، دانشجویان و روشنفکران و سیاسیون با ظریف داشتند اضافه کاری های او برای جمهوری اسلامی بود. اضافه کاری های چهل ساله او این بود که پا به پای امثال احمدی نژآد واقعا خرابکاری های نظام بخصوص نقض حقوق بشر در ایران را ماله کشید و توجیه کرد.

ظریف برای پوشاندن کثافات و خرابکاری های نظام در همه زمینه ای که تصور کنید از جان مایه گذاشت و گاها حتی از احمدی نژاد پیشی گرفت. اتفاقا جامعه بین الملل با اضافه کاری های او نگاه منفی خود را به نظام سیاسی ایران تعدیل می کرد، زیرا کسی باورش نمی شود که یک تحصیلکرده و دیپلمات سابقه دار و نسبتا خوشنام دانشگاههای آمریکا تا این حد برای حفظ یک نظام اسلامی بنیادگرای آخوندی استدلال و استنتاج به هم ببافد.

۲- ظریف بیش و قبل از هر کسی باید می دانست که پروژه هسته ای ایران از« صفر تا صد » یک فاجعه و خسارت تاریخی است و به زبان ساده ثمری ندارد جز اینکه : کشور را ذره ذره و تا به آخر بر باد فنا می دهد.

متاسفانه عینک هواداری از نظام مانع شد تا ظریف در جهت صحیح تاریخ بایستد و امروز کشور ما در بدترین شرایط تاریخی سیاسی اقتصادی و اجتماعی است و پروژه هسته ای جمهوری اسلامی به علت بی سوادی طراحان آن و با فشار لابی های نظام بین الملل، با بازی های بازیگران مشکوک داخلی، و با استفاده از تکنولوژی های دوران جنگ ستارگان و با استفاده از هوش مصنوعی برای همیشه به گل نشسته است.

آخر چرا ظریف نفهمید و حتما باید می دانست کشوری در فاصله ۲۰۰۰ کیلومتری اسراییل، وقتی مسئولان آن همیشه تل آویو را به نابودی - یا حمله اتمی- تهدید می کنند نمی تواند تاسیسات غنی سازی در حد نطنر و فوردو داشته باشد، نمی تواند غنی سازی ۹۰ درصد انجام دهد، نمی تواند موشک دوربرد بسازد، و نمی تواند از «صفر تا حدود صد» بمب اتمی را تجربه و آزمایش کند و هنوز سر پا بایستد و کسی به آن کار نداشته باشد.
.

۳ـ- ظریف به حد کافی در مورد قدرت مانور و دانش ارتش اسراییل و لابی بین المللی هوادار اسراییل برای مسئولان بی دانش شفاف سازی نکرد. او حتی هنوز که هنوز است نتوانسته است به آدم های نظام بفهماند که اسراییل توانایی این را دارد تا ایران را به عصر حجر بازگرداند و خساراتی به کشور وارد کند که احتمالا جغرافیای سیاسی ایران را برای همیشه تغییر خواهد داد و حتی ممکن است تغییرات غیر قابل بازگشت در قلمرو کشور ایجاد کند. واقعا فهم این قضیه هنوز دشوار است که ظریف بیشتر تحت تاثیر نگاه سیاسی و آرمان های علی خامنه ای بود یا خامنه ای تحت تاثیر ظریف بود.

۴- ظریف بعد از این همه سال تحصیل و زندگی و کار دیپلماتیک در آمریکا این را نفهمید که در نظام بین الملل همه چیر بعلاوه یا ضرب در سیاست ها و اقتصاد آمریکاست. این را نیز هیچگاه بر زبان نیاورد که حتی اگر تسلیم شرایط آمریکا بشوید، برنده همیشگی کشورهایی هستند که در سمت آمریکا ایستاده اند و همه کشورهای در طرف شوروی سابق، چین و شرق بدون حتی یک استثنا بازی را باخته اند.

۵ـ- ظریف هیچگاه نه به این اشاره کرد و نه در جایی مطرح کرد که تحریم های بین المل که علیه ایران اعمال شد و تقریبا همه آنها تحریم های کامل شده و پیچید عراق هستند وقتی با تحریم های خزانه داری آمریکا تقویت شود اقتصاد کشور را کاملا ویران می کند و امنیت ملی را به جایی می رساند که امروز روسیه و چین حتی به خود زحمت نمی دهند ادبیات و عرف معمول دیپلماتیک را برای کشور ما رعایت کنند.

او می داند اما نگفت که پروژه نفت در برابر غذا که بعد از عراق دوران صدام دارد در مورد ایران اعمال می شود مقدمه فروپاشی همه چیز و همه کس در کشورهاست.

۶ـ- ظریف بیش و قبل از هر کس می توانست آژیرها را به صدا درآورد و از خطر دچار شدن به وضع امروز انذار و هشدار دهد، اما ویژگی ماله کشانه و رعایت مصالح نظام و رفاقت با رهبر مانع شد تا او خطر کند. هیچکس در این ۴۴ ساله فاجعه بار مانند ظریف در مرکز تصمیم های بزرگ حضور نداشت و هیچکس مانند او امکان زودتر به صدا در آوردن آژیر را نداشت، اما او یک دیپلمات محافظه کار باقی ماند و اکنون در کریدور طبقه دوم ساختمان دانشکده حقوق که اساتید اتاق دارند می تواند استاد راهنمای دانشجویان وحشی حشدالشعبی و رزمندگان حزب الله لبنانی و سهمیه ای های وزارت اطلاعات باشد.

۷ـ- ظریف می داند و درس آن را خوانده است که هبچ نظام سیاسی با شاکله ای که امروز در ایران شاهد آن هستیم امکان بقا ندارد و« انقلاب زن زندگی آزادی» یک راه حل مردمی برای خروج از همه این بحران های خطرناک است. اما هیچگاه کلامی در حمایت از شیر دختران و دلاور پسران و شهدای گرانقدر عالی مقام میهن بر زبان نیاورد، چون ماله کشی و محافظه کاری بخشی از شخصیت سیاسی اوست.

کاش ظریف با مردم و در کنار مردم بود و البته هنوز دیر نیست، زیرا برای آینده به همه سرمایه های ملی نیاز داریم.

***



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy