هنوز هم برآورد همه جانبه جنبش زن ، زندگی، آزادی که با نام ژینا ایمنی سمبلیزه می شود نا ممکن است و هر روز بعد جدیدی از ژرفا و ماندگاری این جنبش فرا می آید، و شگفتی می آفریند. بی آن که بر ضعف های آشکار و طبیعی این جنبش، به مثابه بلندترین نقطه اوج تا کنونی جنبش آزادی خواهی ایران چشم بپوشیم، منصفانه است اگر این جنبش را ، شجاعانه، همه جانبه، زنانه، پیگیر و رادیکال ارزیابی کنیم.
در این واقعیت هم تردیدی نیست که رژیم ملایان و نظامیان مافیائی پیرامون آنها، تنها با سنگر گرفتن در دژ محکم مذهب و با تکیه بر باورهای دیرینه ی مردم، به این هم فساد و جنایت و تبهکاری دست زده است. بدون حضور مذهب و جایگاه مرکزی و طولانی آن در فرهنگ ایران نمی شد و نمی شود این همه بحران و خرابی و چپاول و تخریب را توجیه کرد. در چهل و چند سال گذشته آخوندهای بی وجدان با ردای سیاست بر تن، با جان و مال و حرمت و کرامت و سرنوشت این مردم و با همه ذخایر مادی و معنوی این کشور بازی کرده اند. آیت الله هائی که تا قبل از انقلاب با روضه و قرائت قرآن در عزاداری ها و سر قبر ها امرار معاش می کردند، اکنون وزیر و وکیل و رهبر و قانون گذار شده اند. این قوم انگلی و مصرفی، سر بزنگاه و به ویژه بعد از انقلاب، به نام مذهب و با استفاده از حربه مذهب، هر حرامی را حلال و هر حلای را حرام و هر جنایتی را مشروع و " قانونی" جلوه داده اند. این رژیم تنها با ابزار مذهب توانسته است همه مرزهای ممکن را در جنایتکاری طی کند. از تجاوز به دختران باکره قبل از اعدام تا گرفتن پول گلوله ها از بازماندگان، از سنگسار و قطع دست و شلاق تا صیغه کردن همسران شهدای جنگ برای خود آخوندها و وضع صدها قانون ارتجاعی و من در آوردیاز جمله وضع مجازات شستن میت! مضاف بر پایمال کردن حقوق شهروندی در همه عرصه ها زندگی فردی و اجتماعی، خون مردم ایران را در شیشه و یک ملت را به مرگ تدریجی محکوم کرده است.
ملایان مدعی نمایندگی خدا بر روی زمین، هم به دنیا و هم دین مردم هجوم برده و بازیچه حاکمیت غارتگر خود کرده اند. اینکه در عصر پیشرفت های عظیم بشری و در دنیای مدرن امروزی چه نیازی به مذهب برای یک زیست طبیعی و سازگار هست، محور تحلیل نگارنده در این نوشتار نیست. اما آنچه که مایه خشنودی و بسا امیدواری است، هوشیاری بی نظیر مردم در استفاده از مذهب علیه مذهب است. نگاه کنید چگونه " عزای حسینی" و مراسم "عاشورا" که همواره طرفند فریب کاری تاریخی آخوندها برای استحمار توده های مردم بوده است به نمایش اعتراض و ابلاغ یک پیام تبدیل شده است. پیام این است: مردم دیگر به استبداد آخوندی اجازه نمی دهند که از شعائر و مراسم دینی برای نمایش قدرت، گسترش ترس و فریب کاری استفاده کند. مداحان و نوحه خوانان و البته جمعیت رو به رشد جوانان معترض با لباس سیاه بر تن، از درون خیمه گاه مذهب شیعه با طرح شعارهای سیاسی و تبدیل عاشورا به سکوئی برای اعتراض به راس و نفس این طلسم تاریخی هجوم برده اند، تا آخرین خاک ریز و پناهگاه آخوند ها را از آنها بستانند و در گسست مطلق این نظام مذهبی ارتجاعی، از مردم و باورهای شان، بر جسد پوسیده آن، نماز آزادی بخوانند. امسال، عاشورا و کل مراسم محرم با بی توجهی مردم مواجه شده و آن بخشی هم که شرکت کرده اند عملا در کنار مردم و همدل با آنها هستند. بی تردید اینجا و آنجا چند عنصر جیره خوار و فرصت طلب هم بر سر و سینه می کوبند تا وفا داری کاسبکارانه خود را به ولی فقیه به نمایش بگذارند.
اما روح حاکم بر جامعه ایران در حال گذار از مذهب سیاسی شمشیر به دست و تمامیت خواه و همزمان در تلاش برای تبدیل آن به پلی برای عبور از نظام و به سوی ایران آزاد فرداست. این رویکرد بسیار زیرکانه، جلوه ی دیگری از پویایئ جنبشی است که هر روز به سوی یک انقلاب تمام عیار، خیز بر می دارد و می رود تا رکورد جدیدی در حضور بی نظیر زنان در میدان نبرد و نیز عقلانیت و هوشیاری یک نسل به جای بگذارد که در همه حوزه ها و از زمین تا آسمان با این نظام استبدادی در ستیز و تضاد است.
به درستی این بزرگترین چالش و عمیق ترین بحران این رژیم است. در زاهدان هم می بینیم که چگونه مراسم نماز جمعه به یک تریبون سیاسی و میدان اعتراض و افشاگری علیه نظام و ظرفی برای همبستگی و همراهی مردم تبدیل شده است. در ایران سکولار و آزاد فردا، مذهب به عنوان بخشی از حقوق پایه ای بشر آزاد خواهد بود اما در حال حاضر و با تسلط مذهب سیاسی، وسیله ای برای سرکوب مردم شده است. تبدیل مراسم مذهبی و دکان های چند نبش رژیم برای دین فروشی و فریب کاری، به سکوی اعتراض و سنگربندی علیه نظام ، هجومی از درون به این سیستم ضد بشری است. در عین حال چنین رویکردی مجالی فراهم می کند تا نیروهای صادق پیرامون رژیم که زمانی از سر باور به دین و آرمان هایشان جذب آن شده اند و اکنون نمی خواهند در این همه جنایت سهیم باشند از آن کنده و به جنبش آزادی خواهی بپیوندند. این تاکتیک برای تخلیه کردن پایگاه مردمی محدودی که رژیم دارد از اهمیت بسیار برخوردار است. بسیاری از آنهائی که در مراسم مذهبی شرکت می کنند چه بسا فرزندی و یا برادری در درون نیروهای نظامی رژیم دارند و تزلزل در این قسمت از پایه های نظام، سودی مضاعف برای انقلاب آینده در پی دارد و می تواند هزینه های آن را کاهش دهد.
از دست رفتن شتابنده مشروعیت رژیم و خلع سلاح شدن آن از دست یازیدن به باورهای مذهبی مردم در ترکیب با گسترش روزافزون جنبش زن زندگی آزادی، می رود تا این مبارزه را به جایگاه یک انقلاب تمام عیار ارتقاء داده و ترس ها و تردید ها را به جسارت و دخالت گری و امید و یقین بدل سازد.
برای آن بخش از هموطنان ما که هنوز در طلسم و تردید دین فروشی این رژیم گیر کرده اند، مراسم اعتراضی عاشورا و دهن کجی همه روزه دختران بی حجاب و اعتراض های میدانی در خیابان و بیابان و گورستان، فرصتی فراهم آورده است تا از این نظم جهنمی فاصله بگیرند و به درون مردم باز گردند. سراسیمگی و ترس و در هم ریختگی سران نظام فرصتی است که این بخش از جامعه می بایست آن را مغتنم بشمارد. جلوه ها و گونه های متنوع مبارزه به زودی با بخش تند و تیزتر تاکتیک های تهاجمی ترکیب شده و می رود تا طومار این رژیم را در آینده ای نه چندان دور در هم بپیچد و هم از این رو جنبش آزادی خواهی ایران و به ویژه بخش برون مرزی آن، مجالی برای جدل های روشنفکری و یا هم گریزی های همیشگی ندارد و تا دیر نشده می بایست با سازماندهی و آرایش طبیعی و تاریخی خود ( بسته به جهت گیری اجتماعی و تبار و تاریخچه هر نیروئی)، برای هدایت این انقلاب آماده شود. هیچ جنبشی بدون سازماندهی، هدف گذاری و داشتن نقشه راه به پیروزی نرسیده است و این همه، تنها در توان یک رهبری کارآمد و جمعی است تا با پوشش بخش های مردمی (و البته رزمنده) جنبش آزادی خواهی ایران بتواند در نقطه قلیان حرکت میلیونی مردم و در روزهای انقلاب، این روند را رهبری کند و مجالی برای حضور نیروهای ضد آزادی، فرصت طلب و پوپولیست باقی نگذارد.
گرچه انقلاب بعدی ایران در بازه زمانی یک ساله و یا کوتاه تر قابل تصور نیست اما رسیدن به نقطه انفجاری هم، چندان دور نیست و یک حادثه یا اشتباه از سوی رژیم می تواند ناقوس پایانی را به صدا در آورد و احتمالا آخوند ابراهیم رئیسی، آخرین رئیس جمهور این نظام ارتجاعی باشد و ... چه بسا فرصت اندکی داریم!
باشد که جنگ مذهب علیه مذهب، آخرین سنگر آخوند ها را هم تسخیر و راه را برای عبور تمام عیار از این نظام پوسیده و آزادی ستیز فراهم نماید.
مسعود افتخاری - مرداد 1402