شمه ای از فساد در دربار محمد رضا پهلوی در گزارش سپهبد رضا طباطبائی آژودان و بازرس محمد رضا پهلوی در ارتش به شخص او در مهر ماه ۱۳۵۷.
وارد کردن ۱۸ تن تخم مرغ توسط غلامرضا پهلوی برادر محمد رضا به اسم دربار برای عدم پرداخت عوارض گمرکی. تصرف زمینهای غرب تهران توسط بانک عمران. شرکت شهرام شفیق پسر اشرف خواهر محمد رضا در انواع معاملات دولتی و کلاهبرداری او از مردم. پرونده خرید هواپیماهای نظامی بوسیله ارتشبد طوفانیان و حق و حسابها اخذ شده وی سپرده در بانکهای آمریکای جنوبی.
این شمه را آقای بهرام بهرامیان رابط منتخب محمد رضا پهلوی با مهندس بازرگان و دیگر سران ملی در گزارشش در این مأموریت أورده (۲). آقای بهرامیان که تمامی گزارش را دیده، به آژودان محمد رضا پهلوی گفته شما را نگرفتند؟ ص۲، سپهبد طباطبائی میگوید شاه میخواهد راه حلی برای نجات «مَملِکَت» پیدا کند (مملکت یعنی «شهریاری، مُلک شاهی»)، آقای بهرامیان میگوید شما از ایران بعنوان ملک شخصی ایشان نام میبرید تمام درد سر مردم همین است
محمد رضا پهلوی
بخشي از گزارش آقای بهرام بهرامیان (۲) (ص۹ ) وقتی که پیشنهاد رفراندم بازرگان و دیگر سران ملی را نزد محمد رضا پهلوی میبرد: «ضمناً، به منظور ایجاد محیط آشتی اجازه بفرمائید دستور داده شود تا دارائی خاندان سلطنتی از خارج به ایران بازگردانده شده و زیر نظر این شورای انقلاب و بوسیله دولت موقت، صرف ساختن مدارس، درمانگاه ها، و جاده های مورد نیاز و سایر اماكن عمومی مورد نیاز مورد لزوم طبقه محروم کشور در نقاط عقب مانده کشور شود». هنوز سخنانم به پایان نرسیده بود که شاه با تبسم که هرگز در او نديده بودم با شيخ طبعی خاصی گفت « که این دفعه خمینی پولها را در حساب های بانکی سوئیس بگذارد؟!». سخت به شگفت أمده بودم و نمیدانستم چه جوابی بدهم.
غلامرضا پهلوی
اظهارات شعبان جعفری (ص۳۱۸) در باره غلامرضا پهلوی از کتاب خاطراتش تألیف هما سرشار.
اصلاً انقد خسیس بوده! اگه میلیاردها داشته باشه هنوزم کمبود داره! یه وقت رفتیم بریم یزد. کنار اون رَملِ، دم اون ریگا (ریگها)، میگفت اینجا مال شاهپور غلام رضاست، جون شما. یارو میگفت. گفتم بابا اینجا که اصلاً پرنده پر نمیزنه. گفت: اومده شنای (شنهای) اینجا رو ضبط کرده. شاهپور غلامرضا خانوم، خیلی پول دوست بود. راستی میگم خیلی. من همچی چیزی تو عمرم ندیدم
شهرام شفیق پسر اشرف پهلوی
شهرام، پسر ارشد اشرف، در آن روزها به عنوان دلال و کار چاقکن شهره بود. سازمان سیا معتقد بود، شهرام در برخی زمینهها، راه مادرش را دنبال میکند و در تهران به عنوان کار چاقکن شهرت بدی پیدا کرده و در حدود بیست شرکت مختلف صاحب سهم است... بیپرواترین و لاابالیترین عمل او فروش آثار ملی و عتیقههای مملکت بود.
از کتاب خاطرات شعبان جعفری (ص ۳۲۱) در مورد شهرام شفيق پسر اشرف صحبت های سفير وقت ایران در ژاپن آقای عبدالحسین حمزاوی در درد دل با شعبان جعفری:
چی شده آقا، چرا ناراحتی؟ یهو دلش شکست، گفت از دست این شهران (شهرام) فلان فلان شده. بنا کرد درددل کردن. پیرمردی بودها پیرمردی بود با سبیلای سفید خیلیم جاسنگین بود. گفت: این چند تا از عتیقه های کاخ مرمرو آورده بود اینجا بفروشه، منم اومدم جلوگیری کردم و گفتم: »آقا این کارو اینجا نکن! بعد این با من بد شد و رفت. حالا پریروز اشرف به من زنگ میزد که: »مرتیکۀ فلان فلان شده، تو غلط میکنی فضولی میکنی پاشو پُستتو ترک کن برو منم گفتم گورپدر هر چی پُسته. دیدم به قدری این پیرمرد ناراحت بود، به مولا به جون شما. خانوم فکر کن، آب از کجاها گل بود.
هما سرشار: از ِ کجاها گل شد! شعبان جعفری: ماها همه خواب بودیم جون شما از سر چشمه خانوم.
اشرف پهلوی
اشرف در تعیین دولتهای بعد از شهریور ۱۳۲۰ همچون مخالفت با قوام، روی کار آمدن هژیر و رزم آرا دخالت اساسی داشت. وی در دوران نخستوزیری مصدق بهخاطر دخالت در سیاست و حمایت از مخالفان دولت از کشور تبعید شد و به فرانسه رفت. از او بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در کودتای ۲۸ مرداد نام برده میشود.
به نقل از پرویز راجی سفیر وقت ایران در انگلیس آمده است که در هنگام انقلاب، شاه از خواهرش اشرف خواسته بود که کشورش را ترک کند، چرا که او به سمبل فساد و زیادهخواهیهای خاندان پهلوی مبدل شده بود. دیوارها و کف اتاقهای کاخ او که اخیراً نوسازی و تزئین شده بودند، کاملاً برهنه گشت. قالیها و تابلوها بستهبندی شده و به یکی از خانههای اشرف (شاید در ژوانلهپن، شاید به خانهٔ پسرش، شهرام در لندن، شاید به جزیرهٔ متعلق به او در سیشلز) منتقل شده باشد. پسر دیگرش، در یکی از شبهای اکتبر ۱۹۷۸ که در کاخ مادرش شام را صرف میکرد، رو به تابلویی که هنوز به دیوار آویخته بود گفت: «این یکی را فراموش کردهاند بردارند.
اردشیر زاهدی وزیر امور خارجهٔ وقت گفته بود که نخستوزیر وقت با پرداخت مبلغ ۳۵۰ هزار دلار برای مخارج شخصی به شاهدخت اشرف، موافقت کرده بوده. زاهدی، اشرف پهلوی را متهم کرده بود که میخواسته یکی از معشوقان خود را به جلسات سازمان ملل ببرد و این معشوق برای همراهی در چنین سفری، سیصد هزار دلار طلبیدهاست.
اسدالله علم در کتاب خاطرات خود در خصوص اشرف پهلوی می نویسد:
ارتشبد «فتح الله مین باشیان در جلسه ای با وزیر دارایی ، مخارج مداواهای خاص افسران ارتش اعزامی به خارج را در مقایسه با هزینه فسق و فجور اشرف ، مثل قطره ای در برابر اقیانوس می داند.
حال بپردازیم به ادعای ایران ساز بودن سلسله پهلوی
پهلوی اول در آغاز سلطنت خود به تیمورتاش گفته بود: «از امروز به بعد ما دو نفر ایران را اداره خواهیم کرد. کارهای نظامیاش با من و کارهای سیاسیاش با تو.
بر اساس مستند های تاریخی زمینه های فکری تغییرات در سیستم حکومتی از سال ها قبل از انقلاب مشروطیت و به سبب آشنایی ایرانیان با پیشرفتهای کشورهای غربی وجود داشت و مردم با آن انقلاب در پی پیاده کردن آن در ایران بودند. این یعنی دمکراسی همراه با مدرنیته و تجدد طلبی مرسوم آنروزها. تحجر در مرام آنها نبوده و مظهر آن شیخ فضل الله نوری را که امروز در ایران صدقه سر سران پهلوی نامش بر اتوبان و بيمارستان و غيره ها أمده را اعدام کردند.
با یک نگاه به موفقیت مهاجران ایرانی بخصوص در کشور های دمکراتیک دنیا میتوان اثر دمکراسی و در دسترس بودن امکانات را در موفقیتشان دید. این یعنی که اگر انقلاب مشروطیت مسیر دمکراسی خواهی طبیعی خود را طی میکرد و توسط پهلوی اول و دوم گرفتار استبداد و فساد و ترويج آن نشده بود ما امروز نه تنها حکومتی به نام جمهوری اسلامی نداشتیم، بلکه در زمره کشورهای پیشرفته و دمکراتیک دنیا بودیم. بسيار ساده انگارانه است که برای ساخت دانشگاه و راه أهن سراسری ایران تازه انقلاب کرده و آشنا با دلایل پیشرفت احتیاج به وجود پهلوی اول میداشت. هفده قرن قبل ایرانیان دانشگاه جندي شاپور را داشتند. امیرکبیر پنجاه و اندی سال قبل از انقلاب مشروطیت پایه های ساخت مدرسه دارالفنون را ریخت که اگر با دسيسه نوادگان سران حکومت جمهوری اسلامی کنار گذاشته و کشته نشده بود شاید پایه های تأسیس ساخت دانشگاه را هم میریخت. اولین راه آهن هم شصت سال قبل از انقلاب مشروطیت بین رشت و بندر انزلی زده شده بوده و راه آهن های دیگری هم قبل از سراسری در سالهای بعد از آن. البته کشف حجاب به طریق قُلدُری انجام نمیشد. بجای اینکه به پاسبان ها بگویند چادر را از سر خانم ها بزور پائین بکشید به انها میگفند اگر کسی به خانمهای بی حجاب تعدی کرد جرم است و میتوانید آنها را دستگیر کنید. مراوده بسیار دوستانه با هیتلر (۱) هم در برنامه دولت غیر پهلوی انجام نمیشد. مسؤل کشور فرستاده ای در اینجا همسر و دختر هایش را (۱۳۱۲ شمسی) با دو قالیچه یکی با نقش صورت هیتلر و دیگری صليب شکسته را جهت تبریک به رياست دولت رسیدن هیتلر (ژانویه، ۱۹۳۳ میلادی، بهمن ۱۳۱۱) روانه ألمان نمیکرد(۳). رئيس کشور اگر پهلوی نبود رابطه با آمریکا را (۱۳۱۴ شمسی، ۱۹۳۵میلادی) به دليل اینکه وزير مختارش را پلیس در ماجرائی طی یک تخلف رانندگی بازداشت و رها کرده بود و عذر خواهی رسمي نکرده بود برای سه سال تعلیق نمیکرد (۴). شیفته هیتلر بودن پهلوی اول بدلیل خوی مشترک دیکتاتوریشان در قطع بی خردانه این ارتباط که باعث خوشحالی هیتلر ناخشنود از آمریکا هم بدلیل بازتاب دادن رفتار ضد انسانی دولتش با یهودیان فقط بخاطر یهودی بودن و مخالفینش میشد بی تأثير نبود. مهمترین اینکه اگر پهلوی اول با استبدادش و عدم شاخت سیاسیش در مراوده با هیتلر نبود متفقین در طی جنگ دوم جهان دلیلی نداشتند که ایران را در شهریور سال ۱۳۲۰ اشغال کنند. بسیار طبیعی به نظر میرسیده که اگر دولتی بر خاسته از خواست انقلاب مشروطیت بر قرار بود دولت ایران از همان اول با اطلاع از مرام نامه حزب نازی پی به شیطانی بودن اعتقاد آنها برده بود و هیچگاه روابطش را با آلمان نازی وقتی هیتلر به قدرت رسید گسترش نمیداد. با این حساب، آن دولت دلیلی هم نمیدید که در همان اوان جنگ تمام نیروهایش را در خدمت به متفقين قرار ندهد. در اینصورت دیگر متفقین احتیاجی به اشغال ایران و ایجاد دردسرهایش برای ایران و ایرانیان نداشتند.
بر این اساس حساب حساب دو دو تا چهار تاست. میراث پهلوی اول اشغال ایران بدست متفقین و پهلوی دوم حکومت ایران ویرانساز جمهوری اسلامی است. استبداد و فساد و ترويج آن توسط دربار خاندان پهلوی تنها و تنها عامل سرکار امدن حکومت ایران ویرانساز جمهوری اسلامیست. مستندات تاریخی، شهادت شخص محمد رضا پهلوی در سخنرانی صدای انقلاب شما را شنیدم، شانه خالی کردن و سلب مسؤلیت نمودن آقای رضا پهلوی (۵) از نحوه حکومت پدرانش دلایل روشن بر این ادعاست. بر اساس این منطق به روشنی صفت ایران ویرانساز شایسته انتساب به سلسله پهلوی هم میباشد. مردم ایران در سال ۱۳۵۷ کاری کردند که بنی بشر از زماني که خود را شناخته به آن دست زده. آن بپا خاستن بر ضد استبداد و فساد که دو روی یک سکه اند است. تشکیل سازمان ملل متحد، نوشتن اعلامیه جهان حقوق بشر و ایجاد کشورهای دمکراتیک در دنیا همه و همه بخاطر این خواست طبیعی انسان یعنی بپاخاستن مردم بر عليه مُستَبِدانی مُفسِد بوده.
(۱)
مهم در مورد رابطه پهلوی اول با هیتلر اینحاست که پهلوی اول زمانی که به سلطنت رسید (۱۳۰۴ شمسی، ۱۹۲۵ میلادی) میدانسته که در مرام نامه حزب نازی ( تدوين شده در ۱۹۲۱ میلادی ۱۲۹۹ شمسی) یهودیان آلمان شهروند آلمانی محسوب نمیشوند و حق عضویت در حزب نازی را ندارند. از سال ۱۹۳۰ دشمنی حزب نازی با یهودیان به دلیل مذهبشان و آزادی خواهان به دلیل مخالفتشان با اهداف حزب نازی علناً صورت عملی بيشتری بخود گرفت. درسال ۱۹۳۲ میلادی برابر با ۱۳۱۱ شمسی (۶) آلمان با در اختیار داشتن ۸ درصد از تجارت خارجی ایران، مقام چهارم را بعد از شوروی، انگلیس و ترکیه کسب کرده بود. با روی کار آمدن حکومت نازی در آلمان، (ژانویه ۱۹۳۳، بهمن ۱۳۱۱ ) آلمان توانست در سال ۱۹۴۰ رتبه اول را در تجارت خارجی ایران کسب کند. پهلوی اول از تمامی اقدامات هیتلر نسبت به آزاد خواهان و یهودیان مانند شب معروف به کریستال (۷) که حمله طرفداران حزب نازی به کسب و کار ها و خانه های یهودیان در آلمان و اطریش بود (نهم و دهم نوامبر ۱۹۳۸) اطلاع داشته. هیتلر که جنگ را شروع کرد (سپتامبر ۱۹۳۹، ۱۳۱۸ شمسی) پهلوی اول با اعلام بیطرفی دروغین به کمک هایش به هیتلر همچنان ادامه داد تا متفقین را ناچار کنند تا دو سال بعد از شروع جنگ ایران را اشغال کنند (شهریور ۱۳۲۰، آگوست ۱۹۴۱). امری که تمامیت عرضی ایران را تهدید کرد. اگر تهدید آمریکا نبود که اگر روسها خارج نشوند آمریکا وارد میشود و ابنکه استالين حاضر به رویاروئی با آمریکای مسلح به بمب اتم نبود از آذربایجان و كردستان خارج شدند. البته اینرا محمد رضا پهلوی بنام نجات اذربایجان باسم خوش به ملت قالب کرده بود. مثل اواخر سلطنتش که در پشت تانکر های نفت در تهران نوشته شده بود که او قهرمان ملی شدن نفت بوده. در مورد اعلام جنگ دادن محمد رضا پهلوی به هیتلر هم جای سؤال هست. او در شهزیور ۱۳۲۲ دوسال بعد از اشغال ایران بدست متفقین و به سلطنت رسیدنش این اعلام جنگ را صادر کرد. او وقتی اعلام جنگ داد که ایتالیا در شرف تسلیم شدن و پایان جنگ به نفع متفقين در حال رقم زدن بود. چرا دو سال صبر کرد؟ انتظار پیروزی هیتلر را هم داشته؟ آدم یاد این شعر فردوسی طوسی میفتد که گفته: به تُرکان چنان بخت برگشته بود، که ميلاد گُرگین دو تن کُشته بود.
پرویز حاتمی
(۲)
جستجو در اینترنت
«A raw Deal Bahram Bahamian the Iranian»
میتوان گزارش ۱۲ صفحه ای آقای بهرام بهرامیان را یافت.
(۳)
جستجو در اینترنت
خاطرات همسر رضا شاه در سفر به آلمان و ملاقات با هیتلر
(۴)
جستجوی در اینترنت
روابط ایران و آمریکا از قرن نوزدهم تا جنگ جهانی دوم
(۵)
جستجوی در اینترنت
رضا پهلوی نشست خبری کنفرانس امنیتی مونیخ. مدت ویدئو ۱۸:۳۱ دقیقه
(۶)
جستو در اینترنت
روابط ایران و آلمان، ویکی پدیا دانشنامه آزاد
(۷)
جستجو در اینترنت
Kristallnacht:
شب شیشههای شکسته, شب های نهم و دهم ماه نوامبر ۱۹۳۸ بودند. شب هائی که در ان به سرکردگی حزب نازی به بهانهٔ یهودی بودن عامل سو قصد به منشی سفارت آلمان در پاریس، به خانهها، مغازهها و کنیسه های یهودیان در لایپزیک و دیگر شهرهای آلمان و اتریش حمله شد. این حملهها به خرد شدن شیشههای ساختمان یا به آتشکشیده شدن آنها همراه بود. با توجه به اینکه خیابانها در روزهای بعد پر از خردهشیشه بود، این شبها به شبهای بلورین یا شب شیشههای شکسته معروف شدند.