بدیهی است که مخاطب این سخن [صحبتهای ملاصدرا] در درجه اول عالمان دینی یا طلابی هستند که این روزها در فضای حقیقی و مجازی خلق خدا را امر به معروف و نهی از منکر میکنند. آیتالله حسنزاده در شرح خود با لطافت و بین سطور به این موضوع اشاره کردهاند که بدخلقی، متهم کردن مردمان و تحقیر آنان تا چه حد خلاف قرآن و برهان و عرفان است.
اعتماد آنلاین - «ادبِ امر به معروف و نهی از منکر» عنوان یادداشت سید عطاءالله مهاجرانی برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده: پیش از این در ساحت فرهنگ دینی و ملی ما، از «ادبِ نفس» و «ادبِ درس» سخن گفته میشد. در مراکز علمی در کنار آموزش علوم مختلف، که در آن روزگار علوم طبیعی مانند ریاضیات و پزشکی و نجوم و فیزیک و موسیقی در کنار فلسفه و کلام و تفسیر و عرفان در حوزههای علمیه از هم تفکیک نشده بود، ابن سینا و فارابی و ابوریحان بیرونی و عمر خیام و خواجه نصیرالدین طوسی مصادیق دانشآموختگان همان مراکز علمیاند.
در کنار علوم طبیعی و الهی، اخلاق جایگاه ویژهای داشت. در واقع اخلاق نه تنها به عنوان درس مستقل آموخته میشد، مانند کتاب «طهاره الاعراق» نوشته ابن مسکویه، که تا قرنها کتاب درسی حوزههای علمیه بود، بلکه دانشمندان و عالمان علوم طبیعی و الهی خود متخلّق به اخلاق الهی بودند و ادب درس و ادب نفس در کنار هم و با هم تحقق مییافت.
در واقع سخن مدرس و معلم، اگر خود آراسته به ادب نفس نبود، هر چند هم سخن آرا و دانشمند بود، کم اثر بود. به روایت وحشی بافقی: «و اذا امر بِالمعْرُوفِ امر بِرِفْقٍ ناصِحٍ لا بِعُنْفٍ مُعیرٍ، امْر الوالِدِ ولدهُ، و ذالک لِشفقتِهِ علی جمیعِ خلْقِالله» «هنگامی که امر به معروف میکند، با ملایمت و مهربانی خیرخواهانه امر میکند، نه با شماتت و خشونتِ عیبجویانه و سرزنشکننده، مانند امر پدری به فرزندش، این رویه از این روست که او بر همه مردمان که آفریدگان خداوندند، مهربان است.» ابن سینا افتخار فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی سخن را تمام کرده است! نوبت عالمان دین و طلاب محترم است که ره چنان روند که ابن سینا و علامه طباطبایی و آیتالله حسنزاده رفتهاند!
سخن کز سوز دل تابی ندارد
چکدگر آب از او آبی ندارد!
و یا به روایت بسیار پرلطف حافظ:
کس ندیدست ز مُشک ختن و نافه چین
آنچه من هر سحر از باد صبا میبینم
چنانکه میدانید ابن سینا در قلمروی ژرفای اندیشه و تبیین آن با اقتصاد کلمهای در حد اعجاز از همگان متمایز است! به روایت استاد ما مرحوم آیتالله امامی خوانساری: «شیخ الرییس غوغاست!» ...
ابن سینا درباره امر به معروف در یک سطر در فصل بیست و سوم نمط نهم نکاتی را مطرح کرده است که بسیاری در یک کتاب هم نتوانستهاند اینگونه جمع صورت بلیغ و ژرفای معنی کنند:
یکی از کتابهای دوران ساز در تاریخ فره
نگ و اندیشه در ایران و اسلام کتاب ممتاز و یگانه «اشارات و تنبیهات» ابن سیناست. ابن سینا در تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی در قلهای قرار دارد که در قلمرو پزشکی و فلسفه و منطق و عرفان و موسیقی و ریاضی، آنان که پس از ابن سینا آمدهاند، همگان بر سر خوان او نشستهاند. کتاب اشارات، خوشبختانه مورد توجه بزرگان اندیشه و مفاخر فرهنگ در کشور ما قرار گرفته است، شرح امام فخر رازی و خواجه نصیرالدین طوسی، به کتاب پرآوازه ابن سینا، طنین و تلالو بیشتری بخشیده است. در دوران معاصر هم کتاب اشارات به عنوان کتاب درسی در حوزههای علمیه جایگاه ویژهای یافته و شروح متعددی بر آن نوشته شده است.
علامه سید محمد حسین طباطبایی در درس اشارات میگفت و این سنت در درس و بحث شاگردان ممتاز ایشان مرحوم آیتالله حسنزاده و آیتالله جوادی آملی تداوم یافته است. در این مقدمه که طولانی شد، خواستم اهمیت ویژه «اشارات» را بیان کرده باشم، برای بیان این نکته که ابن سینا در نمط نهم اشارات که بیان مقامات عارفان و تبیین کمال انسانی است، سخن بسیار مهمی درباره امر به معروف و نهی از منکر دارند. بدیهی است که مخاطب این سخن در درجه اول عالمان دینی یا طلابی هستند که این روزها در فضای حقیقی و مجازی خلق خدا را امر به معروف و نهی از منکر میکنند. آیتالله حسنزاده در شرح خود با لطافت و بین سطور به این موضوع اشاره کردهاند که بدخلقی، متهم کردن مردمان و تحقیر آنان تا چه حد خلاف قرآن و برهان و عرفان است.