به بهانه اخراج اساتید و مدرسین دانشگاهی
با گزمههای حراستی نمیتوان فکر را مجاب و مسخر کرد. اندیشه را تنها با اندیشه میتوان پاسخ گفت. حتی بافتار و ساختار متصلب حوزه نیز نتوانست مانع شکلگیری اندیشه شیخ مرتضی انصاریها / آخوند خراسانیها شود. اندیشه را نمیتوان در بند کرد. با تصفیه نمیتوان انقلاب فرهنگی خلق کرد. اینرا ما ۴۰ سال پیش در این میهن تجربه کردیم. سردمداران آن روز همین رویکرد، امروز شاید با تنبه به نگاه مکتبی خود در آن دوران مینگرند
قدر زر زرگر شناسد / قدر گوهر گوهری!
متآسفانه شیخالاسلامهای حکومت ولایی نمیدانند که نگاه امنیتی گزمههای حکومتی آنان برایشان نه اقتدار میآورد و نه سکوت قبرستانی که آنها در راستای سلطه خود بر این کشور آنرا تجویز میکنند، خواهد توانست اندیشه و صاحبان آنرا سرکوب کند
برای اساتید و مدرسین اخراجی خروج از مجموعه جاهلان یقیناً افتخار است. "اعتبار میبه ساقی است! " و اعتبار و عزت دانشگاه نیز به اساتید و دانشجویان خردمند آنست و نه به حراست خردستیز آن. آنچه ماندگار است اندیشه است همانند شاهنامه و صاحب آن فردوسی و نه آرای شیخالاسلامهایی که حتی اجازه دفن جنازه او در گورستان عمومی شهرش توس را نیز از او دریغ کردند. امروز نه از آن گورستان اثری باقی مانده و نه از آن شیخالاسلامها. حکیم ابوالقاسم فردوسی و اندیشه مجسماش در قالب شاهنامه امّا به نماد و بخشی جداییناپذیر از هویت ملی ما ایرانیان در سرتاسر جهان بدل شده است.
شک نکنید با این رویه حکومت ولایی دولت مستعجل است پس تا دیر نشده است به خود آیید!
مصطفی قهرمانی