ارتقاء موقعیت یک شخصیت اجتماعی یا سیاسی بسته است به نقدِ خطاهایش و نه پیروی چشم و گوش بسته از وی.
یک حکومت اسلامی جهنمی داریم در یک طرف و انقلاب زن زندگی آزادی داریم در طرف دیگر. این دو در مقابل هم قرار گرفته اند و یکی باید بر دیگری غلبه کند. دوام حکومت اسلامی محدود است. چونکه خودِ جهنم است. و نسل های ایرانی در سنگر انقلاب "زن زندگی آزادی"عزم را جزم کرده اند تا خود را از این جهنم نجات دهند. یکی از موفقیت های لیبرالیسم در جوامع غرب کاملاً بسته بوده به بازگشت طبیعت انسان که همان آزاد بودن و فرد آزاد است. پس انسان ایرانی هرگاه اراده کند می تواند به طبیعت خود میدان دهد و هر نوع مانع را از سر راه خود بر دارد. از این نظر که بنگریم حکومت اسلامی در مقابل انقلاب جاری کشور تاب نخواهد آورد.
تقلای اینروزهای ما در رابطه با همبستگی می بایست هزینه ی تسهیل انقلابی شود که می خواهد طبیعت ما را بما بازگرداند. اما متأسفانه نشان داده شده همبستگی ما با چنین امری بیگانه است و تا کنون نتوانسته پاسخ درخوری به این انقلاب دهد. اکنون با سه ریل همبستگی مواجه هستیم: ۱- ریل همبستگی جمهوریخواهی۲-ریل همبستگی ایرانیان با رضا پهلوی۳- ریل همبستگی ایرانیان با رهبری نمادین رضا پهلوی. هر سه را به اختصار توضیح می کنم. ضمناً کلمه "ریل" را به این جهت به تکرار بکار گرفتم که خارج شدن از "ریل موضع"ام، به من یادآوری شده بوده و من هم خواستم توضیح ام را با همین کلمه درآمیزم.
۱-ریل همبستگی جمهوری خواهی:
این طیف یا همان ریل خواهان برانداخته شدن حکومت اسلامی است و می خواهد "جمهوری ایران" برپا کند. این نوع نگره ی همبستگی می خواهد روند و پروسه انقلاب جاری بگونه ای پیش رود که بدون نیاز به ایجاد صندوق رأی برای تعین نوع حکومت، مستقیم نظام جمهوری برقرار شود. یعنی "جمهوری ایران"، "نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم".
۲-ریل همبستگی ایرانیان با رضاپهلوی:
این ریل نیز خواهان سرنگونی حکومت بوده و با بازگشت به قانون اساسی پیشین که بر طبق آن رضاپهلوی وارث تاج و تخت است، می خواهد بلادرنگ و بدون ایجاد صندوق رأی به نوع حکومت مورد نظر خود برسد. "نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم" بر این طیف نیز مصداق دارد. این طیف در جریان تظاهرات ایرانیان در اروپا و امریکا سوار بر ریل قطار خود، با شعارهای مخرب بنفع شاهیِ رضا پهلوی عامل اصلی تفرقه و به شکست کشاندن "همبستگی مهسایی"بوده است.
۳-ریل همبستگی ایرانیان با رهبری نمادین رضا پهلوی:
این طرز فکرِ "ریل"شده که من نیز مشوق آن هستم دو نوع ریلِ همبستگی اول و دوم را ناقص می داند که در برگیرنده همه طیف های ایرانی در آن نیست. ما ایرانیان دارای منافع مشترک سرزمین ایران هستیم. سرزمینی که آدمهایش می خواهند به آزادی به مفهوم اصیل آن برسند. پس ممارست به آزادی انسان ایرانی و ایران، بایست تعهدی مشترک بر آن باشد تا بتوان در راستای همصدایی با انقلاب زن زندگی آزادی، گام مفید برداشت. هیچ نوعِ حکومت ضمانت بر این آزادی نیست مگر آغازش را صندوق رأی تعین کند که تثبیتش را جامع مدنی آزاد و متکثر تضمین می کند. اگر درست باشد که انقلاب جاری با چنین محتوایی از آزادی همگن است پس نگرانی در ایجاد صندوق رأی برای تعین نوع حکومت چیست؟
نتیجه:
ریل همبستگی سوم به ایجاد "همبستگی مهسایی" منتهی شده بوده که حکومت اسلامی از آن به وحشت افتاده بود. از این نظر که، ترکیب شرکت کنندگان در این همبستگی از مقبولیت و محبوبیت بالایی در نزد نسل جوان ایران و همچنین انقلاب "زن زندگی آزادی" برخوردار شده بوده. عوامل نهان و پیدای حکومت اسلامی از هر روزنه ی اختلاف میان طرفداران این سه ریل همبستگی بنفع خود بهره بُردند و با نفوذ دادن عوامل خود در ریل اول و دوم، مشوق خروج رضاپهلوی از ریل "همبستگی مهسایی" شدند. من که ریل سوم را می رفتم همچنان در ریل خود باقی مانده ام.