در بحبوحه سالگرد انقلاب مهسا، هنگامی که تیم دموکرات بایدن مشغول دور زدن تحریمها و توجیه آزادسازی شش میلیارد دلار از پولهای بلوکه شده ایران و تقدیم آن به جمهوری اسلامی بود، شبکه ایران اینترنشنال که به تازگی و با دلایلی از جمله سوگیریهای خاص سیاسی و دعوتهای یک جانبه از مخالفین شاهزاده رضا پهلوی برای شرکت در میزگردها، اعتماد ایرانیان داخل و خارج کشور را تا حدودی از دست داده بود، با انتشار پر اهمیت ترین اسناد روابط سری دموکراتها با دولت جمهوری اسلامی در دودهه گذشته، نه تنها به جایگاه ژورنالیستی خود ارتقاء قابل توجهی بخشید که اعتماد مردم نگران ایران را هم دوباره جلب کرد. این اسناد فاش شده باعث شد که رابرت مالی بیش از پیش متهم به بی اخلاقی، بی سیاستی و حتی خیانت بشود و پرونده افرادی که با حمایت او وارد سیستم امنیتی امریکا شده بودند، زیر ذره بین سنای امریکا قرار بگیرد.
در این میان واکنش طرفداران خارجی و خارج نشین جمهوری اسلامی به این افشاگریها، برگ دیگری از قلدری گفتمانی و هجمههای حکومتی را ورق زد. دفاع توییتری برخی افراد از تیم برجام و امریکایی-ایرانی هایی که بیش از دو دهه، با تکیه بر اسامی ایرانی، تاکید بر تکلم به زبان فارسی، یا ادعای تبحر در فرهنگ ایرانی، عادی سازی حکومت اسلامی وظیفه روزمرهشان شده بود، عرق سرد بر پیشانی ایرانیانی نشاند که با ترفندهای این جماعت بخوبی آشنا بودند. آنچه توجه بسیاری را جلب کرد اما، توجیهات نژاد پرستانه این مشاوران و مدافعان غیر رسمی و کهنه کار برجام در شبکه توییتر بود که با دفاعیات عجیب وغریب از ایمیلهای علی واعظ و آرین طباطبایی سعی در سفیدشویی آنها داشتند. از جمله این افراد هومن مجد است که در توییت هایی به زبان انگلیسی، محتوی سیاسی ایمیلهای علی واعظ را به آداب و سنن ایرانی و به خصوص «تعارف» تقلیل داد و انتقاد از روابط غیر متعارف، پنهانی و سوال برانگیز واعظ با دولت جمهوری اسلامی را زیر مجموعه ادب و فرهنگ ایرانی قلمداد کرد. هومن مجد که از بدو تولد در خارج از ایران زندگی کرده و به گفته خودش نه میتواند به فارسی فکر کند و نه میتواند به زبان مادری بنویسد یا بخواند، در توییتر اعلام کرد که جهالت و نادانی «عقابهای ضد ایران» در باره فرهنگ فارسی باعث شده که از «تعارف» چیزی ندانند و به علی واعظ که «تنها گناهش» در نامه نگاری با ماموران نظام، رعایت ادب و فرهنگ تعارف است انگ بزنند.
همسو با مجد، مارک فیتزپتریک یک سیاستمدار امریکایی و از مدافعان سرسخت برجام از روشنگری «تخصصی» مجد تشکر میکند و زبان تعارف را تنها مشخصه ایمیلهای واعظ میانگارد و اینچنین یکی بعد از دیگری، دوستداران واعظ و ظریف، با تردستی سیاستمدارانه در تولید گفتمانی تحقیرامیز و تقلیل یک امر امنیتی بین المللی به یک سنت ایرانی، با یکدیگر به مشاعره توییتری میپردازند. این روش ایجاد هجمه نه تنها توسط میشل فوکوی فرانسوی که توسط ادوارد سعید فلسطینی و در کتاب «اورینتالیسم» یا «شرق گرایی» او که کنایه بر روح استعمارزده گفتمان غربی دارد، از دههها پیش تعریف شده است. تحقیر ملل تحت ستم با استناد دروغین به آداب و رسوم آنها، یک ترفند استعماری کهنه است که از یک سو نژادپرستانه و از سوی دیگر عادی سازی شر حاکم بر سرنوشت آنهاست. ابهام در تشخیص خوب از و بد و جایگزینی خردجمعی با حکمحکومتی از دیگر نتایج این ترفند است.
تقلب در معنی «تعارف» و استحاله آن به چاپلوسی قاتلان و جنایتکاران باید زنگ خطری برای همه ایرانیان و فارسی زبانان باشد. یک راه مقابله با این غلط، تاکید بر شباهت ادب جمعی ایرانیان با آداب رفتاری و احترام گفتاری (اتیکت و دکوروم) در فرهنگهای غربی است چرا که حکومتهای استبدادی با تهی کردن واژهها از معنی حقیقی آنها را به نفع سیاست خود مصادره میکنند و با اصرار بر پیچیدگی و ابهام امیز بودن فرهنگ اجتماعی مردم تحت سلطه، آنها را از جهان مدرن جدا کرده، شباهتهای بینا-فرهنگی و ذاتی انسانها را نفی میکنند. با این روش، تنها ارتباط مردم تحت سلطه با دنیای آزاد از طریق واسطههای حکومتی است که خود را نه مبلغ سیاسی بلکه رابط فرهنگی معرفی میکنند حتی اگر خودشان نتوانند به زبان آن فرهنگ «فکر» یا «گفتگو» کنند. واسطه هایی که خندههای سخیف ظریف را نشان طبع ملایم این رژیم درنده معرفی میکردند، عیادی نظام در سرکوب زنان را بیگناه میخواندند، «براندازی» را عادت «گفتاری» مردم ایران مینامیدند و «تظاهرات» را روزمرگی رفتاری جامعه ایران معرفی میکردند، اکنون نامههای امنیتی واعظ و طباطبایی به سران نظام را هم به تعارف میگذرانند. وظیفه انسانی-ایرانی ایجاب میکند که «تعارف» با این خیانتکاران را کنار بگذاریم و به آنها یاداوری کنیم اگر حکومتی که سالها در سفیدشویی آن نقش داشتید توییتر را در ایران ممنوع نکرده بود، آنقدر معلم فارسی، دانشجو و دانش آموز ایرانی در توییتر داشتیم که به شما اجازه ندهند تعارف ایرانی را دست آویز توجیه خیانت بکنید.
آخرین هوس، مهران رفیعی