در ابتدا باید به صورت مبنایی این را بپذیریم که مقاومت در برابر اشغالگر و تجاوزگر یک حق بشری است و "کژراهه تروریسم کور" آنچنانکه بیانیهنویسان میپندارند، نیست بلکه شورش در بزرگترین زندان روباز جهان ما میباشد. در غزه، دوزخ اسرائیل ساخته حتی آب، غذا، سوخت و الکتریسیته را نیز بر ساکنین آن بستهاند. و اینها ارزشهایی هستند که غرب به خاطر حمایت از تجاوزگزی فلسطین نیز لاجرم مجبور به قبول آنها شده است.
متأسفانه باید گفت ارزیابی نویسندگان و امضاکنندگان این بیانیه از اوضاع و نحوۀ موضعگیری رسمی مقامات ایران در این روزهای رستاخیز ملت فلسطین و مردم بیپناه غزه از روی عدم اطلاع و فقر معرفت انفعالی میباشد. اینان نیز همانند نرگس محمدی برنده جایزه صلح نوبل دچار معضل ادراکی ناشی از غربشیفتگی و لجاجت کور نسبت به حاکمیت مستقر در میهنمان دچار یک کنشگری رمانتیک در راستای منافع قدرتهای سلطهگر شدهاند و لاجرم قادر به ارائه یک تحلیل صحیح از وقایع نیستند.
گشودن جبهه فرعی در برابر جبهه اصلی مقابله با نسلکشی رژیم اسرائیل خاک پاشیدن در چشمان مردم منطقه و در راستای خواست اسرائیل و امریکا در منطقهای کردن این آتش شعلهور شده در غزه است تا دوباره بتوانند لباس مظلومنمایی بر تن رژیم اشغالگر اسرائیل کنند. بیانیهنویسان متأسفانه متوجه نیستند و بازی خوردهاند. اگر آنان حاضر میبودند با همان صراحت رژیم جنایتکار تلآویو و شخص بیبی نتانیاهو را مورد خطاب قرار دهند صداقت در رای و کنشگری آنان را بهتر میتوانست پذیرا شد.
ایران و مردم آن مستقل از نظام ولایی حاکم بر ایران باید بدانند به کدام حوزه جغرافیایی و فرهنگی تعلق دارند. در شورش و پیکار و جنگ نابرابر مردم بزرگترین زندان روباز دنیای ما با فاشیسم بازماندگان هولوکاست در اسراییل جای ما ایرانیان یقینا در کنار امپریالیسم و رژیم کودککش اسرائیل نیست. بعضاً چند سال زندگی سردرگم در غرب این بیانیهنویسان را از دیدن، فهم و تحلیل حقایق مسلم جهان ومنطقه آشوبزده ما ناتوان ساخته است. دمکراسی ایرانی بدون استقلال ایران عزیز و بدون اقتدار ملی و منطقهای و توان بازدارندگی و بازیسازی آن تنها عروسک و اسباب بازیی بیش در دست رقبا و دشمنان منطقهای و فرامنطقهای ما نخواهد بود. پذیرش این مقدمه و نیاز ملی ایرانیان یقیناً زمینهساز رفاه اقتصادی و عدالت اجتماعی و مآلاً رواداری و پلورالیسم سیاسی و معرفتی خواهد بود. امّا متأسفانه عمده کردن مبارزه با نظام ولایی مستقر در ایران برخی را از دیدن واقعیات و حقایق صحنه پیکار ملی ما ایرانیان ناتوان ساخته است.
مصطفی قهرمانی