دومین دوره سلسله نشستهای تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت» به همت سازمان سینمایی سوره و به میزبانی امیر قادری با هدف واکاوی شیوه شکلگیری و مدیریت سینمای ایران پس از انقلاب، ۱۴ آبان ماه با حضور فریدون جیرانی، ابوالحسن داوودی، ناصر شفق و محمود اربابی در پردیس سینمایی آزادی برگزار شد
آفتاب نیوز - محمود اربابی عنوان کرد: من در سالهای دهه ۶۰ دانشجو سینما بودم. آنچه که الان میدانم به دلیل ارتباط و مطالعه است و من به شخصه درگیر ماجرا و اتفاقات نبودم.ای کاش عنوان این نشست را «بر سینماگر ایرانی چه گذشت» میگذاشتید. مهم این است که بدانیم دیدگاههای غالب در دورههای مختلف چه بر سر سینماگران آورده است.
امیر قادری در پاسخ گفت: شاید دلیلش این باشد که سینمای ایران همیشه صنفی و بر اساس صنف بررسی شده و معمولا منافع مخاطب و ارتباط سینما با جامعه به شکل جدی در آن مورد بررسی قرار نگرفته است.
اربابی افزود: سینمای ایران از گذشته جریان موثری در جامعه بوده و هست. سینما بعد از انقلاب براساس بررسی آماری و کیفی یک نسبت کاملا متفاوتی با سینمای قبل از انقلاب دارد. سینمای ایران قبل از انقلاب، یک سینمای بومی داخلی بود. بنا به دلایل مختلف عرضه خارجی و شناخت بینالمللی از سینمای ایران وجود نداشت. قبل از انقلاب جشنواره تهران را داشتیم، اما به جای معرفی سینمای ایران به جهان بیشتر سینمای جهان به ایران معرفی میشد. این در حالی است که بعد از انقلاب برای معرفی سینمای ایران به جهان برنامهریزی شد.
وی ادامه داد: من طبق مطالعاتم از دهه ۶۰ میگویم که فیلمسازان موفق آن دوره محصول تفکر همان دیکتاتوری دلسوزانه مدیریت سینما در آن دوره هستند. سینماگران آن دوره احساس میکردند در مقابل نگاهی که ممکن بود بر اساس آن اساسا سینمایی وجود نداشته باشد، باید تلاش کنند تا سینما بماند.
داوودی درباره این موضوع گفت: من فیلمسازی هستم که کل هویتم را مدیون کارکرد همان زمان هستم. یعنی اگر همان دوره شخص بهشتی وجود نداشت، سینماگر نمیشدم.
سینماگرانی که با تنور داغ انتخابات ۷۶ همراه شدند
وی تأکید کرد: بعد از رسیدن به سال ۱۳۷۶ و زمانی که تنور انتخابات داغ بود افراد جمع مدرسه فیلمنامهنویسی تصمیم گرفتند در اتفاقاتی که قرار بود رخ دهد، سهیم شوند تا بتوانند وضعیت موجود را تغییر دهند. بر خلاف نظر آقای داوودی من معتقدم بخش زیادی از فیلمسازان ما نگاه سیاسی داشتند. این شرایط باعث شد بیانیه معروف فیلمسازان بیرون بیاید. بله دو دسته وجود داشت، اما نسبت این دو دسته با کل سینما ۵۰-۵۰ نبود بلکه ۱۰ به ۹۰ بود. در اینجا شکل به سیاست آمدن فیلمسازان، معنا پیدا میکند.
در ادامه، اکبر حر به عنوان یکی از سینماگران پیشکسوت که در جمع مخاطبان نشست حضور داشت عنوان کرد: ما سینمای بعد از انقلاب را فقط مدیون شخص امام خمینی (ره) هستیم و جمله معروفشان هستیم که فرمودند: «ما با سینما مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم.» در روند انقلاب دو نماد فرهنگی و اقتصادی یعنی بانکها و سینماها مورد آتشسوزی قرار گرفت. ما زمانی در سینما دچار مشکل شدیم که فتوای امام را کنار گذاشتیم و به سراغ فیلمهایی رفتیم که مصداق تهاجم فرهنگی بودند.
داوودی در این میان گفت: در صحبتی که من کردم دو جریان فکری ابتدای انقلاب بود؛ یکی به دنبال حذف کلی سینما بود و دیگری قصد نگه داشتن سینما را داشت. صحبتی که امام (ره) در بهشت زهرا انجام داد، کدی شد که بتوانند با آن سینما را نگه دارند، اما سینما را افراد نگه داشتند و فقط یک حرف آن را سرپا نگه نداشت. سینما با آقای بهشتی به ویژه چراکه آقای انوار موقعیت اجرایی داشت نه تالیفی و فکری، یک دوران کودکستان، دبستان، دبیرستان و ورود به دانشگاه را طی کرد.
وی افزود: عملا شرایط سینما در آن سالها مانند کسی بود که وارد کودکستان میشود. اما پس از گذشت سالها که عنصر سینما رشد کرد و به تعبیری چموش شد، مساله جدی برای خود سینماگران و کسانی که میخواستند آن را تحت سیطره خود دربیاورند، ایجاد کرد. جریان فکری آن دوره، سینما را به صورت انحصاری در خدمت ایدئولوژی میخواست. تفکرات سینمای دهه ۶۰ دو وجهی بود در کنار دیکتاتوری موجود در برخی مدیران، تفکر سازندهای هم وجود داشت که سینمای ایران، وجودش را به آن مرهون است.
ورود گروههای مذهبی به سینمای ایران
فریدون جیرانی با اشاره به اینکه اکبر حر به جریان معتقد به سینمای اسلامی تعلق دارد، عنوان کرد: تا قبل از صحبت امام خمینی (ره) در بهشت زهرا در محافل مذهبی رادیو، سینما و تلویزیون حرام بود. یعنی به سینما نمیرفتند در رادیو فقط اخبار گوش میدادند و تلویزیون زمان شاه را هم تماشا نمیکردند. واژه سینمای اسلامی از ابتدای انقلاب به وجود آمد، اما شناختی نسبت به آن وجود نداشت و عدهای که مخالف بودند نمیدانستند با آن چه کنند. بخشی که مخالف سینما بود تا قبل از انقلاب و در محافل مذهبی سینما را میزد. در میان گروههای مذهبی هم غیر از فدائیان اسلام که درباره سینمای مستند نظر داده بودند، هیچ گروه مذهبی درباره سینما نظر نداده بودند. به همین دلیل پس از صحبت امام (ره) بود که محافل مذهبی وارد سینما شدند.
اکبر حر در پاسخ به این پرسش که جریان او و افرادی مانند جواد شمقدری از چه سالی وارد میدان سینما شدند، عنوان کرد: از سال ۵۹ که جزو انجمن اسلامی دانشگاه بودیم وارد سینما شدیم.
در همه دورانهای سینما، عدهای حذف شدهاند
داوودی در پاسخ به این پرسش قادری که آیا فکر نمیکنید که مشکل مدیریت دهه ۶۰ همین ایراد را داشت و آن زمان هم آقایان بهشتی و انوار به دنبال حذف برخی جریانها بودند، گفت: در همه دورانها عدهای حذف شدند در دوره اصطلاحات هم همینطور. امروز، اما میزان حذفشدگان سینما از همه دورهها بیشتر است. شرایطی که در مدیریت الان وجود دارد، میزان حذفشدگی را از همه دورههای بعد انقلاب بیشتر و وحشتناکتر کرده است.
خانه سینما از ابتدا بهصورت معکوس بنا شد!
وی ادامه داد: ما در همان دورهای که در خانه سینما بودیم برای ایجاد تفکر سینمای صنعتی و سینمایی که به جای متکی به تک محصولی، کمپانی شکل بدهد، گروهی را جمع کردیم و سینماگستر را به تعبیر کمپانی شکل دادیم تا در عرصه سینماداری، تولید، آموزش و به روز کردن سینما کمک کند، اما مقاومتهایی از همه جانب بود. اولین جریانی که مخالفت کرد جریان محافظهکاری سرمایهدار سینما بود؛ کسانی که از قبل از انقلاب تک به تک پول میگذاشتند و فیلم فارسی را تقلید میکردند. مشکلشان این بود که این جریان میتواند عرصه آنها را تنگ کند، چون به مخاطب توجه دارد. بلافاصله جریان دولتی هم احساس کرد عوامل کنترلکننده از دست آنها خارج میشود؛ منظور عوامل نظارت و هدایتیست که برای خود تعریف کرده بودند؛ بنابراین جریان دولتی هم به صف مخالفان جدی درآمد و یکسال بعد سینماگستر منحل شد. من از خانه سینما دفاع نمیکنم چراکه از ابتدا به صورت معکوس بناگذاری شده و سیستم صنفی معیوب و هرمی بود. این اشکال هنوز وجود دارد و باعث میشود هر نوع تنوع و استقلال در خانه سینما با مشکل مواجه کند.
جیرانی در ادامه نشست درباره توجه به مخاطب در دهه ۶۰ عنوان کرد: فیلمهای «سناتور» در سال ۶۳، «گلهای داوودی» در سال ۶۴، «گمشده» در سال ۶۵، «دبیرستان» در سال ۶۶، «زیر بامهای شهر» در سال ۶۷ و «در آرزوی ازدواج» در سال ۶۹ که سناریست آنها من بودم همگی جزو فیلمهای پرفروش دهه ۶۰ بودند. پس تماشاگر و فروش در دهه ۶۰ بوده است. آن چیزی که انوار و بهشتی مخالفت میکردند بازگشت به جریان قبل از انقلاب بود. این دو نفر با همه مخالف نبودند بلکه مخالف نسل میانه بودند. حذف در اینجا صورت میگیرد. بازیگران حذف شدند برای اینکه فضای جامعه ۵۷ ایدئولوژیک بود. همه دانشجویان دانشکده و آدمهایی که در نهادهای حکومتی بودند مخالف محمدعلی فردین و بهروز وثوقی بودند.
وقتی فردین به انجمن سینمای انقلاب رفت
شفق درباره این موضوع گفت: محمدعلی فردین زمانی که ما انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس را داشتیم، به انجمن آمد. آن زمان سینمای جمهوری را با علی حاتمی داشت. ما فردین را با کشتی و قهرمان جهان بودنش میشناختیم. چهرهها را دوست داشتیم منتهی دوران فطرتی به وجود آمده بود. آقایان جیرانی جزو روشنفکران سینما و آن را بلد است، اما بعد از جنگ برخیها میخواستند به سینما وصل شوند یعنی یک فیلم تولید و بعد به سینما راه پیدا کنند.
در ادامه نشست جیرانی در پاسخ به پرسش قادری مبنی بر اینکه چرا افرادی همچون رسول صدرعاملی بعد از دهه ۶۰ و تا مدتی حذف شدند و یا فیلم ضعیف ساختند، گفت: رسول صدرعاملی بعد از «گلهای داوودی»، «پاییزان» را ساخت. فیلمسازانی که مدنظر دارید، فیلم ضعیف نساختند. صباغ زاده خواست فیلم بهتری بسازد، اما «خانه خلوت» را ساخت چراکه درجه بندی آمده بود و میخواست خود را با آن تطبیق دهد و درجه الف هم گرفت. ایشان سازنده «سناتور» و «گمشده»، اما میگوید اینها فیلمهای بد من و بقیه آثارم خوب هستند.
وی ادامه داد: فیلمسازان تغییر مسیر دادند برای اینکه از سال ۶۶ به بعد کیفیت در مقابل کمیت قرار گرفت. درجهبندی کیفیت را بالا برد و کمیت را پایین آورد. وقتی کیفیت بالا رفت، بسیاری از فیلمسازانی که قبلا سینمای عامهپسند و جریان اصلی کار میکردند، سعی کردند کار متفاوت بسازند حتی از طریق وزارت ارشاد به آقای خاچیکیان هم متاسفانه پیشنهاد دادند «چاوش» را بسازد که اشتباه بزرگی بود. دوستان میخواستند فضای سینما عوض شود و اگر قرار است اثر اکشن و مطلوب ساخته شود، مثل «کانیمانگا» باشد. به اعتقاد من این اثر از «عقابها» به لحاظ ساختار، کارگردانی و قصه پردازی بهتر است. با اکشن مخالف نبودند. همان زمان «دبیرستان» هم اکشن داشت و درجه ب گرفت و مورد تایید واقع شد.
سرانجام بلبل آستان ولایت به صدا درآمد