پاسخ به این سوال که آیا تنش یا جنگ دریایی میان آمریکا و جمهوریاسلامی شروع خواهد شد، نیاز به بررسی وضعیت امروز و مرور تاریخ دارد که پیشتر جنگ دریایی جمهوریاسلامی و آمریکا چگونه آغاز شد و درنهایت شعلههای آن چگونه گسترش پیدا کرد؛ جنگی که پیشتر در میانه جنگ ایران و عراق شروع شد و شش سال طول کشید.
حال پس از گذشت بیش از ۳۰ سال از آن دوران، در شرایط جنگی در منطقه، ورود ناوگروه آمریکایی آیزنهاور، زیردریایی کلاس-اوهایو که دارای کلاهک هستهای است، حضور ناوهواپیمابر جرالد فرد در نزدیکی خاورمیانه، ورود ناوشکن بریتانیایی سلطنتی «الماس» و در مقابل توقیف و دزدی کشتی «گلکسیلیدر» و حمله موشکی حوثیها به کشتیباربری اسرائیلی و کشتی حامل تجهیزات نظامی آمریکا در دریای عرب، تداعیگر آن دوران است و پاسخ به این سوال ضرورت بیشتری پیدا کرده است.
حضور گسترده آمریکاییها در منطقه و همچنین اقدامات یمنیها که تحت حمایت و پشتیبانی کامل جمهوریاسلامی هستند گویا تاریخی را تکرار میکند که با حمله به کشتیهای باری و تجاری شروع و درنهایت منجر به عملیاتهای متعدد جنگی در آبهای خلیجفارس شد.
تقویت پایگاه پنجم ایالات متحده آمریکا در منطقه و حضور دو ناوهواپیمابر آیزنهاور و جرالد فورد و همچنین شناورهای متعدد و زیردریایی کلاس-اوهایو بسیاری از ناظران را نسبت به نگرانی ایالات متحده آمریکا در منطقه همنظر کرده است و حال با شروع حملات به کشتیها، وضعیت امروز یادآور جنگ نفتکشها در دوران جنگ ایران و عراق است. در این یادداشت به تاریخ وقایع منجر به گسترش جنگ در دریا پرداختهام.
نزدیک به چهار دهه از حضور ایالات متحده آمریکا در آبهای خلیجفارس و دریای عمان میگذرد.
از همان روزها تنشهای مستقیم و غیرمستقیم وجود داشت. اولین رویارویی مستقیم آمریکا و جمهوریاسلامی در حوزه دریا را میتوان تنش و جنگ نفتکشها دانست که جمهوریاسلامی در جریان جنگ با عراق و به منظور فشار حداکثری به عراق به سراغ نفتکشها و سپس کشتیهای تجاری رفت و عراقیها نیز این تاکتیک جنگی را در پیش گرفتند.
قدرت نیروی دریایی جمهوریاسلامی از تجهیز نیروی دریایی توسط محمدرضا شاه فقید بود؛ از جمله ناوچه سهند و سبلان و دیگر امکانات دریایی. بدینترتیب ایران یکی از مهمترین قدرتهای منطقه در حوزه دریا بود.
تنش دریایی به انفجار پالایشگاهها نیز رسید و به همین دلیل در زمان جنگ ایران و عراق بیشترین خسارت به تولید نفت در جهان وارد شد. تاکتیکهای جنگی هر دو کشور مبنی بر اختلال در نظم تجارت نفت بود. مینگذاری دریایی و حملات موشکی گسترش پیدا کرد و در این میان کشتی و محمولههای بسیاری از کشورها آسیب دید که در این میان، بیشترین خسارت به عربستان وارد شد و همین امر منجر به واکنش عربستان شد و در سال ۱۳۶۳ دو جنگنده اف-۴ را که برای جمهوریاسلامی در آن زمان بسیار حیاتی بود، سرنگون کرد.
با گسترش تلفات دریایی دولت ریگان تصمیم به ورود نظامی به منطقه گرفت. با ورود نیروی دریایی آمریکا و حضور ناوشکنها، شوروی نیز تصمیم به حضور در آبهای خلیجفارس گرفت؛ اما ماموریت آمریکا حفاظت از کشتیهای تجاری و نفتکشهای کویتی بود که عراق اشتباها یکی از همین ناوهای جنگی را مورد هدف قرارداد و تمام خدمه آن ناو نیز کشته شدند.
آمریکا که دیگر بخشی از جنگ شده بود خود را درگیر مقابله با حمله به نفتکشها و کشتیهای تجاری کرد. عملیاتهای مختلفی انجام داد تا مانع از گسترش جنگ در دریا شود؛ اما جنگ در دریا هر روز گسترش پیدا میکرد و میتوان گفت که هر چند روز یکبار تنش مستقیم در دریا رخ میداد.
در میان اسناد به جا مانده از آن دوران میتوان رجزخوانی مقامات ایرانی را به خوبی دید. شمارههای متعدد روزنامههای داخل کشور ضمن پوشش اخبار جنگ تلاش میکردند با آمریکاستیزی و توامان رجزخوانی بگویند که آمریکاییها در دریا شکست خوردند؛ چرا که در آغاز عملیاتی به نام «اراده قاطع» آمریکا، نفتکش «بریجتون» کویت با مینهای دریایی برخورد کرد.
هرچند عملیات «اراده قاطع» و عملیات «فرصت عالی» طی یکسال نشان داد قدرت دریایی آمریکا بسیار وسیع و پرتوان است؛ اما طی همان یکسال عالیترین مقامات جمهوریاسلامی نیز معتقد به شکستهای آمریکا در آبهای آزاد منطقه بودند.
هرچند یک کشتی به نام «ایران اجر» اولین کشتی توقیف شده ایران در تنش دریایی میان جمهوریاسلامی و ایالت متحده آمریکا نبود؛ اما به دلیل کشته شدن سه خدمه این کشتی، مقامات جمهوریاسلامی ضمن رد مینگذاری توسط «ایران اجر» موضوع توقیف و کشته شدن خدمه را به سازمان ملل منتقل کردند و خواهان رسیدگی به آن شدند.
پس از توقیف «ایران اجر» قایقهای گشتزنی سپاه تماموقت در آبهای میانی ایران و عربستان حضور داشتند و به همین دلیل بارها در نزدیکی جزیره فارسی با نیروهای آمریکایی درگیر شدند. جزیره فارسی یکی از همان میادین اصلی جنگ دریایی بود. هرچند تنشها در سالهای اول پر تعداد بود؛ اما میتوان گفت بین سالهای ۱۳۶۶ تا ۱۳۶۸ بیشترین تنش دریایی در خلیج فارس رخ داد که در ادامه به آن پرداخته میشود.
گسترش جنگ دریایی و پیامدها
از سال ۱۳۶۶ به بعد اوج درگیری را شاهد هستیم. نیروهای آمریکایی و جمهوریاسلامی هر چند روز یکبار به یک منطقه وارد شده و بخشی از مقرهای طرفین را نابود میکردند. طبیعتا به دلیل قدرت بیشتر نیروهای آمریکایی صدمات وارد آمده به جمهوریاسلامی گسترده بود؛ میتوان به سکوی نفتی رسالت و رشادت اشاره کرد که آمریکاییها حمله کردند و آن سوی تنش نیز نیروهای جمهوریاسلامی ضمن بمبگذاری در دفتر هواپیمایی پان آمریکن در کویت که اقدامی خاکی بود، در دریا نیز یک نفتکش دیگر کویتی-آمریکایی را مورد حمله قرار داد و صدماتی به کشتی و خدمه وارد کرد.
عملیات آخوندک و نابودی قدرت دریایی جمهوریاسلامی
ورود ناوچه ساموئل بی.رابرتز معادله جنگ را تغییر داد. به دلیل تلفات میتوان گفت که عملیات آخوندک آغازِ پایان قدرت نیروی دریایی جمهوریاسلامی در منطقه بود. نیروهای آمریکایی در تلافی مینگذاری جمهوری اسلامی و ایجاد حفره در بدنه ناوچه ساموئل بی.رابرتز تصمیم گرفتند عملیات وسیعی انجام دهند تا مهمترین منابع نیروی دریایی جمهوریاسلامی نابود شود و در این مسیر نیز دو ناوچه بسیار حیاتی و شریانی جمهوریاسلامی به نامهای سهند و سبلان را از بین بردند. عملیاتی که به باور بسیاری از تحلیلگران آغاز پذیرش قطعنامه ۵۹۸ خمینی در میانه جنگ بود.
عملیات آخوندک در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ که یکی از بزرگترین عملیاتهای نظامی آمریکا علیه جمهوریاسلامی محسوب میشود که با حضور چهار ناوشکن، دو کشتی آبی-خاکی، چهار ناوچه و همچنین نیروهای یگان ویژه مِرین شروع و ضمن نابودی ناوچهها میادین نفتی همچون میدان نفتی سلمان و میدان نفتی ساسان را مورد هدف قرار گرفتند.
در عملیات آخوندک شاهد جنگ الکترونیک نیز بودیم و از موشکهای مختلفی استفاده شد که بسیاری از آن موشکها به هدف اصابت کرد و جمهوریاسلامی در شوک بزرگی فرو رفت.
تنش میان جمهوری اسلامی و آمریکا طی این عملیات گسترش پیدا کرد و مقامات جمهوریاسلامی تصمیم گرفتند استراتژی جنگی خود را به حالت چریکی تغییر دهند چرا که نیروی دریایی جمهوریاسلامی توان مقابله با قدرت برتر نیروی دریایی آمریکا را نداشت.
وضعیت جنگ به قدری تغییر کرد که هرگونه تحرکات مشکوک با پاسخ دو طرفین روبرو شد و به همین دلیل در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۶۷ ناو آمریکایی وینسنس با وجود هشدارهای متعدد و انتظار، جهت پاسخ مجبور به شلیک به هواپیمای مسافربری شد؛ چرا که در رادار نشان میداد سه جنگنده در حال پرواز هستند. یعنی همراه با هواپیمای مسافربری دو جنگنده جمهوریاسلامی پرواز میکردند و خلبان این هواپیمای مسافربری جمهوریاسلامی بدون پاسخ به مسیر خود ادامه میداد.
به گفته مقامات آمریکایی فرمانده ناو وینسنس چندین بار هشدار به شلیک کرد و خلبان مسافربری هیچگونه پاسخی به هشدارها نداد و درنهایت به دلیل اینکه آن زمان حملات هوایی به کشتی بارها صورت گرفت و تصور بر آن بود که سه جنگنده در مسیر آن کشتی حرکت میکنند و هر لحظه امکان حمله هوایی وجود دارد به آن هواپیما شلیک کرد.
پس از واقعه تلخ شلیک به هواپیمای مسافربری که با نیرنگ مقامات جمهوریاسلامی رخ داد جنگ در دریا تغییر کرد و پس از اعلام قطعنامه ۵۹۸ نیز جنگ مستقیم در دریا جای خود را به تنشهای پیوسته اما خنثی داد.
این مطلب در اپکتایمز منتشر شده است.
مرتضی اسماعیلپور
فعال سیاسی و پژوهشگر امور نظامی ایالات متحده آمریکا