در هفتم اکتبر ۲۰۲۳، یکی از پایههای امپراتوری دروغین صهیونیسم فروپاشید. جریانی که طبق یک روایت توسط خود سازمانهای جاسوسی اسرائیل تاسیس شده بود (حماس) -و حالا به فرانکیشتن اسرائیل تبدیل شده است- همراه با چند گروه فلسطینی دیگر با هجوم به خاک اسرائیل و کشتن و گروگان گرفتن عدهای، برای همیشه به افسانههای پوچ دستگاه تبلیغاتی صهیونیسم در باره امنیت بدون عیب اسرائیل پایان بخشیدند. یک بنای سوار شده روی ستونهای قلابی در طول هفت دهه، در هفت اکتبر، فروپاشید.
در جریان این رویداد، اسرائیل که سرمایهی تبلیغاتی و پرستیژ قلابی خود را با هزینههای سرسام آور میلیارد دلاری در عرض هفتاد سال ساخته بود- به موجودیتی بی اعتبار و غیر جدی تبدیل شد. به همین خاطر، بر آن شد که با تنبیه کور و وحشیانهی ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر از ساکنان نوار غزه این اعتبار قلابی را -به قول مغز کوچک خود- «بازسازی» کند. برای این منظور، قتل عام را آغاز کردند تا به جهان ثابت کنند اگر در محافظت از خویش بی لیاقت و ناتوان هستند در کشتن نوزادن یک تا چند روزه بسیار قهارند.
در این بین البته چند قدرت بزرگ نظامی و اقتصادی جهان نیز برای این ماموریت «سخت» نوزادکشی به کمک ارتش توسری خورده ی اسرائیل آمدند. ایالات متحده و بریتانیا فقط به ارسال سلاح و مهمات و ارائه ی اطلاعات ماهواره ای و پهبادی اکتفاء نکردند، نیروهای خود را مستقیم وارد عملیات کردند و حتی بخشی از فرماندهی عملیات را بر عهده گرفتند تا مبادا کار در دست فرماندهان کودن ارتش اسرائیل ره به جایی نبرد. آلمان و فرانسه نیز از دور دستی بر آتش آدمکشی دارند. همچنان که سیل مهمات از ایتالیا سرازیر بود.
خلاصه این که براساس شعار «همسایه ها یاری کنند تا من شوهرداری کنم» پنج کشور بزرگ جهان با سلاح و مهمات و تکنولوژی و پول و نیرو و فرمانده و کارشناس به یاری خرفت ترین ارتش روی کره ی زمین آمدند تا شاید چهارصد هزار سرباز کودک کش ارتش اسرائیل بتوانند چند هزار نفر نیروی مسلح سازمان های فلسطینی را در نوار غزه از میان برند.
فاجعه انسانی شکست نظامی را پنهان نمی کند
اینک هفته ها از شروع این ماجرا گذشته است و این نیروی چندملیتی تا دندان مسلح با چند هزار تن بمب و موشک و نیم میلیون نیروی نظامی -که ارتش اسرائیل در واقع نقش سیاهی لشگر آن را ایفاء می کند- هنوز نتوانسته اند از پس از این چند هزار نفر دارای تعدادی سلاح سبک برآیند. یکی از افسران نابغه ارتش آدمخوار اسرائیلی مجبور شد اعلام کند که «گویی ما با ارواح در جنگیم».
نیروهایی که قرار بود با یک فوتِ «ارتش پنجم جهان» دود شوند به هوا روند، هنوز مهمترین شهرهای اسرائیل مانند تل آویو و اشکلون را با موشک از داخل نوار غزه مورد حمله قرار می دهند. کمتر کسی است که حداقلی از معیارهای رویارویی نظامی را بشناسد و به زمین گیر شدن، آشفتگی و درجازدن نیروهای چند ملیتی حاضر در نوار غزه پی نبرده باشد. هیچ کارشناس و صاحب عقل سلیمی در جهان، بچه کشی، نوزادکشی و فرودآوردن ساختمان های مسکونی بر سر ساکنان آن و نیز بمباران بیمارستان، درمانگاه، آمبولانس، مدرسه و نیز قطع ورود آب و برق و سوخت را به حساب یک «پیروزی بزرگ نظامی» نمی گذارد.
آیا این نکته را همه می دانند به جز فرماندهان و رهبران خرفت صهیونیستی حاکم بر اسرائیل و ارتش آن؟
ماشین تولید نفرت
نفرتی که اینک در جهان از این هیولاها انباشته شده است می رود که تا انتهای تاریخ بشریت دوام آورد. دانش آموزان در سراسر گیتی بزرگ در مورد جنایت های نرون و مغول و چنگیز فقط در کتاب ها خوانده بودند و شاید چند نقاشی تخیلی از آن ها را دیده بودند، اما این بار آنها، دقیقه به دقیقه، بزرگ ترین جنایت علیه بشریت را به طور زنده دیدند. آنها هولوکاست را روی تیک تاک و ایکس و اینستا دیدند. تک تک صحنه های نسل کشی فلسطینی ها توسط اسرائیل جنایتکار ضبط و پخش و ثبت شد و محال است تا موجود دوپایی به اسم آدم در زمین قدم می زند چنین جنایت بیشرمانه ای از حافظه ی جمعی پاک شود: نام اسرائیل برای همیشه به عنوان آدم کش و جنایتکار منفور در تاریخ زمین ثبت است. اگر روزی برخی ابتکار عمل های تکنولوژی پیشرفته روایتی از تاریخ بشر را برای حفظ ابدی به فضا بفرستد در آن هم نام اسرائیل به عنوان جنایتکار و نسل کش ثبت خواهد بود: برای همیشه.
قبول یک واقعیت شکست مفتضحانه برای سایکوپت های بیمار صهیونیست سخت است. به همین دلیل، بعد از آن که تلاش کردند شوک شکست هفت اکتبر را از طریق قتل عام جبران کنند، اینک می خواهند شکست های بعدی خود را، که نمونه ی آن پوچ از آب درآمدن وعده ی محو گروه های مسلح فلسطینی بود، با یک سری آبروریزی دیگر تبلیغاتی جبران سازند.
همگان این را می دانند که صهیونیست ها دروغگو و حقه باز هستند. یهودیان مومن و باورمند می گویند که آنها با دروغ و جعل تاریخ یهود، پدیده ی قلابی صهیونیسم را بنیان کردند و با مکتب پردروغ صهیونیسم کشور اسرائیل را؛ آن گاه برای مشروع جلوه دادن اشغالگری و قتل عام ملت فلسطین از روز اول دروغ گویی و حقه بازی را یگانه راهنمای اخلاقی و رفتاری خویش قرار دادند. کیست که نداند سراسر تاریخ اسرائیل انباشته ی از جنایت و اشغالگری و تروریسم دولتی است؟ همه این را می دانند و در عین حال صهیونیست ها می خواهند که همه درست عکس آن را باور داشته باشند!
رشته دروغ پردازی های مستمر
شکست خفت بار کمپین نظامی اسرائیل و نیروهای چند ملیتی هوادار آن در نوار غزه حال دستمایه ی یک کمپین دروغ پردازی وقیحانه از جانب آنان است. سیاهه ی زیر برخی از مواردی چند از حقه بازی های متعددی را که دستگاه پرجنایت صهیونیسم برای شستن خون روی دست های خود -به عنوان یک نظام بچه کش- دارد عنوان می کند:
- در روزهای اول عنوان کردند که گروه های فلسطینی که در هفت اکتبر حمله کرده اند نوزادان را سر بریده اند. حتی رئیس شعبه ی صهیونیسم در کاخ سفید این را تکرار کرد و به سرعت با سیاه رویی آن را به حسابی خرفتی کهولت وی گذاشتند و پس گرفتند.
- عنوان کردند که این گروه های فلسطینی جوانان را در فستیوال موزیک زنده زنده سوزانده اند، بعد با افشای ویدیوها معلوم شد این کار توسط هلی کوپترهای آپاچی ارتش آدمخوار اسرائیل انجام شده است. چیزی که نشان می دهد آنها در حق زندگی هیچ کس، نه یهودی نه مسلمان، اصراری ندارند و هر زمان لازم باشد و وحشت کنند «خودی» و «غیرخودی» را زنده زنده می سوزانند.
- بعد عنوان کردند که گروه های مسلح فلسطینی بیمارستان ها را به عنوان «مرکز فرماندهی» یا «ستاد عملیاتی» مورد استفاده قرار می دهد. به این بهانه چندین بیمارستان را به توپ بستند، هزاران نفر را کشتند و وقتی چیزی پیدا نکردند خودشان اسلحه آوردند و سخنگوی خرفت و کودن ارتش اسرائیل با اشاره به تقویم کاری پزشکی نوشته شده به زبان عربی در بیمارستان از آن به عنوان «سند سری برنامه ریزی عملیاتی حماس» یاد کرد. این حماقت مسلم خصلت فرو رفتن ارتش اسرائیل در باتلاق ویتنام غزه را یادآور شد.
- بعد گفتند که زیر این بیمارستان ها تونل است و گروه های فلسطینی در آن رفت و آمد دارند. با نابودسازی چند بیمارستان و کشته و مجروح کردن چند هزار نفر، از جمله نوزادان یک روزه، خود را به آن جا رساندند و معلوم شد که تونل ها همان هایی هستند که به گفته ی نخست وزیر سابق اسرائیل اهود باراک توسط ارتش اسرائیل برای نیازهای عملیاتی خود در زمانی که نوار غزه در اشغال ارتش اسرائیل بود ساخته شده است. کار به جایی رسید که تصاویر یک محوطه ی زیر آسانسو را به عنوان عکس تونل منتشر کردند!
- از ابتدا گفتند که ما داریم می رویم که با عملیات نظامی - بشنوید بچه کشی و خانه ها را خراب کردن بر سر ساکنان آن و زنده به گور کردن آنها- گروگان ها را آزاد کنیم. در این زمینه نتانیاهوی سایکوپت چند صد بار به خانواده های گروگان ها و اسراء گفت که فقط با عملیات نظامی است که می توانند آنها را نجات دهند. هر چقدر کشتند و توپ و تانک و نیروی چند ملیتی و فرماندهان آمریکایی و بریتانیایی را هم به خدمت گرفتند به جایی نرسید و در نهایت مجبور شدند که به آتش بس با همان گروه هایی که قرار بود ظرف چند روز نابود شوند تن در دهند، شرایط آنها را بپذیرند و طابق النعل براساس دستورات آنها عمل کنند تا تعدادی گروگان را پس بگیرند.
- پیش از تبادل گروگان ها و زندانی ها گفته بودند که گروه های فلسطینی این ها را زجر و شکنجه و تجاوز کرده اند و معلوم نیست چه بلاهایی که بر سر این ها نیاورده اند. وقتی زمان مبادله رسید جهان شاهد آن بود که گروگان های اسرائیلی درکمال سلامت جسمی و روانی در حال پیاده شدن از خودرو فلسطینی ها و سوار شدن در خودرو صلیب سرخ جهانی هستند. از آن سوی اما زندانیان فلسطینی آزاد شده با دست و پای شکسته، آثار شکنجه ی جسمی و روانی و پس از تحمل ضرب و شتم و بی آبی و بی غذایی - به ویژه بعد از هفت اکتبر- در زندان های اسرائیل، چشم دنیا را باز کردند تا جامعه ی بین المللی بداند زندانیان فلسطینی در زندان های سایکوپت ترین ارتش جهان چه جهنمی را می گذرانند.
- با بیرون آمدن گروگان های اسرائیل دولت آدمخوار نتانیاهو سعی کرد آنها را مورد سوءاستفاده ی تبلیغاتی قرار دهد و به مصاحبه و «افشاءگری» های آن چنانی علیه فلسطینی ها بکشاند، اما تیرش توسط گروگان ها وخانواده هایشان به تیر خورد. همه ی آنها از رفتار فلسطینی ها و موقعیت خود اظهار رضایت نسبی یا کامل کردند. پدر یکی از گروگان ها برای گروه های فلسطینی -که فرزند آزادشده ی او را در اختیار داشتند- نامه نوشت و از آنان برای برخورد انسانی ایشان و مراقبت و محافظت از فرزندش در طی اسارت قدردانی کرد.
- با بروز شکست فاجعه بار سوء استفاده از گروگان های آزادشده، بلافاصله هرگونه ارتباط رسانه ها با این آزاد شده ها را قطع کردند و این افراد را در نوعی قرنطینه ارتباطاتی قرار دادند تا مبادا کسی بتواند روایت هفتم اکتبر و قتل عام اسرائیلی ها توسط ارتش اسرائیل را از قول آنان بشنود و یا در باره ی برخورد گروه های فلسطینی با آنها در زمانی که در حبس بودند چیزی بداند.
- فاجعه ی شکست شیطانی جلوه دادن فلسطینی ها از طریق گروگان ها سایکوپت های صهیونیست را واداشت که هر چه سریعتر مشتی اراجیف به عنوان اسناد و شواهد سر هم کنند و از طریق رسانه های دست راستی خود و هم چنین رسانه های فاضلاب صفت مانند بی بی سی و اسرائیل اینترنشنال منتشر نمایند. این بار دیگر رکورد تمام کودن بازی و خرفت گری های پیشین را شکستند و مزخرفاتی را ارائه دادند که کمتر از 24 ساعت نگذشته بود با چنان واکنش تند وتلخ بین المللی روبرو شد که فتیله ی آن را پایین کشیده و بسیاری از تارنماهای خبری که آن را منعکس کرده بودند با پی بردن به ماهیت ناشیانه پر از شیادی و مزخرف گویی و سراسر دروغ آن، این ماجرا را از سامانه های خبری خویش حذف کردند. به طور مثال، که یکی از ترشحات مغز بیمار داستان پرداز صهیونیسم این بود که «آنها پستانهایش را بریدند و در خیابان انداختند. با آن بازی میکردند.» !!!! (نقل از آیت الله بی بی سی) این جاست که به سخن پرمغز دانشمند «یهودی» آلبرت انیشتین خوب پی می بریم که «هستی و حماقت نهایتی ندارند. در مورد اولی البته تردید دارم».
- در آخرین شاهکار هنری، سیاسی، نظامی، تبلیغاتی، سایکوپتی و خرفت سالاری نیز در روزی که این نوشتار تهیه می شد، مجبور شدند در میان ساکنان بمباران شده ی غزه مردان فلسطینی بی دفاع و در حال جا به جایی به همراه خانواده شان و یا روزنامه نگاران را دستگیر و لخت کنند و با آنها چند فقره عکس بگیرند و منتشر کنند تا فاضلاب های خبریشان چیزی برای مطرح کردن داشته باشند و اعلام کنند که ارتش همیشه قهرمان کودک کش اسرائیل موفق شده اعضای گروه های مبارز فلسطینی را بازداشت کنند. این نمایش رقت برانگیز دیگر باید اوج فلاکت باشد.
آری، آن چه آمد قطره ای است از دریای تلاش های مشتی ابله آدمکش برای جبران شکست های واقعی شان. در این میان دولت صهیونیست البته از تعداد تلفات واقعی ارتش اسرائیل شامل کشته شدگان، زخمی ها، هزاران سرباز دچار بیماری های جسمی و روانی و نیز تعداد تانک ها و نفربرهای از دست رفته چیزی نمی گوید. وضعیت به گونه ای وخیم است که فردی که به عنوان سخنگوی ارتش اسرائیل، مسئولیت خبررسانی در مورد «فتوحات» و «قهرمانی» های ارتش اسرائیل را بر عهده دارد توسط کاربران شبکه های مجازی به «درازگوش» معروف شده و او را با وزیر اطلاعات معروف رژیم صدام حسین، سعید الصحاف، مقایسه می کنند؛ هم او که وقتی تانک های آمریکایی در پشت دروازه های ی بغداد بودند صحبت از کنترل ارتش صدام بر کل عراق می کرد.
اما به راستی چرا وضعیت ارتش اسرائیل در حد قرار دادن یک «درازگوش» در مقام سخنگوی خود سقوط کرده است؟
پدیده ی محکوم به محو
نگارنده بارها گفته است که زمانی که یک پدیده اصالت ندارد محکوم به فناست. این یک قانون فلسفی است که بر اساس آن، ماندگاری در هستی -که البته همیشه به معنای نسبی است- تابع اصالت پدیده می باشد. پدیده های اصیل عمر دراز می کنند، چرا که در گذر زمان، به توسعه ی کیفی خویش می پردازند. جاودانگی فقط طول عمر نیست، عرض حرکت را هم در بر می گیرد؛ ماندگاری ترکیبی از کمیت و کیفیت حیات پدیده است نه یکی از آنها. اما پدیده های از ریشه فاقد اصالت، مانند صهیونیسم و اسرائیل، هرگز نمی توانند عمری طبیعی و طولانی داشته باشند. آنها مجبورند که برای تطویل موقت عمر کوتاه و مخرب خود، دائم بکشند، جنایت کنند، تخریب کنند، دروغ بگویند و شارلاتان گری کنند. حذف سریع پدیده ی فاقد اصالت در واقع به دلیل پیامدهای نامطلوب ناشی از تلاش برای بقای خود است. در روند تمدید عمر محکوم به کوتاه بودن خود است که پدیده ی فاقد اصالت، مرگ و اضمحلال خویش را شتاب می بخشد. عمر هیچ پدیده ی غیر اصیلی در قیاس با عمر پدیده های اصیل زیاد نیست، چنان عمر نازیسم و آپارتاید در قیاس با تمدن یونانی و فرهنگ ایران زمین نبود. این هم چنین روایت دست و پا زدن تفاله ی صهیونیسم، یعنی رژیم آخوندی حاکم بر ایران است که برای چهل و پنج سال عمر، در حال تخریب چند هزار سال تمدن و فرهنگ است.
تمامی دست و پا زدن های بالای صهیونیسم و تفاله اش آخوندیسم که از شارلاتانیسم خبرمی دهد نمودی است از این که تمامیتی به اسم صهیونیسم و اسرائیل بر کوتاه بودن عمر خویش و حذف حتمی خود واقف و این تنها برای تطویل چند روزه ی عمر بی بار و مضر خویش است که به هر خس و خاشاکی چنگ می زند. صهیونیسم و آخوندیسم با هم آمده اند، با هم به گورستان تاریخ خواهند رفت.
شرایط روشن است. صهیونیسم در پی افروختن آتش جنگ فراغزه ای است. به این ترتیب که 1) نوار غزه را برای مرگ بیش از دو میلیون و سیصد هزار نفر با خاک یکسان خواهد کرد. 2) حمله ی سراسری به کرانه ی باختری و قتل عام فلسطینی ها و تخریب شهرهای فلسطینی آن منطقه را کلید زده است. 3) در حال لشگرکشی و آماده سازی یک تهاجم بزرگ موشکی به لبنان است. 4) با کمک رژیم همدست خود در تهران به تحریک حوثی های یمن و حشد الشعبی عراق مشغول است تا آمریکا را به رویارویی مستقیم برای جنگ و نابودسازی ایران عزیزمان بکشاند. هدف، جنگ منطقه ای برای نابودی خاورمیانه و آسیای غربی است.
جان کلام
صهیونیسم به پدیده ای شوم تبدیل شده است که فقط با بقای خود جهان را به آتش خواهد کشید. جا روی کره ی زمین برای هردو، بشریت و صهیونیسم، نیست؛ یکی از این دو باید دیگری را حذف کند. در جبهه ی دفاع از بشریت و در خط اول آن، ملت اسرائیل و به ویژه نیروهای مترقی آن هستند که باید با پیوستن به تمام نیروهای یهودی ضد صهیونیست در سراسر جهان، یک آلترناتیو عقیدتی و سیاسی برای صهیونیسم تدارک ببینند. همزمان، مردمان سراسر جهان باید برای دفاع از زندگی انسان روی سیاره ی زمین در جستجوی حمایت از نیروهای ضد صهیونیستی یهودی و اسرائیلی باشند تا این نبرد به نفع بشریت و با حذف هیولای آدمخوار صهیونیسم متحقق شود. دیر بجنبیم، کار حیات بشر روی زمین تمام است.#
برای دنبال کردن برنامه های تحلیلی نویسنده به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv
جهت اطلاع از نظریه ی «بی نهایت گرایی» به این کتاب مراجعه کنید: «بی نهایت گرایی: نظریه ی فلسفی برای تغییر» www.ilcpbook.com
آدرس تماس با نویسنده: [email protected]
توئیتر: KoroshErfani@