در قسمت اول جنگهای کهنه گرایی با علم گرایی ریشه یابی شدند. در قسمت دوم با همدیگر به همین جنگها در اسرائیل و غزه میپردازیم. تحت فشار ارتجاع جهانی در زندان باز غزه در طی چند دهه نوجوانان و جوانان فلسطینی با مذهب افراطی اسلام، با فقر، انزوا، توهم ذهنی و روحی، با قربانی مالی و جانی مدام دست و پنجه نرم میکنند. آنها خیلی کم نوگرا و علم گرا بار آمدهاند. چهار تا آدم با سواد آنها را هم کشتهاند، در نتیجه فلسطینیان برای نجات خود تنها خشونت و جنگ طلبی، بخصوص از نوع مذهبی را دارندکه تا شاید با جنگ خودشان را از زیر سلطه انحصارگرای اسرائیل و کشورهای غربی بیرون بکشند. در این مسیر خشونت بار و انزواطلب در غزه بعضی از این جوانان به این ور و آن ور وصل تا شاید از جایی کمکی به آنها بشود و به مرور تحت فشار و وابستگی زیر سلطه این کشورها آموزشهای جنگی دیده و به عنوان رهبر از جوانان و نو جوانان فریب خورده و مسخ شده دیگر فلسطینی، گروههای افراطی، بخصوص مذهبی را تشکیل دادهاند. برعکس در اسرائیل ایزولاتسیون غزه وجود ندارد و به راحتی نمیشود جوانان اسرائیلی را فریب داد. رهبران اسرائیل مجبور میشوند که بیشتر با فریب، سطحی نگری، برتری قوم یهود، با جا انداختن اینکه اسرائیل سر زمین موعود است، با انحصاری کردن علم که به خودشان فقط منفعت بدهد، با تلقین به اینکه ما مظهر علم و فرهنگ بوده و هستیم و دیگران به ما وابستهاند، با اعمال نفوز در کشورهای غنی و فقیر دیگر از طریق لابیها و جاسوسان اسرائیلی و غیر اسرائیلی، با غارت و تضعیف کشورهای دیگر، با تحمیل جنگ به کشورهای دیگر، بخصوص مردم فلسطین، با دشمن تراشی، بخصوص بر علیه مسلمانان، با مظلوم نمایی که همه میخواهند نسل ما یهودیان را براندازند، با تبلیغات برتری طلبی صهیونیسم، نوجوانان و جوانان اسرائیلی را فریب و شستشوی مغزی میدهند. اما مردم اسرائیل از فلسطینیان امکانات بیشتر و با دنیای آزاد بیشتر رابطه دارند. به همین خاطر به برکت نوگرایی و علم به مرور آگاه تر و بیشتر نوگرا و علم گرا شده و از مذهب افراطی صهیونیسم فاصله بیشتری گرفتهاند، البته نه همه، ولی خیلیها، بخصوص نوجوانان و جوانان نوگرا و یهودیان خارج نشین. خیلی از آنها مخالف صهیونیسم هستند. امروزه در جنگ علمگرایی با صهیونیسم کهنه گرا در اسرائیل، صهیونیسم دارد از علم گرایی شکست میخورد، چون مردم اسرائیل نسل به نسل نوتر و از چیزهای کهنه فاصله و به نوگرایی روی میآورند، درست مثل مردم ایران که پس از ۴۴ سال حکومت نکبت آخوندی با تمام عقبماندگی و محرومیتها توانستند رشد کنند و از هر نوع کهنه گرایی از جمله مذهب، ناسیونالیسم و قومگرایی افراطی فاصله بگیرند و به چیزهای نو و علمگرایی و عقلگرایی روی آوردند. مردم اسرائیل هم مثل مردم ایران نوگرا و علمگرا شده و در جنگ خودشان با نتانیاهو و افراطیون یهود دنبال راه حل منطقی، صلح و سکولاریسم میگردند، ولی به خاطر گرایشهای کهنه گرایی صهیونیستی هنوز در این راه خیلی مشکل دارند.
ملاقات خدای مطلقگرای صهیونیسم با خدای مطلقگرای اسلام
خدای صهیونیسم و اسلام هر دو افراطی و دشمن هم هستند. اما هر دو با نوگرایی، علمگرایی و سکولاریسم دشمنی داشته و دارند. زمانی علم را تحمل میکنند که انحصاری به خودشان خدمت کند. زمانی مذهب دیگری را تحمل میکنند که زیر سلطه مذهب خودشان باشد. آنها برای شکست نوگرایی باید دشمن تراشی و به طبل جنگ بکوبند.اید دو خدا با هم تقسیم کار میکنند. خدای صهیونیسم باید بگوید که کشور اسرائیل کشور موعود و تا رود فرات و نیل امتداد دارد. کشوری به عنوان کشور فلسطین تشکیل نخواهد شد و مدام دشمن تراشی کند. متقابلا خدای اسلام باید بگوید که بیت المقدس فقط مال فلسطینیان است و باید حتما پایتخت فلسطین باشد. این تضادها و دشمن تراشیها از دو طرف به افراطگرایی و کهنه گرایی و جنگ دامن میزند. با چنین جوی ما خدایان مطلقگرا میتوانیم بر گرده مردم اسرائیل و مردم فلسطین بیشتر سوار شویم. اگر جنگی در غره در بگیرد، غزه دیگر آن غزه قبلی نیست. در این ایزولاتسیون زندان باز غزه جوانان و نو جوانان نسلهای جدید از نو ایزوله، متوهم، بی عقل، خشن تر بار میآیند. ما خدایان با کمک افراطیون اسرائیلی و فلسطینی و افراطیون کشورهای منطقه از این جوانان و نو جوانان مسخ شده یک حماس و یا حماسهای افراطی دیگری با اسمهای جدید میسازیم که پر انرژی، خشن تر، افراطی تر و از نو آماده میشوند برای درگیریهای بعدی که در راه ما خدایان برحق صهیونیسم و اسلام جانی و مالی قربانی شوند و دشمن اصلی ما، یعنی عقل گرایی و علم گرایی از ما خدایان کهنه گرا شکست بخورد و نو جوانان و جوانان از علم بی خبر باشند. به جهنم که فلسطینیان، اسرائیلیها، مردم منطقه و جهان نابود شوند.
فرمان خدای صهیونیسم به نتانیاهو و دار و دسته
خدای انحصارگرا و مطلقگرای صهیونیسم در ذهن و روح نتانیاهو و دار و دسته افراطیش با فریاد بلند فرمان صادر کرد که احمقها چه نشستهاید، ما داریم از علم گرایی امروزی و از این نو جوانان و جوانان نوگرای اسرائیلی که در صفوف چند صد هزار نفری روزهای شنبه تظاهرات میکنند شکست میخوریم. ما نتوانستیم که پیمان ابراهیم را به نفع خود تمام کنیم. در قوه قضائیه اسرائیل هم نتوانستیم قانون را به نفع خود تغییر دهیم. برای جلوگیری از بحرانهای بیشتر شما باید به سراغ همان راه حلهای قدیمی، یعنی جنگ بروید. در این جنگ علم گرایی تضعیف میشود و افراطگرایی و کهنه گرایی مذهبی و ناسیونالیستی ما تقویت میشوند. آمریکا، اروپا و منطقه خاور میانه را هم میکشانیم به جنگ تا علم گرایی بیشتر تضعیف و افراطگرایی گسترش یابد. من خدای صهیونیسم دشمن علمگرایی، ولی با علم انحصاری بهتر کنار میآیم. علم نباید برای همه باشد. در چنین جوی من خدای کهنه گرا در ذهن و روح توی نتانیاهو و دار و دسته قوی تر، مطلقگراتر و حرف اول را خواهم زد. ما و کشورهای غربی با هم جمهوری اسلامی، اخوان المسلمین، القاعده، طالبان، داعش و حماس را ساختیم و با آنها منطقه خاورمیانه را به آتش کشاندیم. فعلا بهترین گزینه برای جنگ حماس است که نوجوانان و جوانانش فریب خورده و مسخ شده دارد که انرژی خود را از اسلام افراطی میگیرند. بسیاری از رهبران حماس هم به خودمان وصل و به راحتی هر چه بخواهیم به آنها دیکته میکنیم. در ضمن تا به حال حماسیها یک جنگ با ما کرده و یک جنگ هم با سازمان آزادی بخش فلسطین و شناختها و تجارب زیادی اندوختهاند که به درد یک جنگ تمام عیار میخورد و سلاح کافی هم دارند. خدای صهیونیسم گفت ما با حماس میتوانیم نوگرایی و علمگرای را شکست بدهیم.
نتانیاهو به سراغ رهبران حماس میروند
نتانیاهو به فرمان خدای صهیونیسم در ذهن و روحش موضوع جنگ را با رهبران حماسی در میان گذاشت. خدای اسلام در ذهن و روح حماسیها گفت؛ همان مشکلی که صهیونیسم با نوگرایی و علم دارد ما هم داریم. ما اسلامیها با علم امروزی و با افراد نوگرا مثل استادان و دانشجویان فلسطینی مشکل پیدا کردیم و در جنگ مذهبی خود بر علیه نوگرایی و علمگرایی این استادان و دانشجویان را از دانشگاه در غزه اخراج کردیم تا حکومت مذهبی اسلام ما در غزه شکست نخورد. اسرائیلیها به ما کمک کردند تا سازمان آزادی بخش فلسطین را شکست بدهیم و آنها را از غزه روانه کرانه باختری کردیم، چون آنها گرایشهای مذهبی ضعیف و بیشتر نوگرا و چپی بودند و از سکولاریسم بدشان نمیآمد. خدای صهیونیسم در ذهن و روح نتانیاهو گفت که خدای اسلام درست میگوید و ما هم با نوگرایی و علم گرایی در اسرائیل مشکل داریم. همانطور که ما دو تا خدا میخواستیم ما همه جوره تشکیلات خودگردان فلسطینی را در کرانه باختری تحت فشار قرار دادیم تا زیر سلطه ما صهیونیسمها و خدای اسلام باشند و از علم گرایی پیروی نکنند. خدای اسلام در ذهن و روح حماسیها گفت که خیلی کار خوبی کردید. خیلی ممنون که آموزشهای مختلف را در این دو دهه به ما دادید و سفارش ما را به جمهوری اسلامی، عربستان سعودی و قطر و بعضی کشورهای دیگر کردید. آنها هم مالی و هم نظامی به حماس کمک کردند تا ما قدرتمند شدیم. اگر این کمکها از طرف شما و از طرف آنها نمیشد ما نمیتوانستیم قوی شویم و سازمان آزادی بخش فلسطین (الفتح) را شکست بدهیم. اما نوگرایی هم دشمن اصلی ما اسلامیها و هم دشمن شما و مذهب یهود است. جهاد در راه خدا از واجبات است. اگر ما حماسیها با شما اسرائیلیها با هم بتوانیم علمگرایی در اسرائیل و در غزه را ریشه کن کنیم خیلی خوب است. ما حماسیها در ایمان به خدای اسلام محکم هستیم. خدای یهودی در ذهن و روح نتانیاهو به خدای اسلام در ذهن و روح حماسیها گفت این شد حرف حسابی و ما دو تا خدا با هم برای حفظ مذهب یهود و اسلام و حفظ قدرت مذهبی خودمان با هم کنار میآییم. ما دو تا خدا با نوگرایی و علمگرایی مشترکاً دشمنی داریم. ما خدایان مذهبی کهنه گرا اگر بخواهیم بر ذهن و روح مردم اسرائیل و مسلمان فلسطینی حکومت مطلقه داشته باشیم باید بتوانیم علمگرایی را شکست بدهیم. دشمن تراشی کافی نیست و جنگ بین ما لازم است. در هر جنگی بسیاری از خانهها، مراکز درمانی و علمی ویران و تلفات جانی و مالی از هر دو طرف بالا میرود. مردم اسرائیل و فلسطین تضعیف و از همدیگر متنفر و محدودیت و محرومیت آنها بالا میرود. امکانات علمی، صنعتی، اقتصادی و رفاهی آنها کمتر و در همه جا و به شکلهای مختلف در برابر در بسته قرار میگیرند و رشد ذهنی، روحی، عقلی، احساسی و جسمی آنها کمتر و گرایش به نوگرایی (علمگرایی) آنها کمتر و ما خدایان مذهبی کهنه گرا در جنگ با علم گرایی پیروز میدان و بر ذهن و روح مردم منزوی بیشتر حاکم میشویم. مهم نیست که در راه ما خدایان مردم فلسطین و مردم اسرائیل جانی و مالی قربانی شوند. مهم این است که عقب ماندگی رشد کند و حکومت خدایی ما تا روز قیامت پا برجا باقی بماند. این دو خدا به حماس دستور دادند که هفت اکتبر ۲۰۲۳ جنگی راه بیندازد و عدهای از اسرائیلیها را بکشد تا به این بهانه جنگ شروع شود. یکی از رهبران حماس که کمتر افراطی بود گفت که من در این جنگ شرکت نمیکنم. خدای حاکم بر ذهن و روح نتانیاهو به نتانیاهو گفت که به این احمق بگو اگر نمیخواهی با ما همکاری کنی و کنار بیایی یا مثل اسحاق رابین با یک گلوله میروی و یا مثل یاسر عرفات با یک جام زهر. کدامش را دوست داری؟ عدهای از رهبران حماس جا خوردند. خدا در ذهن و روح یکی از رهبران حماس که افراطی تر بود و فقط به قدرت و حکومت مطلقه فکر میکرد گفت؛ احمق! در راه دین و خدا نه و انکار حرام است. خدای صهیونیسم درست میگوید. کدام راه را انتخاب میکنی! طرفی که مخالفت کرده بود جا خورد و ترسید و تسلیم خدای ذهنی و روحی نتانیاهو، تسلیم خدای اسلام در ذهن و روح رفیق حماسی خود و تسلیم خدای انحصارگرا و ترسو در ذهن و روح خودش شد و حرف خود را پس گرفت. بعضی از رهبران حماس که با جرأت جنگ را رد کرده بودند به شکلهای مختلف در جاهای مختلف از سر راه برداشته شدند. با شروع جنگ در هفت اکتبر و کشت و کشتار از دو طرف، هم در اسرائیل و هم در فلسطین تا حدودی فاتحه سکولاریسم، نوگرایی (علمگرایی) خوانده شد. جو کهنه گرایی افراطی، بخصوص صهیونیسم، ناسیونالیسم افراطی در اسرائیل و همچنین گرایشهای کهنه افراطی مذهب اسلام و ناسیونالیسم عربی در غزه بیشتر حاکم و در این جنگ حرف اول را در اسرائیل و در غزه میزدند و هنوز میزنند. بعضی از رهبران حماس که وابسته بودند فراری و بعضی دیگر همراه جوانان مسخ شده و فریب خورده فلسطینی برای نجات فلسطین با صداقت بجنگند. بچهها و مردم عادی جانی و مالی قربانی، آواره، بی خانمان، افراطی تر، ضد علم، ضد غرب، بخصوص ضد اسرائیل، حتی ضد کشورهای عرب شده که با غرب رابطه و مماشات داشتهاند و به کمک مردم فلسطین نیامدند. متقابلا مردم اسرائیل برای مدتی تظاهرات روزهای شنبه را کنار گذاشتند. تا حدودی از گرایشهای نو، علم گرایی، سکولاریسم فاصله گرفته و به عقب برگشته و کهنه گراتر شده و به افراطگرایی یهودی ضد اسلام و ضد فلسطینی، ضد حماسی و ضد عرب روی آورند، بخصوص که در اسرائیل عرب کم ندارد. به همین نسبت رو در رو شدن، برخورد و ضدیت با عربها و فلسطینیان در اسرائیل بالا میگیرد. افراطگرایان یهودی جان تازه گرفتند و اسلحه به دست در شهرکهای اشغالی فلسطینیان را میکشند و خانههای آنها را تصاحب میکنند. حواسها در اسرائیل به طرف جنگ رفته و طرفداران افراطی کهنه گرای نتانیاهو در مجلس اسرائیل از فرصت به دست آمده سوء استفاده و قانون شهرک سازیهای جدید در بیت المقدس شرقی را تصویب کردند. علم گرایی در اسرائیل ضعیف، عدهای از سرمایه داران داخلی و خارجی از اسرائیل خارج، وضعیت اقتصادی در اسرائیل خراب تر، تورم بالا و به فلسطینیان کار نمیدهند. مردم اسرائیل، بخصوص جوانان و نوجوانان درجا زده و از درون خودشان ذهنی و روحی گرفتار یک جنگ درونی با خودشان و از حماس یک دشمن خیالی در ذهن و روح خود میسازند و مدام ذهنی و روحی با آن میجنگند، حتی این جنگ ذهنی و روحی و دشمن تراشی ممکن است برای چندین دهه بعد از جنگ ذهن و روح خودشان را به آنها مشغول کند. همینطور است برای فلسطینیان. مردم اسرائیل از نظر اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی محدودتر و نوجوانان و جوانان مجبور میشوند نوگرایی را کمی کنار بگذارند و امثال نتانیاهو و طرفداران افراطی و مذهب افراطی صهیونیسم کهنه گرا را بیشتر تحمل و افراطگرایان برای مدتی بیشتر از نو همه کاره اسرائیل میشوند. نتانیاهو و دار و دسته انحصارگرا خیلی راضی و از همه راضی تر خدای صهیونیسم در ذهن و روح افرادی مثل نتانیاهو. نتانیاهو و دار و دسته که در مرحله سقوط قرار گرفته بودند موقتا نجات پیدا کردند. اما متقابلا نباید فراموش کنیم که نوگرایی (علم گرایی) دوباره از نو تقویت و به جنگ کهنه گرایی میآید. چون اگر کهنه گرایی به طرف عقب رشد میکند و کم کم گور خود را میکند. برعکس علم و عقلگرایی قوی تر و رشدیابنده و رو به جلو است.
خدای اسلام در ذهن و روح فلسطینیان کُرکُری میخواند
خدای اسلام در ذهن و روح نوجوانان و جوانان مسلمان فلسطینی فریب خورده به این نوجوانان و جوانان را دلداری میدهد که شما جان برکفان در راه خدا از همه به خدا نزدیک تر هستید (منظور خودش در ذهن و روح نوجوانان و جوانان فریب خورده). اسرائیلیها با این جنگ و کشت و کشتار میخواهند شما را بیشتر ایزوله کنند. با فقر، فلاکت، محرومیت و رکود میخواهند دین مبارک اسلام شما را از شما بگیرند، کشورهای به ظاهر پیشرفته و علم گرای غربی هم به اسرائیل کمک میکنند. از هر چه علم و علمگرایی انحصاری اسرائیلی و غربی است فاصله بگیرید! این چه علم و پیشرفتی است که همه را شیاد و جنایتکار و بی رحم بار آورده؟ چرا نمیگذارند که شما مسلمین و بندگان بر حق خدا از این علم و پیشرفت بهرهای ببرید.؟ چرا بمبهای آنها روی سر شما ریخته میشوند؟ شما بندگان بر حق شکر خدای متعال را بجا بیاورید و از خدا بخواهید که تا هم دنیا و هم آخرتتان را درست کند. به مساجد بروید و با گریه و زاری از خدا بخواهید تا شر اسرائیل را از سر شما کم کند. جهاد در راه خدا از واجبات و از همدیگر در این راه سبقط بگیرید. هر کدام از شما که در این جنگ فی سبیل الله کشته شود به بهشت میرود. شما فلسطینیان بدانید و آگاه باشید که کشورهای مسلمان، بخصوص کشورهای عربی که به شما بندگان برحق خدا کمک نکردهاند تا از این جهنم بیرون بیایید آنها کافر هستند و روز قیامت به درگاه پروردگار عالم گناه کار و به آتش جهنم گرفتار میشوند. شما فلسطینیان مسلمان بر حق هستید و به بهشت میروید. اگر در این دنیا حق شما را ندادند شما ناراحت نباشید در روز قیامت خداوند متعال حق شما را از آنها میگیرد.
خدای صهیونیسم به خدای اسلام گفت خوب واردی برای شست و شوی مغزی دادن. خدای اسلام خندید و گفت که تو چی؟ تو که تمام عالم از جمله آمریکا و بایدن را شست و شوی مغزی دادهای تا آن حدی که بایدن گفته من صهیونیسم هستم. خنده! خدای اسلام گفت، ولی فراموش نکن ما دو تا خدا با هم دشمن هستیم و به خون هم تشنهایم. خدای صهیونیسم گفت میدانم، ولی فعلا برای شکست دادن نوگرایی (علم گرایی) ما دو تا کهنه گرا به کمک هم احتیاج داریم. من خدای صهیونیسم با خدای شیعه در کله آخوندها در ایران هم دشمنی دارم، ولی برای شکست دادن نوگرایی در ایران و منطقه فعلا با هم کنار آمدهایم. در ایران این اواخر، بخصوص در جنبش انقلابی مهسا مردم ایران دست ما را خواندهاند و دیگر زیر بار هیچ نو مذهب و دشمن تراشی نمیروند، حتی ما آنطور باید و شاید نتوانستیم با کمک جاسوسان و لاوی (لابی)های داخلی و خارجی خودمان مردم ایران را فریب بدهیم. آنها کم کم به نوگرایی و علم روی میآورند. آنها با تمام فشار، فقر، انزواطلبی، محدودیت و محرومیت که ما بر آنها وارد کردهایم تسلیم نشدهاند و به شکلهای مختلف با ما مبارزه کرده و میکنند. نمونهاش مبارزه زنان حجاب اختیاری در کف کوچهها و خیابانهای ایران. خدای سُنی فلسطینی هم گفت که اصلا من خدای شیعه را قبول ندارم، ولی الآن به جمهوری اسلامی و به خدای شیعه احتیاج دارم. خدای صهیونیسم گفت که من هیچ کدام از شما را قبول ندارم، ولی فعلا همه ما به هم احتیاج داریم که تا علم گرایی را در اسرائیل، فلسطین، منطقه خاورمیانه و بخصوص در ایران شکست بدهیم. من خدای صهیونیسم در ذهن و روح نتانیاهو همیشه گفتهام که به همه بگوید که ما هیچ موقع دوست واقعی و همیشگی نداریم. دوستهای ما موقتی هستند. خدای اسلام گفت که علم گرایی عجب قدرتی پیدا کرده تا حدی که به خدای انحصارگرا تبدیل شده؟ خدای صهیونیسم گفت؛ این به این دلیل است که در جنگهای انحصارگرایانه ما خدایان مذهبی، خدایان ناسیونالیستی و خدایان قومگرایی با همدیگر مردم عادی را عقب مانده، بی عقل، بیسواد و فقیر بار آوردهایم و این تناقض با رشد علم گرایی دارد. دوم به غیر از جنگ ما ایدئولوژیها با خودمان، یک جنگ انحصارگرایانهای هم با علم گرایی (نوگرایی) داشتهایم و تا به حال اجازه ندادهایم که علمگرایی همگانی و گسترده و به مردم فقیر و بیسواد هم برسد، در نتیجه در این جنگها علمگرایی محدودیت دارد و بیشتر به طبقات بالا، بخصوص ثروتمندان منحصر شده و آنها را قدرتمند نموده و آنها را انحصارگرای علمی بار آورده. این علمگرایی انحصاری در ذهن و روح این ثروتمندان مدام تقویت و به خدای علم گرای انحصارگرای افراطی تبدیل شده است، یعنی علم گرایی رشد و تکامل و دست آورد و تولیدات زیادی داشته. اما اکثراً انحصاری در اختیار عدهای ثروتمند قرار گرفتهاند. ما خدایان ایدئولوژیهای کهنه گرا عقبگرد داریم و نمیتوانیم خدای علم گرای انحصارگر در ذهن و روح ثروتمندان را شکست بدهیم، پس بنابراین ما باید سعی کنیم که با خدای علم گرای انحصارگر در ذهن و روح ثروتمندان کمتر جنگ داشته باشیم تا بتوانیم با این ثروتمندان بده و بستان مخفی و علنی داشته باشیم. این ثروتمندان افراطی و در غارت و اعمال نفوز سفت و سخت برخورد میکنند ما مجبوریم کوتاه بیاییم. اما مواقعی آنها در ساختار انحصارگرایی علمی خود به خاطر غارت مردم با مردم عادی مشکل پیدا میکنند و این ثروتمندان به ما احتیاج پیدا میکنند و فرصتی به دست میدهد که تا ما حسابی به آنها بتازیم و از آنها امتیاز بگیریم، مثلا بده و بستان آخوندهای درباری با رژیم ثروتمند شاه در ایران که هم درآمد داشتند و هم در جنگ کهنه گرایی خودشان با نوگرایی با ثروتمندان انحصارگرا همدست و با تیشه به ریشه رژیم شاه زدن و سرنگونی شاه ضربهای به نوگرایی بزنند که داشت در ایران پا میگرفت. یا ارتباطات مخفیانه خمینی و دار و دسته کهنه گرا با ساواک و درباریان نوگرای انحصارگرا در زمان شاه باعث میشد که تا منفعت این علم گرایی انحصاری تنها فقط برای این ثروتمندان نباشد و سهمی هم به ایدئولوژیکهای کهنه گرا برسد، مثلا حقوق برای خمینی و دار و دسته و طلبهها، هزینه بالا برای ساختن صد هزار مسجد، تکایا و غیره و سهم عظیمی از این ثروت انحصارگرایانه به اربابان خارجی، بخصوص ما اسرائیلیها میرسید. به این طریق ما انحصارگرایان همه با هم همدست شدیم و در زمان شاه علم گرایی را انحصاری کردیم که فقط به ما کهنه گراهای مذهبی و ثروتمندان درباری مفتخور برسد و نگذاشتیم که از این علم گرایی در آخر جکومت شاه چیزی از آن به مردم عادی، بخصوص نوجوانان و جوانان برسد، آنها را بی خیال علم و علمگرایی، بی عقل و منزوی بار آوردیم و در انزوای مطلق، کهنه گرایی مذهب شیعه را بر ذهن و روح آنها غالب کردیم تا در سال ۵۷ با کمک ما اربابان، بخصوص ما صهیونیسمهای کهنه گرا و خمینی لجن مذهبی، مذهب کهنه گرای شیعه را سوار بر گرده مردم ایران کردیم. بعد از انقلاب ۵۷؛ انحصارگرایانه شروع کردیم به غارت و کشتن مردم ایران و منطقه تا نوگرایی را شکست بدهیم. یا ترامپ خودمان که اهل بخیه بود و با وجودی که ثروتمند بود همه جوری با ما ایدئوژیکهای کهنه گرا از یک طرف و از طرفی دیگر با ثروتمندان انحصارگرا حسابی بده بستان داشت. مردم مذهبی و ناسیونالیستی را با وعده و وعید فریب میداد و ما خدایان ایدئولوژی مذهبی و ناسیونالیستی کهنه گرا را در ذهن و روح مردم عادی تقویت میکرد. ما خدایان هم برایش سنگ تمام میگذاشتیم و با فریب مردم عادی ترامپ را در دل مردم جا دادیم و با کمک مردم فریب خورده در انتخابات برای اولین بار ترامپ را رئیس جمهور کردیم. جامعه آمریکا دو قطبی و جو کهنه گرایی بر علیه نوگرایی داشت غالب میشد و ما خدایان مردم مذهبی و ناسیونالیستی آمریکایی را افراطی، کهنه گرا و ارتجاعی بار آوردیم تا حسابی از ترامپ حمایت و برای ترامپ آنها را مجبور کردیم که به کنگره حمله کنند، ولی علم گرایی در آمریکا قوی و گسترده بود و دست اندرکاران آمریکایی را سر عقل آورد و کار ما بر علیه علم گرایی و عقل گرایی نگرفت و مجبور شدیم ما کهنه گراها کوتاه بیاییم و نگذاریم که بیش از این علمگرایی انحصاری ثروتمندان در برابر علمگرایی همگانی که داشت مردم را آگاه میکرد شکست بخورد. به جهنم که شش نفر کشته شدند، ولی هنوز ترامپ یک گزینه افراطی خوبی است برای دور بعد که نوگرایی را با کمک او زمین زدیم، البته بایدن هم برای ما بد نیست. خدای اسلام گفت تو که خدای صهیونیسم هستی آنقدرها در آمریکا کارهای نیستی. خدای صهیونیسم خندید و گفت که ما سالیان سال است با کمک لابی (لاوی)های خودی و غیر خودی در آمریکا نفوز کردهایم. یک بده بستان با خدای مسیحیت و خدای ناسیونالیست آمریکایی و یک بده و بستان با امثال ترامپ و سرمایه داران انحصارگرا داریم. علم گرایی، بخصوص در آمریکا کنترل شده باید انحصاری باقی بماند و به همه، بخصوص مردم عادی سرایت نکند و همگانی نشود تا دامنه علم گرایی کوتاه و انحصاری در دست ثروتمندان مفتخور، مثل ترامپ و نتواند بر ما ایدئولوژیهای کهنه گرا بطور کامل پیروز شود. ما خدایان در آمریکا و اروپا کار زیادی نمیتوانیم بکنیم. اما در ایران، فلسطین، افغانستان و منطقه خاورمیانه دستمان باز تر است و نباید بگذاریم که آنها سر و کاری با علم و علمگرایی داشته باشد تا کهنه گرایی، خداباوری مذهبی، ناسیونالیستی و قومگرایی افراطی در این کشورها باقی بماند، حتی در این کشورها ما با کمک نوکران کهنه گرای خودمان مثل جمهوری اسلامی، طالبان و گروههای افراطی مذهبی نتوانستهایم بطور کامل مردم این کشورها را فریب بدهیم و از علم گرایی (نوگرایی) دور کنیم.
این مهم را در مقالهای دیگر تحت عنوان «تضاد و دشمنی عقلکور و احساسکور» بیشتر باز خواهم کرد و به راه حلهای این بن بستها میپردازم.
موفق باشید! پاینده و جاویدان ایران عزیز ما!
اکبر دهقانی ناژوانی
آیا اپوزیسیون نیاز به لابی دارد؟ کاوه اردلان
"متن" را فدای "حاشیه" نکنیم، نیکروز اعظمی