۱
قدرت بیلگام
جنگافزاری فرمانرواست
و در همهجای جهان
به یک زبان سخن میگوید
نکند میخواهید بگویید
که دیکتاتوری و امپریالیزم رفقا بهتر بود!
۲
در همهجای جهان
پارتیزانهایی کز لولهی تفنگ گذشتند
و به قلعهی قدرت رسیدند
واژههاشان برای همیشه فشنگی شد
۳
دمکراسی
سامانهای نازک از کلمههاست
در کجای جهان برای رسیدن به آزادی
واژهها را دور زدهاند
مگر بارانهای کلمه از آسمان دیجیتالی نبود
که زنان ایرانی را بهاران کرد،
فریادهاشان را رویاند
۴
ایمان و پاکدلی
دیواری را کز خشت کج نخست
برکشیدهاند راست نمیکند
خشمی که با کلمه نیامیخته باشد
خمپارهای کور و بیهدف است
۵
چریکها
با درختان جنگل
آسانتر سخن میگفتند
تا با روستاییان سیاهگل
۶
چریکهای شورشی دلپاک
شما روستاییان سیاهکل را
به کجا میخواستید ببرید؟
نقشهای که راه رستگاریاش میخواندید
راه سیهروزی بود
و فرشتههایی کز لولهی تفنگ میدیدید
دیو از آب در آمدند
۷
گیرم شما توانسته بودید
«موتور بزرگ» را هم روشن کنید
و این دیوار کج را تا آسمان بالا ببرید
چندی بعد آوارش بر سر ایران خراب نمیشد
۸
چه تلخ!
رفقا هنوز در هنوز ماندهاند
با نقشهای قدیمی در دل از آرمانشهری که نیست
در دمکراسیهایی کز کلمه برق میزند
نهادن خشت کج نخست را جشن میگیرند
رضا فرمند
کمبودهای جنبش (۳)، محمد جعفری