Wednesday, Dec 27, 2023

صفحه نخست » احساس کور و عقل کور بر علیه هم دشمن تراشی می‌کنند، اکبر دهقانی ناژوانی

Akbar_Dehghani_Najvani.jpgدر قدیم علم و آگاهی ضعیف و مردم خیلی سطحی، بی عقل و در برخورد با واقعیات پیچیده اجتماعی و محیط زیست نمی‌دانستند به موقع و بجا کجاها از عقل و کجا‌ها از احساس استفاده کنند، در نتیجه مردم با واقعیات حسی، سطحی، سرهمبندی شده، همراه با توجیه گرایی و توهمزایی برخورد می‌کردند. با دروغ به خود و دروغ به دیگران همدیگر را فریب و متوصل به نیروهای غیبی، خدایان، قضا و قدر می‌شدند، پس بنابراین علم، عقل و منطق ضعیف و احساس بشر در برخورد با واقعیات اجتماعی و محیط زیست بدون یاور عقلی خیلی ناتوان، خشن، توجیه گرا، منزوی، متوهم و کور و مدام در ذهن و روح بشر توی سر عقل ضعیف می‌زد که تو چرا کاری از دستت بر نمی‌آید؟ نهایتا در نبود علم و عقل سلیم احساسکور به خدا تبدیل و همه کاره ذهن و روح بشر شد. خدای احساسکور در برخورد با واقعیات ناتوان، توجیه گرا و دروغگو و به مرور زمان انحصارگرا و مطلقگرا و کهنه گرا و راکد و اجتماع را به لجن می‌کشید. نهایتا پس از چند سده این لجن به لجن ایدئولوژی مذهبی، ناسیونالیستی و قومگرایی افراطی تبدیل شد. بی سوادی، بی علمی، بی عقلی، عقبماندگی و فقر جامعه هم به احساسکور کمک می‌کردند که برای هزاران سال پا برجا بر ذهن و روح مردم خداگونه حاکم مطلق باشد. مردم در تنظیم ذهن، روح و ارگانیسم خودشان در نبود عقل فقط به این خدای احساسکور وابسته و افیون وار به آن عادت کرده بودند. احساسکور هر جا می‌دید که عقل بعضی‌ها رشد کرده، در ذهن و روح بشر مسخ شده فرمان صادر می‌کرد که فرد عاقل را به عنوان فیلسوف، بی دین و کافر بکشند تا عقل کسی رشد نکند، مثلا منصور حلاج، بابک خرمدین، عین القضات همدانی، قائم مقام فراهانی، امیرکبیر، احمد کسروی، دکتر فاطمی به فرمان خدای احساسکور مطلقگرای مذهبی، ناسیونالیستی و قومگرایی افراطی حاکم بر ذهن و روح بشر کشته می‌شدند. به خاطر این خدایان دختران جوان زنده بگور و یا سنگسار می‌شدند. در طول تاریخ خدایان احساسکور مذهبی اسلامی، مسیحیت و یهودی نه فقط ضد عقل، بلکه رقیبان هم بودند و در مطرح شدن از همدیگر سبقت می‌گرفتند و تحمل همدیگر را نداشتند. آنها سر حاکمیت مطلق خودشان بر ذهن و روح بشر با هم می‌جنگیدند. خدای احساسکوری که پیروز می‌شد بر ذهن و روح مردم مسخ شده بیشتر حکومت مطلقه پیدا می‌کرد. یک چنین جنگهایی را هم خدایان مذهبی با خدایان ناسیونالیستی و قومگرایی داشتند و یا برعکس. سالیان سال از این مردم گرفتار جانی و مالی قربانی می‌گرفتند‌، چون در تمام این ایدئولوژی‌های کهنه گرا عقل سلیم، احساس سالم، خرد، علم و منطق درست جایگاهی نداشتند.

از ششصد سال پیش به این طرف در اروپا ورق بر می‌گردد. علم و عقل رشد می‌کنند و مدام عقل و علم قوی تر و با کهنه گرایی، بخصوص خدایان احساسکور ایدئولوژیکی در نبرد بوده‌اند. اما از آنجایی مردم فقیر و بی سواد و ایدئولوژی‌ها هنوز بر جوامع حاکم و در تضاد و در جنگ با علم و عقلگرایی بودند احساسکور ایدئولوژیکی در ذهن و روح مردم اجازه نمی‌داد که مردم آنطور باید و شاید با عقل و علم سر و کار داشته باشند، در نتیجه در نبردهای بین احساسکور ایدئولوژیکی با علم و عقل پیروزی عقل و علم بیشتر در کشورهای پیشرفته بوده و کمتر در کشورهای فقیر. از طرفی دیگر در جنگهای احساسکور با علم و عقل تاثیرات علمگرایی و عقلگرایی بر رشد علوم اجتماعی (جامعه شناسی و روانشناسی) کمتر از رشد علوم طبیعی بوده است. در کشورهای پیشرفته وضعیت علوم طبیعی و اجتماعی بهتر است، ولی هنوز همپای هم رشد ندارند، چون علوم طبیعی با دو دوتا چهارتا و منطق بیشتر سر و کار دارد. نتیجه اول اینکه علم و عقل در جنگ با احساسکور ایدئولوژیک در همه کشورها یکسان پیروز نبوده و یکسان گسترش نداشته. دوم رشد علوم طبیعی از علوم اجتماعی در هر کشوری بیشتر است، بخصوص در کشورهای پیشرفته. سوم رشد علم و عقل در این جنگها محدود و انحصاری و به عده ای‌ ثروتمند منحصر می‌شده، یعنی در این جنگها علمگرایی و عقلگرایی در سراسر جهان گسترده نشده و منحصر به کشورهای پیشرفته و بیشتر انحصاری در خدمت عده‌ای سرمایه دار بوده‌اند. چهارم در این نبردهای عقل با احساسکور ایدئولوژیک عقل کم کم انحصاری تر، خشن تر و به عقلکور تبدیل و ذهن و روح ثروتمندان بی احساس را پر کرده. پنجم تلفات جانی و مالی این جنگها برای مردم و تبدیل شدن عقل انحصاری به عقلکور و اختلاف رشد علوم طبیعی با علوم اجتماعی عاملهای مهمی بوده‌اند برای زیاد شدن فاصله طبقاتی و نهایتا دو قطبی شدن در هر جامعه و سپس این بحرانهای طبقاتی سرایت می‌کرد به جوامع مختلف دیگر و اختلافات طبقاتی را بین جوامع مختلف تشدید می‌کرده تا مرز جنگهای بین کشوری و جهانی

درگیری احساسکور و عقلکور در جوامع امروزی:
در بالا گفته شد که در نبرد عقل با خدای احساسکور کم کم عقل حاکم بر ذهن و روح عده‌ای ثروتمند انحصارگرا شد و به عقلکور تبدیل‌ و به درجه خدای انحصارگرا رسید که خطرش از خدای انحصارگرای احساسکور ایدئولوژیک کمتر نیست، مثلا در آمریکا بین طبقات ثروتمند که دارای عقلکور با طبقات پایین جامعه آمریکا که اکثرا مردمان فقیر با گرایشهای احساسکور مذهبی و ناسیونالیستی افراطی هستند دعوا وجود دارد، لازم به تذکر است که خدای احساسکور ایدئولوژیکی فقط به مردم فقیر و خدای عقلکور فقط به ثروتمندان منحصر نمی‌شوند، ولی خدای احساسکور بر ذهن و روح مردم فقیر و خدای عقلکور بر ذهن و روح ثروتمندان بیشتر حاکم و افراطی تر عمل می‌کنند تا مرز جنگ.
در ایران اربابان خارجی از اشتباهات رژیم شاه سوء استفاده و این رژیم را زمین زدند تا آخوندهای بی عقل گرفتار احساسکور مذهبی را سر کار بیاورند تا بتوانند جنگ احساسکور ایدئولوژی مردم فقیر با عقلکور ثروتمندان خارجی را شدت بخشند و مردم را بیشتر از زمان شاه غارت کنند. بعد از انقلاب خمینی و دار و دسته به فرمان اربابان شرق و غرب، مردم را به دار کشیده و تیرباران و سپس جنگ هشت ساله را شروع که مقدمه جنگ احساسکور مذهبی آخوندی با عقلکور کشورهای ثروتمند باشند. به این طریق هم مردم ایران غارت و ضعیف کردند و هم به رژیم عقبمانده کمک کردند که بیشتر دوام آورد و هم اربابان خارجی مشکلات داخلی خودشان را با غارت مردم ایران و منطقه بیشتر از زمان شاه جبران و کمی از دعواهای عقلکور ثروتمندان و احساسکور ایدئولوژیکی مردم فقیر درون کشور خودشان را کاستند. اما امروزه نمی‌توان بیش از حد با عقل و علم پیشرفته در افتاد و مانع پیشرفت علم و عقل شد، پس بنابراین احساسگرایان کور مذهبی، مثل جمهوری اسلامی که گرفتار خدای احساسکور مذهبی و دشمن عقل و علم هستند در جامعه با مشکل مواجه شده و می‌شوند.

گفت و گوی جمهوری اسلامی با اربابان شرق و غرب:
جمهوری اسلامی و مذهبی‌های افراطی مدام از عقل کم آورده و به اربابان شرق و غرب می‌گفتند که عزیز جون ما با هم دشمن و احساسکور ما با عقلکور شما ثروتمندان اربابان خارجی می‌جنگد، ولی مردم ایران دارند آگاه می‌شوند. اگر مردم ایران عقل سلیم و احساس سالم پیدا و آگاه شوند ما نمی‌توانیم بر گرده این مردم سوار باشیم. شما اربابان عقلگرای کور هم نمی‌توانید که این مردم را بچاپید، پس ظاهری هم که شده کمی از دشمنی با هم بکاهیم و فقط با هم دشمن تراشی کنیم و مخفیانه به هم کمک کنیم. ما در برابر این مردم از عقل و علم کم می‌آوریم و به کمک شما احتیاج داریم. با فقر، فریب، فشار، تحمیل، زندان، شکنجه و محرومیت و غارت نمی‌توانیم مانع از رشد عقل سلیم و احساس سالم مردم ایران شویم. نوگرایی، علمگرایی و عقلگرایی در آنها رشدکرده، بخصوص بین نوجوانان و جوانان. خدای احساسکور مذهبی ما دیگر قادر نیست که بر ذهن و روح این مردم حاکم مطلق باقی بماند.
اربابان عقلگرای کور ثروتمند کشورهای پیشرفته با خدای عقلکور حاکم در ذهن و روح خود مشورت می‌کنند. خدای مطلقگرای عقلکور می‌گوید اولا حرفی که دشمن ما خدای احساسکور مذهبی آخوندی می‌زند درست است. اگر عقل سلیم و احساس سالم مردم ایران رشد کند ما نمی‌توانیم این مردم را غارت و زیر سلطه خود داشته و رژیم ایران به دست مردم سقوط می‌کند. دوماً احساسکور دشمن عقل است و عقل را ضعیف می‌کند، پس چرا من عقلکور دشمن احساسکور نباشم؟ سوماً همیشه من نه فقط با احساسکور مذهبی، ناسیونالیستی و قومگرایی افراطی مردمان فقیر مسئله داشته و در جنگ بوده‌ام، بلکه من با احساس شما ثروتمندان هم همیشه مشکل داشته‌ام، چون این احساس ضعیف در ذهن و روح شما ثروتمندان در کار من دخالت و مدام انسان بودن، شرف، ملاحظه دیگران کردن را به رخ من می‌کشد و مخالف رشد انحصارگرایی من خدای عقلکور می‌باشد. چهارماً من همیشه به شما ثروتمندان گوشزد کرده‌ام که اگر می‌خواهید ثروتمند شوید باید پایتان را روی احساس خودتان بگذارید و آن را بکشید تا بتوانید به راحتی افراد فقیر با گرایشهای احساسکور بی عقل را غارت کنید چه در کشور ثروتمند خودمان و چه در کشورهای دیگر، در نتیجه هر چه شما پای روی احساس بگذارید بی احساس تر و من عقلکور مطلقگرا تر و کورتر و در ذهن و روح شما انحصارگراتر، حاکم تر و شما را آماده می‌کنم برای غارت بیشتر و پشتوانه من خدای عقلکور و شما انحصارگرایان ثروتمند مال و ثروت باد آورده میلیاردی و بی احساسی شما می‌باشد. پنجم غارت و چپاول مردم فقیر ایران توسط ما این مردم را ضعیف و احساسکور مذهبی آخوندی دشمن من تمام بدبختی‌های این مردم فقیر را به گردن شما ثروتمندان و به گردن من خدای عقلکور می‌اندازد تا مردم فقیر، محروم و مسخ شده ایران در افراطگرایی بر علیه ما رشد کنند و بر علیه من عقلکور و شما ثروتمندان جنایتکار مفتخور دشمنی و ضدیت بیشتری پیدا بکنند. احساسکور مذهبی آخوندی بی عقل همه مشکلات را به گردن خارجی‌ها می‌اندازد و بیشتر در ذهن و روح مردم تقویت و مردم فقیر بیشتر آماده می‌شوند برای شوریدن بر علیه ما. این دشمنی، تضاد و دشمن تراشی آنها به نفع ما و متقابلا ما بر علیه آنها دشمن تراشی می‌کنیم. ما آنها را عقبمانده، حیوانات انسان نما و دشمن علم و پیشرفت و آنها را تروریسم خطاب می‌کنیم که می‌خواهند ما را ترور کنند. مردم خودمان را بر علیه مردم ایران می‌شورانیم و جنگی را به ایرانیان تحمیل می‌کنیم. به این طریق مشکلات خودمان را سر ایرانیان خالی و آنها غارت می‌شوند. به این طریق جنگ داخلی عقلکور ثروتمندان خودمان با احساسکور ایدئولوژی مردم فقیر خودمان را کمتر می‌کنیم. در کشورهای فقیر دیگر هم همین طور عمل می‌کنیم. ثروتمندان غارتگر ما از چپاول مردمان کشور فقیر راضی و من خدای عقلکور بر ذهن و روح این ثروتمندان بیشتر حاکم و آنها را از نظر ذهنی و روحی آماده می‌کنم برای غارت بیشتر. اما جنگ ما در عراق، افغانستان و سوریه برای ما اربابان خارجی‌ دست آورد نداشت. بحران در جهان و بخصوص در آمریکا زیاد، ولی ما ترسیدیم که جنگ را به جاهای دیگر بکشیم، مثلا در آمریکا جنگ عقلکور و احساسکور شدت گرفت و جامعه دوقطبی شد. یک دیوانه عقلگرای کور مثل ترامپ می‌توانست جنگ داخلی بین عقلکور ثروتمندان و احساسکور مردم فقیر را در داخل آمریکا کلید بزند را با کمک صهیونیسم روی کار آوردیم، ولی چون علمگرایی و عقلگرایی در جامعه آمریکا گسترده بود جنگ عقلکور و احساسکور در داخل تشدید نشد و فقط به شورش تبدیل و شش کشته بر جای گذاشت. ثروتمندان ما از شکست ترامپ ناراحت و از احساس ضعیف خود پرسیدند که در انتخابات ترامپ شکست خوردیم و ما از نظر احساسی کم آورده‌ایم، پس تو احساس برای ما چه می‌کنی؟ احساس از عقلکور پرسید چه بگویم؟ عقلکور گفت من توی احساس را در ذهن و روح ثروتمندان مشنگ بار آورده تا زیر سلطه من باشی. توی احمق مشنگ ثروت و قدرت آنها را به رخشان بکش تا فخر بفروشند! به این ثروتمندان مفتخور بگو هر موقع از احساس کم آوردید فیلمهای گرانبهای سکسی تماشا، جشن‌های پر زرق و برق بگیرید، مثل جشن‌های دوهزار و پانصد ساله شاهنشاه آریامهر، فیلم‌های پورنوگرافی سکسی تماشا کنید! با چندین هزار دلار با خانم‌های سکسی همه جوره حال کنید. بهترین ویلا‌ها و گرانترین ماشینها را بخرید و با آنها پز داده و فخرفروشی کنید. به آنها بگو اگر ترامپ رفت در عوض بایدن را آورده‌ایم، به آنها بگو باید پُز حقوق بشری بدهید تا از نظر روحی و احساسی بطور کاذب ارضاء و انرژی گرفته و حق به جانب از نو مردم فقیر را غارت و چپاول کنید. عقلکور سرش را از طرف احساس مشنگ ثروتمندان بر می‌گرداند به طرف دشمنش احساسکور مذهبی آخوندی و می‌گوید هر چند ما با هم دشمن هستیم، ولی الآن که تو از عقل کم می‌آوری و به کمک ما احتیاج داری اول چند میلیارد دلار رد کن بیاد تا ناراحتی ثروتمندان ما کم شود. دوم همه جوره باید تابع ماباشی. سوم سعی کن که جلوی رشد عقل و علمگرایی جامعه را بیشتر بگیری تا مردم ایران رشد نکنند تا شما ارتجاعیون مذهبی آخوندی بر گرده مردم سوار و زمین نخورید. چهارم پُستها و کارهای به درد بخور را به بی عقلان بدهید که زیر سلطه خودتان باشند. پنجم باسوادان و عقلگرایان داخلی را مجبور کنید که زیر سلطه توی احساسکور مذهبی آخوندیسم باشند، مثلا از مالکش اعظم جواد ظریف بخواهید تا گندکاری‌های شما را ماله کشی کند. اگر بعضی‌ها هم زیر بار نرفتند زندان و چوبه دار را برای آنها آماده کنید و یا آنها را مجبور به فرار کنید.

نوگرایی و علمگرایی در ایران می‌گویند کور خوانده‌اید!
در ایران خودمان با وجودی که عقلکور اربابان خارجی به کمک احساسکور مذهبی آخوندی شتافته، اما در جنگ احساسکور مذهبی با نوگرایی مردم، علمگرایی و عقلگرایی مردم تقویت می‌شوند، حتی این اواخر کسانی که از نظر عقل ضعیف و در حرف و ظاهر سازی عقلگرا بودند و با خریدن مدرک دکترا و مهندسی خودشان را عقل کل می‌دانستند، از این عقل کل و پز دکترا و مهندسی دادن خسته شده‌اند. عده‌ای از این مهنداسان، دکتران و معلمان و طلبه‌های قلابی حرفشان برای مردم، حتی برای بچه مدرسه‌ای‌ها، دبیرستانی‌ها و جانشجویان رسوا شده و خریدار ندارد. این اواخر، بخصوص بعد از جنبش انقلابی مهسا خوشبختانه عقلگرایی و علمگرایی در جنگ با احساسکور ایدئولوژی‌های افراطی پیروزمندتر شده و کم کم عقل سلیم و احساس سالم مردم از زیر سلطه احساسکور مذهبی، ناسیونالیستی، قومگرایی افراطی بیرون کشیده شده‌اند. عقل سلیم و احساس سالم مردم در برخورد با واقعیات بهتر و بیشتر بکار می‌رود و رشد بهتری داشته‌اند، یعنی مردم بهتر می‌دانند که کجا‌ها از عقل و یا احساس و کجا‌ها از هر دو در برخورد با واقعیات اجتماعی و محیط زیست استفاده کنند، ولی باید تا پیروزی به این راه ادامه بدهند. جنبش انقلابی مهسا نشان داد که مردم ایران آگاه و نه فقط به دام احساسکور مذهبی نمی‌افتند، بلکه به دام عقلکور اربابان خارجی و نوکرانشان در خارج و داخل هم نمی‌افتند.
نگارنده:
باید دقت بیشتری داشت اینها قدمهای اولیه است. با وجودی که بشر نسبت به چند سده پیش وضعیت بهتری دارد، ولی هنوز بشر بطور کامل نمی‌داند کجاها از عقل و کجاها از احساس و کجا‌ها در اندازه‌های مختلف از هر دو در برخورد با واقعیات اجتماعی و محیط زیست استفاده کند. به همین خاطر جنگهای احساسکور ایدئولوژیک و عقلکور ثروتمندان وجود خواهند داشت، حتی ممکن است این جنگها شدید و افراد دوام نیاورند و سالیان سال جامعه حرفی برای گفتن نداشته باشد. در این حالت یا جامعه برای چندین سال در جنگ به سر می‌برد و یا چندین سال جنگ را سپری کرده و در ویرانی و فلاکت بعد از جنگ بسر می‌برند. در این حالتها تمام زیر ساختهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، قانونی، اداری و نظم به هم ریخته و دیگر دولت، قوهٔ مقننه و قوهٔ قضائیه در کار نیستند و کشور یا در جنگ و کشمکش است و یا یک دیکتاتور با نظامیان بر کشور حاکمند، پس گفتن اینکه ما دموکراسی می‌خواهیم و باید سه قوه و یا مثل فرانسه و چین داری چهار و یا پنج قوه داشته باشیم معنی ندارد. همانطور که گفته شد کشورهای قوی و رقیب دعوا و جنگهای احساسکور ایدئولوژیکی مردم فقیر با عقلکور ثروتمندان کشور خود را تا آن حدی که ممکن است می‌کشانند به کشورهای فقیر که ممکن است به جنگ جهانی بکشد. اگر کشور ثروتمند نتواند که بحرانها وجنگهای داخلی خود را به درون کشورهای فقیر بکشاند جنگ عقلکور و احساسکور از درون این کشور را متلاشی می‌کند، مثل وضعیت آمریکا در دوره ترامپ که می‌رفت به جای باریکی بکشد، یا رژیم شاه و شوروی سابق که از درون متلاشی شدند، ‌ البته فروپاشی رژیم شاه و شوروی بی ارتباط با عقلکور و احساسکور کشورهای رقیب مثل آمریکا، انگلیس، اسرائیل و اروپا نبود. آنها کمک کردند که این حکومت‌ها در خانه خودشان از درون شکست و فرو بپاشند که این خود بحث مفصل دیگری را می‌طلبد.

میزان رشد عقل سلیم و احساس سالم در جهان بحرانزده؟
در جوامع مختلف، بخصوص در کشورهای پیشرفته در ذهن و روح افراد طبقات متوسط، کارگر، کارمند، معلم، دانشگاهی و افراد دیگر جامعه در اندازه‌های مختلف عقل سلیم و احساس سالم حاکم است، ولی چون از طرفی در جنگ با خدای عقلکور ثروتمندان و از طرفی دیگر در جنگ با خدای احساسکور مردم فقیر و بی سواد در کشور خود هستند در این جنگها نقش و تاثیر گذار و تاثیر پذیر هم هستند. به همین نسبت رشد ذهنی، روحی، عقلی و احساسی این افراد نیز فراز و نشیب زیادی پیدا می‌کند. به نسبت اینکه جامعه چقدر پیشرفته است به همین نسبت این طبقات هم تا همین حد قوی، گسترده هستند و تا همین حد عقل سلیم و احساس سالم آنها عمیق و حرفی برای گفتن در جامعه دارند و در جامعه مطرح می‌شوند و چون در جنگ طبقاتی هستند و با طبقات دیگر بده و بستان دارند در زمانهای مختلف شرایط و موقعیتهای مختلفی پیدا می‌کنند که در جوامع مختلف قد و قواره مختلفی به خود می‌گیرند. اما با تمام محدودیتها و جنگهای عقلکور و احساسکور با هم، علمگرایی و عقلگرایی در کشورهای مختلف، بخصوص در کشورهای ثروتمند قوی تر عمل کرده و می‌کنند و در ذهن و روح افراد نقش بزرگی بازی کرده و می‌کنند. به برکت نسلهای جدید که مدام نو و نوگرا می‌شوند با تمام محدودیتها به مرور پیشرفت علم و صنعت، نوگرایی و علمگرایی، حتی در کشورهای فقیر در حال گسترش و می‌رود تا جنگهای کهنه گرایی و احساسکور ایدئولوژیکی افراطی با عقلکور ثروتمندان را کاهش بدهد، نمونه‌اش جنبش انقلابی مهسا در ایران خودمان. در قسمت دوم به راه حلهای چنین بحران‌هایی می‌پردازم.
موفق و مؤید باشید! پیروز و جاویدان ایران عزیز ما!

اکبر دهقانی ناژوانی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy