چند روزی به پایان سال ۲۰۲۳ نمانده است.
جهان شاهد بسیار رویدادها بود. دردا که هیچ رویداد تلخ و ویرانگری نبود که جمهوری اسلامی در آن نقشی نداشته باشد. نقشی مخرب که تبعاتش را بیشتر از همه ملت ستمدیده ایران داده و می دهد. ملتی گرفتار در چنگ حرامیانی تاریخی، که از زمان سلطهاش جز ماتم و اندوه، کشت و کشتار، صف آرائی در برابر هر تحول منجر به نوگرائی و خردورزی برای این ملت ثمرهای نداشته است.
داستانی طولانی و غمبار از قرنها تلاش، مبارزه و جانبازی یک ملت برای آزادی و عدالت و ضربه خوردن از ناحیه مستبدانی حمایت شده توسط دستگاه فاسد و عریض طویل روحانیت در تمامی ادوار. گاه پنهان و گاه آشکار.
حال درآشکار ترین سیمای آن یعنی جمهوری اسلامی. جمهوری که بعد چهل اندی سال باسازمان دادن عقب مانده ترین و فرصت طلب ترین عناصر طفیلی جامعه زیرعناوین لشگریان اسلام تحت امر"امام زمان" بخوان ولی امر مسلمین! "آیت الله! خامنهای، مدعی سبک زندگی اسلامی" چنان فساد، دزدی، وقاحت، بیشرمی، فتنه، وجنایت آفرید که هر گز در تاریخ نظیر آن دیده نشده.
زمان لازم بود که سرشت تلخ حکومت اسلامی بتمامی درطی این چهار دهه برمردم آشکار شود. توهم مردمی که دل در گرو امید واهی حکومت "عدل علی"که چیزی فراتر از همین حکومت که مردم بدرستی لقب "کودک کش" به آن دادهاند! نبود! فرو ریزد! ومشروعیت از کف بدهد.
پیام چنین حاکمیتی آبرو باخته در آغاز سال نو میلادی برای جهان ومردم ایران چه میتواند باشد؟ جزدامن زدن بر تشنج منطقهای، تلاش برای دست یابی به سلاحهای کشنده ومیثاق با متحدینی ببهای تلخ حراج کشور.
گماردن هارترین جناحهای وافراد بر راس ارگانهای قانون گذاری، اجرائی وقضائی که از تصویب و اجرای کثیف ترین قانونها، چپاول، دزدی و کشت وکشتارمردم شرم وابائی ندارند.
سیاهه گستردهای ازاعدام، شکنجه وزندان از تسویههای دانشگاهی، مراکز علمی وتخصصی. ازمهاجرت وسیع پزشکان تا پرستاران، فارغ التحصیلان دانشگاهی تا کارگران.
در دیگر سو بخش وسیعی از مردم، بخصوص جوانان که برای بقای خود! برای زندگی در فضائی آزاد ورها از کابوس بختکی بنام جمهوری اسلامی جان بر سر دست گرفته وببهائی بس سنگین اما پیگیر! مبارزه با حکومت گران غاصب را به اشکال مختلف در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی وفرهنگی به پیش میبرند وحماسه میآفرینند.
شرح این مبارزه مجال و نوشتهای درخور عظمت وبزرگی این جنبش شکوهمند "زن، زندگی، آزادی " را طلب میکند.
اما نهایت نقش اپوزیسیون خارج از کشور. شرح فرازها وفرودهای آن. فراز حضور میلیونی مهاجران ایرانی در اشتیاق رهائی وطن که تمامی سال از هر فرصتی برای افشای ماهیت رژیم وجلب حمایت جهانی از مبارزه درون کشور ومبارزان داخل استفاده کرده وبمیدان آمدند.
اما دریغ از احزاب وسازمانها وکنشگران سیاسی که قادر نگردیدند پوستههای تنیده شده از باورهای زنگار بسته، منیتهای شخصی، تعصبات گروهی و پیشداوری هائی که مانع از قضاوت عادلانه بر اساس منافع کشور ومردم میشود دست بر دارند! از بارجایگاه من کجاست کم کنند! و با تمام نیرو در خدمت به یافتن راه وتلاش برای یک همبستگی همگانی صمیمانه قدم بر دارند. از هرطریق که درامکانشان بود به این نزدیکی یاری برسانند. به قلمی و قدمی.
باید از خود سوال کنیم! ماحصل یک سال تلاش ما در جهت نزدیکی وپیوند دادن سازمان یافته این همه نیروهای مشتاق برای یاری رساندن به جنبش داخل چه بود؟ سوالی که سال هاست پرسیده میشود. جوابی که در لابلای افاضات تئوریک، ذهنیتهای انتزاعی، شکاک و گروهی ما بی جواب میماند. سال به پایان میرسد اما ما هنوز در پیچ و خم یک کوچهایم. همان کوچهای که سال هاست بر سر آن ایستاهایم. تنگ تر از "کوچه آشتی کنان".
ابوالفضل محققی
ایران در بحران، سیروس فیروزیان