به یاد زنده یادان محمد مهدی کرمی و سیدمحمد حسینی
سالی دردناک چون چهل سال دردناک دیگر بر ملت ایران گذشت. تحمل کردیم حکومتی را که ۴۰ سال است خدای خانه کرده در وجود خامنهای جز از جنگ، کشتار، توطئه، نابودی سخن بر زبان او جاری نمیسازد.
شنیدیم و دیدیم لسان الغیبی رهبری را که هر بار دهان میگشاید فاجعهای از راه میرسد. ۴۰ سال است که او از زبان خدا! به کوچکترین بهانهای، هر صدای اعتراضی را در گلو خفه میسازد وهر معترض میدانی را حکم بر افکندن رسن در گردن و بدار کشیدنش میدهد.
باور نکردنی است ابعاد جنایتی را که این حکومت دزد وفاسد متشکل شده از لاتها، چاقو کشان، معلوم الحالان در پیتی، که بدستور خامنهای برسراین ملت میآورند. ملتی را به ماتم جوانان مینشانند
خامنهای! این جانشین به حق کسی که تنها در عرض چند هفته امر به کشتن هزاران زندانی سیاسی اکثرا جوان و تحصیل کرده داد. او نیز متوهمی بود که برای هر جنگ وجنایت دست خدا از آستینش بیرون میآمد. "من دست و بازوی شما را که دست خدا بر بالای آن است میبوسم. " خمینی دستی که در واقع دست خود او بود بر بالای دست پاسداران
فاجعه تلخ این ملت گرفتارشده دروجود خود شیفتهای که جز به تداوم حکومت خود نمیاندیشد. ملت را پیوسته غوطه ور درگرداب خون عزیزانی میکند که تن به اطاعت بی چون وچرای این جانی حاکم که از زبان خدا سخن میگوید نمیدهند. خدائی که مدح جلادان میکند و حکم بر کشتار آزادی خواهان میدهد.
دردناک تر کسانی که با تائید او صحه بر کلام خدائی او مینهند. با وجود دیدن این همه جنایت وخنده تلخ وتحقیر آمیز خامنهای برسر جنازههای فرزندان این سرزمین در فکر یافتن راهی برای مجاب کردن وی هستند. گذار بی درد برای برچیدن حکومت بدست خود حکومتیان.
هنوز نمیخواهیم باور کنیم مردی که بر حیات یک ملت حکم میراند فاقد قلب و روح انسانیست
هستند کسانی که هنوز باور نمکنند که خبر اعدام هر مخالف برای خامنهای لذت بخش است. او خود دستور دهنده اصلی به عمله جات دستگاه قضائی جیره خوار حکومت است. او که مرگ روحالله عجمیان را مثالی از «شهدای حافظ امنیت» میداند. با چنان قساوتی نسبت به سر کوب، دستگیری و اجرای حکم اعدام معترضان دستور میدهد که قابل تصور نیست.
کمترحکومتی را میتوان در تاریخ ودر جهان یافت که افزون بر اعدامهای غیر قانونی صرفا تنظیم شده توسط باز جویان و شکنچه گران امنیتی. چنین بی رحمانه بر خانوادهها فشار بیاورد وپدران و مادران را بجرم داد خواهی فرزندان در غل و زنجیر کند. برای سالهای متمادی بدون هیچ شرمی زندانی نماید. از مادر و پدر پویا بختیاری، تا دستگیری، شکنجه وزندان ماشالله کرمی پدر زنده یادمحمد مهدی کرمی.
یک بیمار روانی که کوچکترین اعتراض حتی نصیحت مشفقانه نیز او را خشمگین میسازد. بگونهای که رحم بر یاردیرین خود که این لباس ولایت بر تن او راست نمود نکرد. سرش را زیر آب کرد. بر جنازهاش هم نمازی از زبان خدا خواند که در حق نابخشودگان خوانند..
داستان ابله مردی! مستکبر! خود بزرگ بین! خود شیفته. به نام ولی فقیه که عاشق صوت خویش است که خدا بر زبان او جاری میکند. حکم بر جان و مال مردم میدهد و حاضر نیست از عرش کبریائی آلوده به چرک، خون و کثافت خود پائین بیاید و به نتیجه کار خود بنگرد.
در این میان هستند هنوز کسانی که به عبث میاندیشند که او تغییر رویه دهد. کسی تغیر رویه میدهد که قبول کند رویهای نادرست داشته است. خودپسندی مخلوط شده با جهل او، همراه با تملق کفتاران حلقه زده بر دورش بدان میزان است که فکر میکند در توان او است که جهان را ببازی بگیرد. برای نظرات کشورها، نهادها، بیانیهها ودر خواستهایشان تره خورد نکند. سخت برسر بی حرمت شدنشان بخندد.
صدها نفر هم که بخواهند وبنویسند او دست از اعدام مخالفان خود بر نمیدارد واز سر قهقه خویش بر مرگشان نمیگذرد.
روانی خطرناکی که با بالا گرفتن دامنه اعتراصها بر جنونش افزوده شده وهمه عالم و آدم را دشمن میبیند. بر دامنه سرکوب خود میافزاید. حکم بر تعجیل در اعدامها میدهد. تعجیل در ساختن بمب اتم. تعجیل در پناه گرفتن زیر سایه قدرت پوتین.
دیکتانورها چنیناند. برای فائق شدن برچنین دیوانه زنجیری هیچ راهی جز مجموع شدن تمامی نیروهای ریز ودرشت زیر یک پرچم نیست. کسی که امروز از قهقهه مستانه خامنهای نفرتش نمیگیرد. نمیتواندآزاد مرد منطقی و یاری رسان به اتحاد ومبارزه در صفی مشترک باشد.
قبول کند همراهی برای سرنگونی حکومت را. قبول کند منطق میدانی که فرمانده هان آن کسانی هستذ که بنقد جان مبارزه میکنند واز تو سوال نمیکنند که هستی؟ میپرسند در انبانت چه برای مبارزمشترک و قوام بخشیدن به آن هدیه آوردهای؟
تنها درسایه چنین وحدتی است که میتوان گردن آزادی خواهان از طناب دار رهاندو دیکتاتور را در بند کشید بر ماشین سرکوب وی فائق آمد.
بزرگ داشت اعدام شده گان مویه بر مزارشان نیست! بل دادن دست اتحاد است برای یک مبارزه مشترک. حمایت است ازجنبش "زن، زندگی، آزادی "
تلاش است یرای همسو شدن با تمام جریان هائی که بخاطرسرنگونی این حکومت تمامی اعتبار وحیثیت خود برای اعتلای جنبش انقلابی بمیان نهادهاند.
پاس بداریم یاد عزیزان جان باخته در راه آزادی را با صیقل زدن سلاح همبستگی بدون اما واگر. دادخواهی کنیم! با شور، یک پارچگی ملی، امید، تلاش در جهت سازماندهی و حرکت دادن میلیونها رانده شده ازسرزمین ابائی را بسوی میادین، سفارت خانهها. رساندن پیام آزادی خواهی یک ملت را به هر طریق ممکن بگوش جهانیان و نشان دادن عدم مقبولیت و مشروعیت جمهوری اسلامی را در بین مردم.
بخواهیم همبستگی جهانی را در دفاع از کرامت انسانی هزاران قلب عاشق که با شعار زیبای "زن، زندگی، آزادی" پشت حاکم مستبد و حکومت متجاوزش را بلرزه انداخته اندو جان بر سر آن نهادند.
ابوالفضل محققی