Saturday, Jan 13, 2024

صفحه نخست » مامور شلیک‌کننده به محمد جامه‌بزرگ، جان‌باخته خیزش ۱۴۰۱، به اعدام محکوم شد

12-5.jpgپیام درفشان وکیل خانواده دادخواه محمد جامه‌بزرگ در این خصوص به امتداد گفت: رای دادگاه در مورخه ۲۰ دی ماه به وکلای پرونده و شکات و اولیاء دم ابلاغ شد که به موجب رای شعبه پنجم دادگاه نظامی یک تهران متهم ردیف اول یعنی شلیک کننده با سلاح گرم و مرتکب قتل محکوم به قصاص نفس و درنتیجه مجازات اعدام شده است.

همچنین متهم ردیف دوم که مسئولیت فرمانده میدان را برعهده داشته و سراکیپ گروه دوم نیز بوده که ورود گروه ایشان منجر به وقوع قتل شده است بنا بر آمریت غیرقانونی در ورود به عنف با نظر دادگاه بدون رعایت مقررات مربوطه به تخفیف مجازات به حبس محکوم شده است.

متهم ردیف سوم که سراکیپ گروه اول بوده است بنا بر نظر دادگاه با احراز کیفیات مخففه و ابراز ندامت و حسن سابقه به پرداخت جزای نقدی محکوم شد. درخصوص اتهامات متهم ردیف دهم که اخبار غلط را نشر و پررنگ نموده و اعمال ارتکابی ایشان در جایگاه ریاست دفتر فرمانده موجب ایجاد حساسیت منجر به وقوع فاجعه توسط نیروها شده است نیز محکومیت به حبس صادر شده و دادگاه در رای صادره تاکید بر عدم امکان رعایت مقررات مربوط به تخفیف مجازات درخصوص این شخص دارد.

ماجرای محمد جامه بزرگ و تبدیل خانواده‌اش به دادخواه، از غروب ۳۱ شهریور آغاز می‌شود. آن روز ملارد صحنه اعتراضات مردمی است، آن هم درست در خیابانی که مغازه و خانه محمد جامه‌بزرگ در آن قرار دارد، مسعود پسر جاویدنام محمد جامه‌بزرگ می‌گوید: فاصله خانه ما تا مغازه، عرض خیابان است، با شلوغ شدن خیابان مغازه را بستم و راهی خانه شدم، جلوی در خانه که رسیدم، یک نفر دست انداخت و لباس من را کشید.

اول فکر کردم یکی از دوستانم است، دستش را پس زدم و برگشتم و دیدم یک فرد دیگر است. گفت با من بیا، تو شلوغ می‌کردی. یکباره تعداد ماموران زیاد شد، بابا (مقتول) با بیل به طرفشان آمد، من به خانه پناه بردم و در را بستم.ماموران شروع کردند به شکستن شیشه در و انداختن گاز اشک‌آور داخل خانه.

ما می‌خواستیم برویم داخل اما بابا نمی‌آمد و می‌گفت این کارها غیرقانونی است، حق ندارند این کارها را بکنند.» پس از تهدید شفاهی محمد جامه بزرگ در روز اول مهرماه، او تصور می‌کند که موضوع پایان یافته اما بامداد ۲ مهر، همه چیز رنگ و بوی دیگری به خود می‌گیرد. ساعت ۳ صبح، تعدادی مأمور ماسک زده زنگ در را می‌زنند، در را باز نکردیم اما خودشان از بالای دیوار پریدند و در را باز کردند.

محمد بدون حکم قضایی حاضر به رفتن با ماموران نمی‌شود، در این لحظه تهدید می‌شود اگر با ما نیایی، گروهی دیگر مامور به قصد کشتن شما می‌آیند، و بعد از چند دقیقه دسته دوم امدند، همسر محمد را در خانه زندانی و پس از چند دقیقه همسر او با پیکر خونین و صورتش مواجه می‌شود.

همسر محمد جامه‌بزرگ نیز به شرق گفته است: «به چشم او شلیک شده بود. بعدها و با بررسی پزشکی قانونی مشخص شد که از فاصله نزدیک به چشم او گلوله ساچمه‌ای شلیک شده و در مغزش پخش شده است.»



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy