این دختران، ارادهی رفتن دارند
چنانچه خورشید، ارادهی برآمدن
چنانچه دانه، ارادهی روئیدن
و پرندگان مهاجر، ارادهی کوچیدن
*
از زیستن است که این دختران توانایاند
از طبیعت است که این دختران سرشاراَند
و از آینده است که چنین روئینتناند
*
خون این دختران که به باتومها میپاشد
و به تختهای شکنجه میریزد
پُر از توفانها و آینههاست
پُر از مَحَکهای نازک انسانیست
*
این دختران نگذاشتند که دقیانوسیان
نام ایران را به خاک بیفکنند
این دختران، نگذاشتند که دوالپایان
بر گردهی ایران، جا خوش کنند
این دختران، الماس معنای زن را
از ماندابِ خرافات بیابانیان بیرون کشیدند
و آن را به سوی آفتاب گرفتند
*
زیبایی هم حرف این دختران را میگوید
دانایی هم حرف این دختران را میگوید
و جان ایران هم
*
این دختران
بیگمان به آرمانهاشان خواهند رسید
چرا که هستیشان را نیروی راستی
نیروی جاودان زندگی، شارژ میکند
رضا فرمند
سخنی چند با هواخواهان شاه و شیخ، منوچهر تقوی بیات