اصغر پورمحمدی (که معاونت سیمای سازمان صدا و سیما را بین سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۵ در اختیار داشت) در گفتگو با اکبر نبوی در مجله تصویری قاف گفته است: به دلایلی برنامه ۹۰ مقداری سیاسی شد و یک جاهایی از دایره انصاف خارج میشد.
اگر من جای مسئولین بودم شاید یکجوری با آقای فردوسیپور کنار میآمدم. به ایشان میگفتم شما باید مثل آدم بنشینید و زمان برنامه این است و این کارها را نباید بکنید و آیتمها اینهاست و اگر قبول میکرد، ادامه میدادیم، ولی ایشان با آقای فروغی به کلکل هم افتادند و بهانههایی برای تعطیلی درست شد. در جامعه ما کاسهکوزهها را سر فروغی میشکنند، اما این تصمیم نباید به آقای فروغی نسبت داده شود، چون تصمیمی فرافروغی بود. این تصمیم سازمان بود.
بخشی از گفتگو اصغر پورمحمدی مدیر سابق شبکه سه درباره کنار گذاشتن عادل فردوسی پور از صداوسیما:
***
به اعتبار پیشینیه شما میخواهیم درباره رسانه صحبت کنیم. منظور از رسانه در مقدمه رسانه صداوسیما که ببینیم حال و احوالش چطور است، چون شما از دهه ۶۰ بودید و برنامه ساختید. یک عنصر رسانهای باسابقه وضعیت رسانه را در ایران چگونه ارزیابی میکند؟
درباره صداوسیما در شرایط فعلی باید چندین معیار یا شاخص را با هم ببینید. در کل جهان تماشای تلویزیون رو به افول است. زمانی که ویاودیها، اپلیکیشنها و شبکههای اجتماعی به وجود آمدهاند و قدرتمندتر هم هستند، طبیعی است که قدرت تلویزیون کاهش پیدا کرده است. از طرف دیگر کار رسانه در هر زمینهای چه رادیو یا روزنامهنگاری یا هنرهای تجسمی سختتر شده، چون دانش، هوش و ذائقه مخاطبان تغییر پیدا کرده و رو به پیشرفت است. این را هم باید درنظر بگیریم بهخصوص در کشور خومان. ما کاری به دنیا نداریم، اما در ایران در همه زمینهها وقتی فرهنگ تغییر میکند، خیلی چیزهای دیگر هم تغییر میکند. جذب مخاطب از سختترین کارهای جهان است، اما این کار در ایران سختتر است. ما کشوری با اقوام، سلایق و زبانهای گوناگون داریم که معیار واحد فرهنگی ندارد و سلایق هم مدام در حال تغییر هستند.
ماجرای آقای فردوسیپور چه بود؟ اگر درباره این مساله حرف میزنید، صریح صحبت کنید و بستهبندیشده و در پوشش با ما سخن نگویید.
من سال ۱۳۷۳ از رادیو وارد تلویزیون شدم. شبکه ۳ در سال ۱۳۷۲ افتتاح شد. من بهعنوان مدیرگروه اجتماعی شبکه یک، پشتیبان شبکه ۳ هم بودم، یعنی مدتی من مدیر اجتماعی شبکه یک و ۳ بودم. یک زمانی هم ۵ ساعت از برنامههای شبکه ۳ مال گروه اجتماعی شبکه یک بود، مانند طنزهای ۷۷، برنامههای صبحگاهی و برنامههای دیگر که شبکه یک برای شبکه ۳ میساخت. آقای صافی ۸ سال مدیر شبکه ۳ بودند. برنامه ۹۰ هم در دوره آقای هاشم رضایت در شبکه ۳ ایجاد شد و این برنامه در دوره من هم ادامه داشت. به نظرم بنا به دلایلی این برنامه مقداری سیاسی شد. چون گفتید بدون تعارف بگویم.
بله. بدون تعارف.
ما باآقای فردوسیپور همشهری هستیم، یعنی مادر ایشان اهل رفسنجان هستند. دختر مرحوم وهابزاده، یکی از آدمهای خیلی خوب رفسنجان بودند. حاج آقای ما که خدایش بیامرزد در جلسه عقد خانم وهابزاده در خانه ایشان از سمت خانواده عروس حضور داشتند. الان یک رساله امامخمینی در خانه آقای فردوسیپور هست که حاجآقای ما که آن شب وکیل عروس بودند، در سال ۱۳۵۲ روی آن مینویسند تقدیم به سرکار خانم مریم وهابزاده و آقای علی فردوسیپور و آن را هدیه میدهند. آن موقع اگر کسی رساله امام درخانهاش بود، دو سال زندانی داشت. بالاخره این دوستیها و آشنایی از قبل انقلاب بود. خانواده مادری آقای عادل فردوسیپور هم احترام خاصی برای خانواده ما قائل بودند؛ اما برنامه ۹۰ یک جاهایی از دایره انصاف خارج میشد. مثالهایی درباره این وجود دارد. بهعنوان نمونه یک نفر از یک دهات یا شهری آمده بود در شهر یا زمین چمن گوسفندانش را چرانده بود. یک نفر گفته که اگر در این زمین گوسفند بچرانی، این زمینها بهتر درمیآید. این یک تفکر بوده. حالا این خلاف بوده یا هر چیزی بوده، ما باید درباره آن چند دقیقه حرف بزنیم؟ ارزش صحبتکردن درباره این کار ۴۵ دقیقه نیست و این زمان برای آن زیاد است.
۴۵ دقیقه برنامه را برای این موضوع رفتند؟
بله روزگار آن آدم سیاه شده بود. یا مثلا ساعت یک بامداد درباره آقای کفاشیانی که ۹ شب خواب است، صحبت میکنند. ایشان را ساعت یک و ۲ دقیقه بامداد روی خط میآورند که جواب بدهد. تا ایشان میخواهند حرف بزنند، میگویند وقت نداریم و برو پی کارت. این کارها دور از عدالت و انصاف بود. اینها روی هم انباشته شدند و یک فهرست بلندبالا بودند.
چرا گذاشتید که انباشته شوند؟
ایشان به تذکرات گوش نمیدادند. آقای ضرغامی در دوره خودشان چند بار خیز برداشتند که برنامه ۹۰ تعطیل شود. به ما گفتند شما یک برنامه سینمایی آماده کنید که ۹۰ پخش نشود. باز دو، سه ساعت مانده به برنامه میگفتند ۹۰ پخش شود.
دلیل خاصی هم میآوردند؟
اینکه ایشان را در چهارچوب بیاورند. برنامه ۹۰ هم جوری نبود که یک مدیر شبکه بخواهد آن را تعطیل کند. من و مدیرگروه ورزش، آقای محمدحسین آقازمانی همیشه شنبه، یکشنبه، دوشنبه با ایشان کلکل داشتیم، اما گوش نمیکردند.
آقای عادل فردوسیپور پشتیبان خاصی در میان مقامات و صاحبان قدرت داشتند که به حرفها گوش نمیکردند؟
نه، به پشتوانه مخاطب و مردم شاید. شاید مخالف هم داشتند. آقای ضرغامی میخواستند این برنامه برای اصلاحشدن مدتی تعطیل شود و نباشد، اما نشد!
برای من سخت است باور کنم که کسی مثل اصغر پورمحمدی نمیتوانسته با آقای عادل فردوسیپور تعاملی خوب، هدفمند و رو به آینده برقرار کند تا هم برنامه با قدرت ادامه یابد و هم اشکالات برطرف شوند!
اغلب اشکالات برطرف میشدند، اما باز هم برنامه اشکال داشت. از نظر مقامات نهادهای امنیتی و قضایی به برنامه اشکالاتی وارد میشد که مثلا توهین شده و امثال اینها. ما مردمی مسلمان هستیم. آقای فردوسیپور در شب ولادت حضرت زهرا لباس مشکی پوشیده بودند، چون آقای ناصر حجازی مرحوم شده بودند. آقای حجازی از چهرههای برجسته فوتبال ایران و قابل احترام هستند، اما ولادت حضرت زهرا مهمتر است. من بهعنوان مجری تلویزیون باید به مناسبتهای ملی و جشنها و اعیاد مذهبی جلوی دوربین احترام بگذارم و لباس مناسب بپوشم و وقتی پشت دوربین بودم، هر کاری دلم خواست بکنم. یکی از خطاهای بزرگ ایشان این بود. کوتاهی هم مربوط به مدیر ورزش یا پخش بود که اجازه داد این برنامه روی آنتن برود. قبل برنامه باید میگفتند ایشان لباسش را عوض کند، بعد برنامه روی آنتن برود. این مساله کوتاهی عوامل پشت صحنه هم بود.
شما از چه سالی مدیر شبکه ۳ شدید؟
از سال ۱۳۸۲
چند سال از آغاز برنامه ۹۰ گذشته بود؟
این برنامه سال ۷۸ یا ۷۹ شروع شده بود.
منطقا این برنامه ۹۰ که ۴، ۵ از شروعش گذشته با نودی که ۱۹ سال پیوسته روی آنتن است، خیلی متفاوت است؛ از این حیث که پایگاه اجتماعی این برنامه در سال ۷۲ با پایگاه اجتماعیاش در سال آخر کارش متفاوت است. سوال من ناظر بر این است که شما میفرمایید عادل فردوسیپور مدیریتپذیر نبود. منطقا آنموقع میشد تمهیدات مدیریتی را طوری چید که صداوسیما با فردوسیپور به یک نقطه تخاصم و قطع ارتباط نرسد و از طرفی برنامه هم ادامه پیدا کند.
در دوره ما که کجدار و مریز با هم کنار میآمدیم. اگر ایشان میخواست صددرصد خواستههایش را اعمال کند، ما اجازه میدادیم ۳۰درصد را اعمال کند. جاهایی هم نمیشد. برنامه زنده بود و یک اتفاقاتی بههرحال میافتاد. من میگفتم ما نباید ظلم و بیعدالتی بکنیم، اما باید مصلحت را هم در نظر میگرفتیم.
اما شما بیعدالتی کردید. هم شما و هم مدیران و روسای سازمان بیعدالتی کردید. من در یک مقطعی یک برنامهای به نام «برداشت دو» در تلویزیون داشتم و برنامه ثابت و پیوسته نداشتم، اما بودند کسانی که برنامه ثابت در تلویزیون داشتند، اما هیچکدام آزادی عمل فردوسیپور را نداشتند. اینجاست که میگویم شما ظلم کردید و نتیجه ظلم هم به نظرم به شما برگشته. من قصدم ارزشیابی برنامه ۹۰ نیست که بگویم خوب یا بد بوده!
این کار کجدار و مریز انجام شد. در زمان آقای سرافراز اردیبهشت ماه بود که گفتند برنامه ۹۰ باید تعطیل شود. من گفتم بگذارید تا خرداد این فصل برنامه تمام شود. چند وقت بعد هم ایشان استعفا دادند و رفتند. تقریبا ایشان یک سال یا بیشتر مدیر تلویزیون بودند. در زمان ایشان محدودیتهای دیگری هم اعمال شد. در دوره علیعسگری هم این بحثها ادامه داشت و سازمان از عملکرد ایشان راضی نبود تا اینکه دوره آقای علی فروغی شروع شد. بین آقای فروغی و ایشان اختلافات بالا گرفت، بهطوریکه فروغی مجبور شد برنامه را تعطیل کند.
این تصمیم خودشان بود؟
نه، تصمیم سازمان بود. میخواهم بگویم سابقه چندین ساله وجود داشت که قرار بود برنامه ۹۰ تعطیل شود، اما قرعه این کار به نام آقای فروغی خورد. ممکن بود در دوره من هم این اتفاق بیفتد.
وقتی برنامهای سالها قرار است تعطیل شود و نمیشود، پس صاحبان قدرت ویژهای پشت آن هستند.