هیچوقت تریبونهای رسمی حکومت تا این حد نسبت به رای ندادن حساسیت نشان نداده بودند. آنها ناخواسته اعتراف کردهاند که نظام انتخاباتی حکومت دچار بحران مشروعیت و اعتماد شدید شده است. یادداشتی از علی افشاری، تحلیلگر سیاسی
فراخوان علی خامنهای «رهبر» جمهوریاسلامی در دیدار با جمعی از رای اولیها در انتخابات یازده اسفند ۱۴۰۲ و خانواده «شهداء» برای مشارکت انتخاباتی، نشانگر هراس ازموج گسترده تحریم انتخاباتی است. وی با سخنانی ملایم از کسانی که خواهان عدم شرکت در انتخابات هستند، درخواست تجدید نظر کرد. او در برشمردن فایدهمندی شرکت در انتخابات به تقویت نظام و نشانگان هویتی جمهوریاسلامی اشاره نکرد بلکه خواست خود در تقویت نظام را در پشت سر مفاهیم ملیگرایانه و ناسیونالیستی پنهان کرد.
رهبر جمهوری اسلامی البته کماکانقرائت سختافزاری صرف و قبرستانی از امنیت را برجسته کرد که به قول میشل فوکو متعلق به اعصار قدیم حکمرانی با برجسته کردن انضباط، حفظ قلمرو جغرافیای حکومتها وفرمانبرداری مردم از حکومت به عنوان حافظ نظم است. رویکرد خامنهای در رفتار انتخاباتی گروههای اصولگرا نیز تکرار شده که روی مسائل گفتمانی نظام و بویژه حجاب اجباری مانوری نداده و حتی تبلیغات انتخاباتی را تبدیل به بستری برای بروز شادیهای غیرمجاز در جمهوریاسلامی کردهاند.
👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله
خامنهای در این سخنرانی مدعی شد ایران امن و پیشرفته با رای دادن در انتخاباتی حاصل میشود که از دید اکثر نیروهای سیاسی ایران، «فرمایشی» و «فاقد اثرگذاری» نامیده شدهاست. او همچنین اظهار داشت: «اگر انتخابات ضعیف برگزار شود همه ضرر میکنند و هیچکس سودی نخواهد برد.»
او ادامه داد:«اما متاسفانه برخی افراد نسبت به انتخابات اظهار بیمیلی میکنند و دیگران را نیز به شرکت نکردن در انتخابات تشویق میکنند، به نظر من این افراد بهتر است قدری فکر کنند...رأی ندادن هیچ فایده ونتیجهای ندارد اما حداقل در رأی دادن احتمال فایده وجود دارد اگرچه ما معتقدیم رأی دادن حتماً فایده و دستاورد دارد.»
خامنهای خطاب به کسانی که رای نمیدهند هشدار داد که رای ندادن آنها باعث میشود که «فردی را که شما مایل به انتخاب او نیستید انتخاب شود در صورتی که شما با رأی خود میتوانستید جلوی انتخاب این فرد را بگیرید.»!
تناقضات خامنهای و رویایی که ناشدنی است
سخنان خامنهای از لحاظ شدت تناقض جالب توجه است. او در واقعیت استفاده از ظرفیت انتخابات برای تعامل بین مردم و حکومت و دوگانه شدن حاکمیت با بالادستی نهادهای انتصابی را کنار گذاشته اما در ظاهر میخواهد در عین یکپارچه سازی نظام و گسترش خالص سازی نمایش انتخاباتی را نیز برقرار باشد! امری که ناشدنی است. به همین دلیل، زیادهخواهی او برای انتفاع یک طرفه، ناتوان از جلب اکثریت رای دهندگان و حتی جریان اصلی اصلاحات به مشارکت انتخاباتی است. تلاشهای آخر وی نیز حداکثر به کار صحنهآرائی میآید و ظرفیت انگیزش ندارد.
وی فرصت انتخاب را از مردم سلب کرده و انتخابات را به جاده یک طرفه بیعت و انتصابات دومرحلهای تنزل دادهاست، حالا ولی از مردمی که از شرایط سیاسی و اقتصادی نارضایتی گسترده دارند، میخواهد تا به گزینههای محدودی رای بدهند که تفاوت معنادار قابل اعتنایی با هم نداشته و همگی آنها روی هم حداکثر بیست درصد جغرافیایی سیاسی ایران را نمایندگی میکنند.
تقویت یکهسالاری ولیفقیه در جمهوریاسلامی در روند تحولات درونی نظام و اقدامات سازمان یافته نهاد ولایت فقیه در کارشکنی در برابر اصلاحات مورد نظر دولتها و مجالس محصول مشارکت بالای انتخاباتی وکاهش اختیارات نهادهای انتخابی، عوامل تضعیف نهاد انتخابات و بیمعنا شدن آن هستند. حال خامنهای با طفره رفتن از پذیرش مسئولیت خود، به فرافکنی روی آورده و مدافعان امتناع از شرکت در شبه انتخابات را سرزنش میکند.
او در مقدمه صحبتهایش، انتخاباتهای برگزار شده توسط حکومت پهلوی را فرمایشی و غیرواقعی توصیف کرد اما وقتی به انتخاباتهای برگزارشده در دوره رهبری خود و بخصوص در دهه نود میرسد، دیگر دوگانه فرمایشی- واقعی را در نظر نگرفته واز انتخابات به عنوان یک پدیده واحد و تقسیمناپذیر صحبت میکند. در حالیکه انتخابات مجلس دوازدهم و خبرگان ششم مشابه انتخاباتهای پیش از انقلاب بهمن ۵۷ است که او به عنوان انتخاب غیرواقعی رد میکند. این بار نیز شورای نگهبان به میانجیگری ولیفقیه عملا نمایندگان را منصوب کرده و تنها به اقلیتی از جامعه این امکان را داده است تا گزینه مطلوب و مناسبی برای رای دادن داشته باشند.
صحنهآرایی انتخاباتی و تلاشو تقلا در دقیقه نود
رهبر جمهوری اسلامی در بخشی از سخنانش که مربوط به تصویرسازی او از ناخرسندی ادعایی کشورهای غربی از برگزاری موفق انتخابات در ایران بود، دست خود را رو کرد که هدفش از صحنهآرائی انتخاباتی گرفتن مشروعیت ظاهری برای ارائه یک چهره با ثبات از جمهوریاسلامی است. نیاز به بقاء نظام و خودکامگی و هدایتگری مورد نظر او در حکمرانی باعث شده تا از یک طرف محدوده رقابتی انتخابات به صفر نزدیک شود و از سوی دیگر با لطایف الحیل کوشش شود تا مردم در قالب عمل آئینی در پای صندوقهای رای شبه انتخابات حاضر شوند! طبیعی است مردمی که در زیر فشار خردکنننده از جهات مختلف هستند حاضر نمیشوند در میدانی حضور پیدا کنند که نهاد ولایت فقیه به صورت یک طرفه برنده آن است.
اما تناقضات خامنهای و رفتار دوگانه که مشی همیشگی او است، موضوعیت ندارد بلکه تلاش از موضع پایین وی برای اقتناع مخالفان و مرددان شرکت در انتخابات یازده اسفند اهمیت دارد. او از زبان تهدید و درشتگویی در این سخنان استفاده نکرد. اظهارات خامنهای همچنین به لحاظ ملایمبودن در خطاب به کسانی که به زعم او با «دشمنان» جمهوریاسلامی در کم رونق شدن انتخابات همسویی دارند، امر نادری است.
علاوه بر این، تلاش چندباره وی برای صحنهآرائی انتخاباتی و تبیین «بیفایده بودن رای ندادن» همراه با دیگر کارگزاران نظام در هفتههای گذشته، نشانگر هراس نظام از گسترش موج شکل گرفته در برخورد منفی با انتخاباتهای یادشده است. هیچوقت تریبونهای رسمی حکومت تا این حد نسبت به رای ندادن واکنش و حساسیت نشان نداده بودند. آنها به صورت تلویحی و چه بسا ناخواسته اعتراف کردهاند که نظام انتخاباتی حکومت دچار بحران مشروعیت و اعتماد شدید شده، انتخابات این دوره از سردی بیسابقهای برخوردار است.
آشکار شدن دستان خالی نظام و به رسمیت شناختن عملی حضور مشهود بیتمایلی و بیتوجهی به نمایش انتخاباتی در افکار عمومی، پیامدهای سیاسی مهمی دارد. بزرگترین بحران انتخاباتی نظام فقط ناظر بر
مخالفان، منتقدان ،اقشار خاکستری و نیروهای جامعه مدنی نیست بلکه نظام در اقناع حامیان خود در مشارکت حداکثری و بسیج آنها نیز با مشکل مواجه است. مشاهده آنچه در صحنه شبه انتخابات یازده اسفند میگذرد و شدت گرفتن ابتذال از جهات گوناگون، فروپاشی گفتمانی نظام را بازتاب میدهد. اکنون فقط پوستهای از جمهوریاسلامی و اسطورههایش به مدد استفاده حداکثری از قوه قهریه و حفظ مناسبات شکننده قدرت باقی ماندهاست. توسل به عددسازی در این شرایط نه تنها نتیجه ندارد بلکه جمهوریاسلامی را به دلیل همین فراخوان دقیقه نودی خامنهای بیاعتبارتر میکند که فریبکاریآن هیچ مرزی ندارد.