Monday, Mar 11, 2024

صفحه نخست » وای به روزی که دیگ صبر مردم سر برود؛ ف. م. سخن

IMG_0641.pngالبته طاقت مردم سالیان سال است که طاق شده ولی نمود و بروز آن را گهگاه می توانیم مشاهده کنیم.

اولین بار که لعن و نفرین مستقیم از طرف «مردم عادی» را به چشم دیدم سال ۱۳۵۹ بود که در صندلی جلوی تاکسی کنار زنی چادری نشسته بودم و آخوندی از جلوی تاکسی رد شد و زن چادری که به نظر می آمد مخاطب اش من باشم، آخوند را با انگشت به من نشان داد بعد به حالت نفرین به پشت دست و سر و سینه اش کوبید. بروز این نفرت نسبت به عمامه به سرها از همان سال اول انقلاب شروع شده بود حتی در میان افرادی که ظواهر دین را رعایت می کردند.

بعد از خرداد ۶۰ آخوندها از ترس جان شان جرات نمی کردند با لباس آخوندی در خیابان ها ظاهر شوند و مجاهدین خلق چنان زهرچشمی از دار و دسته ی آخوندها گرفته بودند که همگی به سوراخ موش ها خزیده بودند.

در دهه ی مثلا سازندگی رفسنجانی -که برای قشنگ دیده شدن پاهایش کفشی با یک نمره کوچک تر به پا می کرد- و گشایش نصفه کاره ی اولین شعبه ی تقلبی مک دونالد در تهران و ورود کوکاکولای اصل مشهدی و تبدیل شیشه های نوشابه ی کبره گرفته با شیشه های نو و تر تمیز، آخوندها هم مثل کرباسچی که به کرکره ی درب و داغانِ مغازه ها رنگ زرد و قرمز می مالید تا چهره ی شهر را «قشنگ» کند، دستی به سر و روی خودشان کشیدند و خواستند شبیه به آدمیزاد شوند و به قولی «تکنوکرات» بازی و ریش آنکادر شده در دستور کار قرار گرفت ولی این رنگ و لعاب مالیدن به عجوزه ی پلید هم از نفرت مردم به این قشر نکاست و تر و تمیز شدن و تبدیل به آخوندهای شبیه آخوندهای زمان شاه شدن چندان در کاهش نفرت مردم اثر نکرد تا سال ی که خاتمی دو دوزه باز و طرفدار شیک پوشی قهوه ای و بحث های آکادمیک و تمدنی بر سر کار آمد و آدمکشی های زمان او تا دوران های بعدی که جوانان و مردم عادی در اثر حوادثی ظاهرا ساده سر به شورش جانانه بر داشتند و آخوندها اولین سیبلی بودند که مورد هدف قرار گرفتند.

اخیرا که کار عکس گرفتن آخوند قمی از مادر بی حجاب در درمانگاه بالا گرفت، دو دسته آخوند در مقابل این حادثه ی زشت و شنیع صف کشی کردند.


اولی ها مثل نماینده ی مجلس با گردن کلفتی اظهار کردند که من هم بودم از مادری که مستاصل در گوشه ای از درمانگاه داشت به بچه ی بیمارش شیر می داد عکس می گرفتم و او را برای مجازات معرفی می کردم یا دادستان قم که به جای ستاندن داد زن مظلوم گفت که منتشر کنندگان فیلم را تحت تعقیب قرار خواهد داد، و دار و دسته ی دوم، مثل مدرس حوزه ی علمیه که گفت یارو اگر ماموریت عکس گرفتن داشته که نباید با لباس روحانیت عکس می گرفته، و اگر ماموریت نداشته باید به محض اعتراض زن، عکس را پاک می کرده و راهش را می کشیده می رفته است نه این که عبا و عمامه اش را در درمانگاه رها کند و پا به فرار بگذارد....

به قولی این گروه هم در این موضوع زشت، با اگر و مگر آخوندی آوردن موضوع را ماستمالی «نوگرایانه و نو اندیشانه» می خواهند بکنند.

اما همه ی ما و خود آخوندها و قطعا مسوولان جمهوری نکبت اسلامی، حالت هیستریک شدن زن معترض را دیدند و امیدوارم آن هایی شان که کمی عقل در سر دارند، این حالت را جدی بگیرند و بدانند روزی که این هیستری فراگیر شود، آن آرزوی ذهنی مردم که آخوندها را باید از درخت های خیابان آویزان کرد، عملی خواهد شد، و به صغیر و کبیر و آخوند دوزاری و آخوندی بنز سوار و هیچ نوع آخوندی رحم روا نخواهند داشت و امثال این مادر که خشم تمام وجودشان را فراگرفته، بچه را گوشه ای خواهند گذاشت و با ناخن های دست شان چشم های آخوندها را از کاسه بیرون خواهند آورد و این روز دیر و زود خواهد رسید و وای به حال ظالمان در هر لباسی که باشند و وای به حال آخوندها هر کاره ای که می خواهند باشند...



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy