Friday, Apr 19, 2024

صفحه نخست » از گورباچف تا کدو و عمالقه، طاهره بارئی

Tahereh_Barei.jpgچنین گویند که جامی حکایت مردی نوشته که چون در ازدحام و شلوغی شهر اندر افتاد بیم آن کرد مبادا خود گم کند پس کدوئی بپای خویش بست. چون او را خوابی در گرفت عابری کدو از پای او گشوده و به کمر بست. مرد از خواب برخاسته چون کدو ندید در تشخیص هویت خود بازماند. خصوصاْ که کدو بر شکم مردی دیگر دید.

امروز اگر نه آن مرد بل خود جامی در جهان می‌گشت و خود در ازدحام بزدلان طماعی می‌یافت که با داعیه قوم برتر و مُحقّ، شهر‌ها شخم کرده و کودکان نفله میکنند و مردان فاسدی میدید که با مشکی از اشگ در ابتدای نماز جمعه می‌ایستند و جهان را علفزاری می‌یافت با پاره کاغذ‌های سکولار و لائیک که از هواپیما‌های تبلیغی بر زمین فرو می‌بارند ولی نه بذر شده جوانه میزنند، نه باد شده می‌وزند، و سر ازبمب هائی که برای بازگشت مسیح و نقل مکان به خانه مقدس نعره زنان منفجر می‌شوند، در نمی‌آورد، برای گم نکردن بهارستان و هفت اورنگ خود آنگاه چه بپایش می‌بست؟

عابری می‌گفت شاید بهتر آنکه خود را طناب پیچ کرده تا حرکت نتوانسته و دیده از نظاره فرومانده، به این «جنون استان» راهش نیفتد و عجائب عالم سیاست و قدرت، و موش بازان پشت سر آنان را دیگر ملاقاتی نباشد.
کاتبی می‌گفت شاید باید دفتری دیگری می‌نگاشت ومصاحبه‌ای با گورباچف ترتیب میداد تا راز هجوم مرموزدلخستگان عدالت و برابری را پس از او، به جانب کور کردن چشم دین اسلام روشن می‌کرد. و رابطه‌ی به مخمصه افتادن شوروی سابق را با نشست و برخاست محمد پیامبر پی می‌گرفت تا امروز از تعداد بپاخاستگان برای امحا ظلم در جهان اینچنین کم نیآورده و تعداد طرفداران ستمگران بر ستمدیدگان فزونی نمی‌یافت.
زیراک به هر سو می‌نگریست دست همه ادیان تا مرفق در کاسه بشقاب سیاست و اقتصاد میدید و ترحم می‌آورد برپیامبرانی که هر گز هیچ دینی برنهادند مگر به نام آنان دینها و دینستان‌ها وضع کرده خود متولی آن گردیده به کاسبی پرداختند.
عابری می‌گفت امروز کدوئی چنان گرانسنگ که توان حفظ هویت انسان داشته باشد، به زحمت توان یافت. و اگر یافتی گمان مبر که رستی چون محمتل آن باشد که با همان کدو سر خودت بشکنند.
پس اینچنین تصمیم گرفته شد که از دعوت جامی به محفل امروز تدبیر و تدبر بیشتر به عمل آمده و در وارد کردنش از اورنگ هفتم به اورنگ هشتم و از بهارستان به میدان مش قاسم اسلامبلی احتیاط شود. همچنین چنین رفت که از بازگوئی خبر تعلق این
اندیشمند به مردمان فروتر ِ عمالقه نام به جدّ جلوگیری به عمل آید مبادا که وی در سر پیری کدوی آب لمبو و به گند کشیده‌ای از پهلوی خود آویزان دیده و دیگر نداند با هویت خود در کهنسالی چه کند که عظیم ناروائی در حق بزرگان خواهد بود.

طاهره بارئی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy