عزیزی میپرسد "وقتی مینویسی چگونه فکر میکنی وبا کدام معیار قضاوت مینمائی؟
میگویم آئینهای در برابر خود مینهم. به تصویر خود مینگرم واز خود سوال میکنم. آیا قبل از آن که بخواهی به نقد دیگری بپردازی؟ خود را به نقد کشیدهای؟ به راه طی شده خود نظر افکنده ومنصفانه بر آن قضاوت نمودهای؟ معیارم در حال حاضر چگونگی بر خورد شجاعانه افراد است با خود، با عمل کرد خود و با چگونگی بر خوردش با حکومت اسلامی، بخصوص با شخص خامنهای.
معیارم میزان تلاشی است که هر کس در جهت ایجاد فضائی منعطف و دوستانه برای رسیدن بیک ائتلاف ملی وگسترده در جهت سر نگونی جمهوری اسلامی از خود نشان میدهد. تلاشی که برای برپائی یک حکومت سکولار دمکراتیک انجام میدهد. تلاش برای انتخاب حکومتی بر آمده از دل یک انتخابات کاملا آزاد. "
باز میپرسد: " نظرت نسبت به این موضع گیری اخیر آقای" مهدی نصیری" نسبت به نزدیکی "آقای مصطفی تاج زاده و آقای رضا پهلوی "و برخوردی که"آقای کرباسچی و آقای گنجی" با این همه بغض وبر افروختگی وعتاب نسبت به آن کردند. چیست؟ "
میگویم: " چه میتوانم بگویم؟ در مورد آقای کرباسجی که هنوز رخت اصلاح طلب حکومتی از تن نکشیده و از حکومتی جانی وفاسد حمایت میکند. کلامی در ذم ولی فقیه مستبد وسیاستهای ایران ویران کنش بر زبان نمیآورد. هنوز معیار قضاوتش در مورد افراد میزان دوری یا نزدیکی آنها به اردوی رسوای اصلاح طلبان هم سو با حکومت است. "کسی که هنوز شریعتمداری کیهان را بر"آقای نصبری "ترجیح میدهد وگناه اورا بخاطر انتقاداز شخصیتهای "ملی مذهبی " زمانی درکه روزنامه کیهان بوده و ابراز کرده است بر وی نبخشوده.
حال برای تخریب آقای نصیری و مواضع اخیر ایشان میگوید: "آقای نصیری نه جایگاهی در محافل اصلاحطلبها دارد، با توجه به سوابق ایشان، براندازها میفهمند که فقط به درد همین تبلیغات در رسانههایی مانند بیبیسی میخورد که مثلا حرف تازهای زده شود. در هر صورت ایشان جایگاهی ندارد. "
خوب آقای کرباسچی است. انتظاری غیر این نمیتوان داشت. همان تفرعن، همان توهم، همان رشتههای اصلاح طلبی حکومتی که قادر نیست بعد از این همه جنایت رژیم دل از وی بر کند. واز این همه جنایت فاصله بگیرد.
اما حسا ب آقای گنجی جداست. نقد او به آقای نصیری نیست. نقد او انجام وظیفه سپرده شده برعهده اوست. تخریب دوران قبل از انقلاب، تخریب حکومت پهلوی و شخص آقای رضا پهلویست. کافیست کسی سخن از نزدیکی یا ائتلاف گسترده نیروهای اپوزیسیون بگوید. تا حس گرهای آقای گنجی پی در پی سگنال دهند وایشان طوماری در افشای خاندان پهلوی ردیف ننماید.
زهر نفاق وتخم دو دستگی ونفرت نیفشاند تا معجونی تلخ از در هم آمیزی سرکه و دوشاب، سره وناسره فراهم ساخته در طبله عطاری خود بگذارد.
"رضا پهلوی متحد نتانیاهو و اسرائیل است. او نه نتها تجاوزهای مکرر اسرائیل به ایران زمین را محکوم نکرده و نمیکند، بلکه نسل کشی ایرانیها را به نتانیاهو و اسرائیل تبریک گفته است. "اکبر گنجی
چه میزان نفرت، بی اخلاقی، و اتهام زنی در این پاراگراف گنجیده است. تا از آن به این نتیجه گیری برسد. "اگر طرح کنندگان این شعارِ ائتلافی به پیامدهای منطقی آن توجه نداشته باشند، تاجزاده کاملاً آگاه است. اتحاد با «شاهزاده» هیچ معنایی جز پذیرش نظام پادشاهی ندارد. اولاً: او شاهزاده است. ثانیاً: هیچ شاهی با کسی اتحاد و ائتلاف نمیکند. شاه فقط پذیرش و تبعیت و دست بوسی میخواهد. آیا رضا پهلوی و سلطنت طلبان میپذیرند مصطفی تاجزاده را «رئیس جمهور» بخوانند؟ نه. برای اینکه تاجزاده را رئیس جمهور خواندن همان و پذیرش یک جمهوری سکولار هما ن. پس اگر هم اتحاد و ائتلافی بخواهد شکل بگیرد باید آن شعار به شعار «از تاجزاده تا رضا"تغیر پیدا کند. "
آیا طرح چنین شعار بی مایه و دل بهم زنی. انداختن تخم لق در دهان افراد ابن الوقتی که پیوسته آماده برای انتشار چنین شعارهای نفاق افکنانه وبه انحراف کشنده جنبش انقلابی مردم ایران نیست؟ ایشان با طرح این شعار چه هدفی را دنبال میکند؟
اتحادی که مسلما میتواند یاری رسان جنبش باشد. آقای گنجی که در شروع نوشته ونقد خود به آقای نصیری مینویسد "من یا هر فرد دیگری حق داریم که بگوئیم با شعار «از تاجزاده تا شاهزاده» موافق یا مخالف هستیم. اما هیچ کس حق ندارد به نام مصطفی تاجزاده آن را نفی کند. "
آقای گنجی چنین مینویسد اما خود نقض غرض کرده بجای آقای تاج زاده نه تنها پاسخ داده، موضعگیری مینمایند. حتی شعار نیزمی سازد. عزیزم: " چه چوابی ا ز من طلب میکنیی؟ عمل و گفته تخریبگر این آدمها را ببین و خود قضاوت کن. "
ابوالفضل محققی