"وقتی به اعتقاد رسیدی فاتحه اندیشیدن را بخوان" ـ آرامش دوستدار
مشکل ما شخصیتهای سیاسی و نمادین چون رضاپهلوی نیستند. اینها میتوانند به دلایلی در برههای از زمان مورد اقبال همگانی قرار بگیرند یا نگیرند. مشکل ما به اعتقاد رسیدن و باورمند شدن به خود و فرقه خود است. لازم به یادآوری است هر کس در زندگی شخصی و اجتماعی جهت رفع و رجوع امور خویش به باورهایی میرسد اما این باورها همانطور که بیان داشتیم صرفاً جهت سر و سامان بخشیدن به امور است و نه بیش از این و در قالب یک ایدئولوژی که بواسطه آن بخواهد جهان بیرون خود را ببیند و تحلیل کند. سخن ما راجع به این دومی است.
آدمیِ معتقد همه چیز را بر شالوده اعتقادی که بدان رسیده میبیند. و در این راه حاضر است زیر بار سنگین آن کمر خم کند تا مبادا به "اعتقاد" راسخاش خدشه وارد گردد. ماندن در دایره اعتقاد و اثبات حقانیت خود، الزاماً باید به دشمن تراشی منجر گردد. فرقه گرایی فرهنگی ما از همین منشأ است. هر فرقهای برای دست یافتن به آرمانهای غیر واقعیاش، ساز خود را کوک میکند. غافل از اینکه آرمانها ارزشهای حقیقی و انتزاعی و نتیجتاً، توهماند.
وقتی "معتقد" یا "باورمند" شدی، دیگر غیر از این حصار بقیه دشمن به حساب میآیند. برای انسان باورمند فرق نمیکند که چگونه بخواهد فرد را بعنوان دشمن خود از میدان بدر کند. حتا شده به شخصی ترین و خصوصی ترین امور زندگی فرد وارد میشود تا روانش را بشکند و شخصیتش را خُرد نماید. نمونهای از این دست در بازجوییهای زندان حکومت اسلامی فراوانند. بازجوهای حکومت اسلامی از زندانی میخواهند حتا فضای اطاق خوابشان را هم برایشان تشریح کنند. اعتقاد ایدئولوژیکی به میزانی که دشمن پرور باشد سر در آخور انسان کُشی و آزادی کُشی دارد.
چپ سنتی ایران، اسلامگرایان، روشنفکران" دینی یا "نواندیشان"دینی و سلطنت طلبان افراطی و امثالهم به درد مزمن "اعتقاد" گرفتارند. دلیل اینکه این طیفها بلحاظ سیاسی زبان یکدیگر را نمیفهمند از همین "باورمندی" یا "اعتقاد"ایدئولوژیکیشان ناشی میشود. اینها تمامی منفد تاریکخانه اشباح ایدئوژیکی خود را بستهاند تا مبادا پرتو روشنی در آن نفوذ کند.
اما ساختن ایران آزاد نه به معیارها و امیال باورمند این نیروهای مطلق اندیش، که به خیزش هایی چون زن زندگی آزادی نیازمند است. این را میتوان از مضمون درونی انقلاب زن زندگی آزادی دریافت که عملاً همهی "نیروهای مطلق اندیش" را در سایه افکنده است. به همین جهت این "معتقدان" یا "باورمندان" چندان روی خوش نسبت به خیزش ۱۴۰۱ نشان ندادند و نمیدهند اگر نگوییم مخالف آن هستند.
نیکروز اعظمی
چند قطبی شدن جهان و چالشهای بشریت، مهران مصطفوی