فرزانه روستایی
اگر محمد مخبر دزفولی رئیس جمهور موقت در فکر تکرار رفتار دوران جوانی اش در دانشگاه جندی شاپور باشد بزودی باید دلتنگ ابراهیم رئیسی باشیم. اساسا نام مخبر فقط در لیست هیات چهار نفره مرگ برای اعدام زندانیان در دهه ۶۰ نبود وگرنه، در سوء سابقه او از ابراهیم رییسی چیزی کم ندارد. وقتی ابراهیم رییسی رفت و مخبر آمد باید به یاد همان ضرب المثل قدیم افتاد که می گوید هر سال دریغ از پارسال.
اساسا می توان گفت که از همان ابتدا، این معاون اول رییس جمهور همه کاره دولت بوده و رئیسی نقش ماشین امضای دولت را بازی می کرد. محمد مخبر هم کلید ساز و قفل ساز دولت ریسی بود و هم کلید ساز و قفل ساز بیت. با کنار رفتن پرده از سیمای کسی که قرار است نقش های مهمی را بازی کند تا حدودی می شود رویدادهای آینده را حدس زد. یعنی سپاه و بیت علی خامنه ای از این به بعد به صورت واضحتر و بدون اینکه کسی آن را یک کودتا بخواند راهکارهای ویژه سیاسی نظامی بی تعارف تری را برای تثبیت جایگاه خود اتخاذ خواهند کرد.
از آنجا که ابهام پیرامون سانحه ای که برای رییس جمهور نظام پیش آمد هر ساعت بیشتر می شود و شنیده ها حاکی است خانواده عزادار علم الهدی نیز قصد کوتاه آمدن ندارند باید منتظر اتفاق هایی استثنایی در ناصیه نظام بود. افکار عمومی مجتبی خامنه ای را نوک کوه یخی می دانند که هلیکوپتر ابراهیم رییسی به آن برخورد کرد، بنابراین خود او نیز باید در مرکز همه اتفاق هایی باشد که از این به بعد معادلات قدرت سیاسی و اقتصادی طبقه میلیاردرهای جدید و نوظهور را تعریف می کند.
امروز فردای روزی است که پاسدارها اعتقاد به نظام را کنار گذاشتند و هر آنچه را که از اسرار نظام به آن دسترسی داشتند به هر خریداری واگذار کردند. همچنین فردای روزی است که سرداران سپاه به روسیه اعزام می شدند و در جریان تجربه جهان سابق کمونیسم در سرکوب اعتراضات قرار گرفتند. وقتی روسها به جای مردم محرم اسرار ولایت شدند و برادران موساد نیز کمک خرج نیازهای زن و بچه سپاهی ها، نتیجه همانی است که امروز شاهدیم: یعنی اینکه تاثیر نفوذ کرملین و برادران موسی در اداره نظام از نقش همه کسانی که شناسنامه ایرانی دارند بیشتر، موثرتر، و تیز تر است.
پنهان کردن آنچه که موساد طی دهسال گذشته در ایران علیه فعالیت های هسته ای نظام انجام آن داده غیر قابل انکار است. بازی کرملین در کشیدن پای ایران به اکراین و قتل عام ساکنان شهرهای مرزی اکراین نیز همان قدر شرم آور و زشت است که سپاه قدس با خونسردی تمام در سوریه انجام داد و درموارد بی شماری ابزار نیابتی روسها در قتل عام مردم بیگناه و مظلوم سوریه شد.
تحلیلگران معتقدند محال بود حماسی ها بدون پول و حفاظت روسها ۵۰۰ کیلومتر تونل را در غزه و در زیر پای اسراییل حفر کنند.
آن هم تونل هایی که گاها دو طبقه و ماشین رو و با همه امکانات رفاهی برای جنگی دراز مدت با اسراییل طراحی شدند. حال اگر روسها روزگار اسراییلی ها را سیاه کردند تا تمرکز جهانی از جنگ اکراین پرت شود امروز هم شاید نوبت موساد است تا روسها را در خیابان پاستور به تله بیاندازند.
جای تاسف است. از روزی که در بعد از ظهر روزهای گرم مدرسه معلم های خسته کننده درس تاریخ را تحمل می کردیم به ما می گفتند که روسیه و انگلیس پای ثابت نفوذ و جابجا کردن معادلات سیاسی در ایران بوده اند. بعد از ۱۵۰ سال در هنوز بر همان پاشنه می چرخد و از روند اتفاقات می شود فهمید که نفوذ خارجی در ایران از نقش امثال من و شما که شناسنامه ایرانی داریم بیشتر است و برای چندمین بار، مسئولان کشور تخم مرغ های مملکت را در سبد دول بیگانه می چینند، و این بار قربه الی الله.
ابراهیم ريیسی هیچگاه فراست ادراک روابط پیچیده سیاسی امنیتی را نداشت و اتفاقا به همین دلیل بازیچه دست کسانی شد که او را به صورت محلل آوردند تا تکلیف رهبر آتی و این قضیه روشن شود که رهبر بعدی قرار است رو به مردم نماز بخواند یا رو به شمال.
برای بر هم زدن بازی حاکمان کشور که با دقت ولاالضالین را از مخرج صحیح ادا می کنند اما قبله آنها تهران نیست ما مردم ایران نیز جز هشیاری و آگاهی از بازی های پنهان کثیف راهکاری نداریم.
مویه های مادر نیکاشاکرمی برای دخترک ۱۷ ساله اش و نیز ضجه های مادر سعید زینالی که از ۲۴ سال پیش و سرکوب کوی فرزندش را سر به نیست کردند زخم های خون چکان سرزمین مادری ماست. ناله های آن پیرمرد آیت الله در تبریز که فرزندش امام جمعه تبریز بود و اشک مادرانی که کسان خود را در سقوط هلیکوپتر ابراهیم رییسی از دست دادند نیز پایه های امنیت و همبستگی ملی را تهدید می کند. اما از هر سو به معادلات سیاسی کشور می نگریم راه نجات و توسعه اقتصادی اجتماعی کشور ما از هر جهنم دره ای بگذرد، از سرسپردگی و جاسوسی برای روسیه و دریافت مشورت های امنیتی از اف اس بی روسیه یا کرملین نخواهد گذشت. زیرا روسها خودشان این تعریف را از کشور ما ایجاد کرده اند که در قضیه امنیت ملی ـ رفاه اجتماعی و صلح و آرامش رابطه ای برعکس بین آینده ایران و فدراسیون روسیه وجود دارد.