در انتخابات ریاست جمهوری کشورهای آزاد، دموکرات و سکولار، کاندیداهای احزاب مربوطه، اصول و برنامههای دولت احتمالی آینده خود را طوری مطرح میکنند که اولا قابل فهم برای توده مردم بوده و ثانیا تامین کننده نیازهای سیاسی، اقتصادی و... کشور مبتنی بر سربلندی ملی و واجد همه شرایط پیشرفت و ترقی و توسعه و نیز عضو مفید و موثری در جامعه بین المللی، با تاکید بر صلح و دوستی، آرامش و آسایش در جامعه جهانی باشد.
اما در انتخابات تحت زعامت خامنهای در ایران، اعم از مجلس یا ریاست جمهوری تاکید وی بر انتخاب کسانی است که از بقیه آحاد مردم، به فکر و خواستهها و برنامهها و مکنونات قلبی وی، نزدیک و کاملا مطیع، گوش به فرمان و سرسپرده وی باشند. بخاطر همین هم هست که مثلا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، تاکید وی، بر اعتقاد کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری، به مبانی انقلاب، با همان شیوهای که تاکنون بوده، یعنی حفظ وضع موجود بدون اقدام عملی و مفید برای توسعه و رشد اقتصادی و یا از بین بردن فقر عمومی و توام با بی اقدامی در کاهش نرخ تورم و در نتیجه ادامه اقتصاد رانتی و مافیائی باشد تا مردم ایران، کماکان درگیر روزمرّگی، یا در واقع روزمردگی بوده، فکر و نا و توان لازم برای خیزش انقلابی و تغییر رژیم، نداشته نباشند.
از نظر سیاست خارجی، تاکید خامنهای بر عمق راهبردی، یا عمق استراتژیک، یعنی ادامه همان برنامههای همیشگی، مبتنی بر صدور شرارت، به منطقه و سایر نقاط جهان، توسط تروریستهای گوش به فرمان و نیروهای نیابتی، در راستای ادامه سیاست همیشگی وی، مبنی بر داشتن دشمن یا دشمنان همیشگی در خارج و اتخاذ سیاست النصر بالرعب در داخل (پیروزی در ایجاد ترس و ترور و وحشت در جامعه) و سرکوب مردم، بخاطر این دشمن بوده است. در واقع ترس خامنهای از خیزش میلیونی و ناگهانی ملت ایران است و به خاطر این فوبیای ترس دائمی است. که نیروهای سرکوب را، به بهانه آماده باش، در مقابل حمله دشمن خارجی همواره در حال بیدار باش نگه میدارد. تاکید همواره خامنهای، بر این دو سیاست داخلی و خارجی عواقب و پیامدهای زیر را داشته است:
- نیروهای نظامی یجای حفظ تمامیت ارضی کشور و کسب آبرو و حیثیت ملی میهنی و نیروهای انتظامی، بجای حفظ آرامش و آسایش شهروندان، عمدتا تبدیل به ماشین سرکوب برای حفظ توان و قدرت دیکتاتوری مذهبی گردیدهاند. بطور مثال، در حمله اخیر دزدان مسلح، به یک طلافروشی، نیروهای انتظامی، چون فقط برای سرکوب مردم تعلیم دیده و تربیت شدهاند. نمیدانستند و نتوانستند که چگونه با دزدان مسلح برخورد نموده آنان را دستگیر و اموال مال باخته را، به صاحب آن بازگردانند.
-توهین دولت چین به تمامیت ارضی کشور و حمایت دولتمردان آن، از ادعای ارضی امارات متحده عربی به سه جزیره ایرانی در خلیج فارس و توهین روسیه به تمامیت ارضی ایران، در دریای مازندران و کاهش مالکیت ایران، از ۴۹ درصد، به ۱۱ در صد که در هر دوی این موارد، بخاطر کمک این دو کشور به بقای رژیم، با اعطای وسایل و ابزار سرکوب و آموزش نیروهای سرکوب در مقابله با خیزش انقلابی مردم و نیز نقش و عملکرد جمهوری اسلامی، به عنوان نیروهای نیابتی این دو کشور، رژیم را تبدیل به ابزار و دست نشانده این دو قدرت، در منطقه و بقیه نقاط جهان نموده است.
گرچه، همه این ترفندهای خامنهای برای تحکیم قدرت خویش و حفظ جمهوری نکبت و فساد اسلامی بوده است اما وی درین سیاست علاقه و اشتیاق به قدرت و توان ملی مردم ایران به کشور خویش را نادیده گرفته است. ملت ایران به گواهی تاریخ کس یا کسانی را که فاقد روحیه ملی مهینی بوده و یا برخلاف تمامیت ارضی کشور اقدام نموده هرگز نبخشیده و ازین به بعد نیز نخواهد بخشید و چون نگاه رژیم امّتی و نگاه مردم، ملی میهنی است در نتیجه شکاف بین رژیم حاکم و ملت ایران، ازین بابت، بمراتب عمیق تر شده است و هر بار چنین شکاف عمیقی بین قدرت حاکم و ملت ایران رخ داده، سرانجام ملت ایران بر سرنوشت خویش غالب و حاکم شده است. به نظر میرسد این بار نیز چنین خواهد شد.
علی اکبر امیدمهر
بدبختیها یکیدوتا نیست، اکبر کرمی