دویچه وله - ایرج مسجدی، از فرماندهان سپاه پاسداران و سفیر پیشین ایران در عراق، اردیبهشتماه گذشته به سمت معاون هماهنگکننده نیروی قدس سپاه منصوب شد. او کیست و دربارهاش چه میدانیم؟ یادداشتی از یوحنا نجدی.
ایرج مسجدی سال ۱۳۳۶ در آبادان متولد شد؛ در خانوادهای پرجمعیت با ده برادر و خواهر. پدرش کارمند شرکت نفت در پالایشگاه آبادان بود. تا آنجا که میدانیم از دوران دانشجویی در دانشگاه ملی تهران (بهشتی کنونی) وارد فعالیت سیاسی علیه حکومت محمدرضا پهلوی میشود و به همین دلیل دو بار بازداشت شده و چند روزی را در حبس میگذراند.
۲۲ ساله است که ازدواج میکند. او به واسطه احمد ظریفیان که در جریان جنگ ایران و عراق کشته شد، با خانواده حجازی در آبادان آشنا میشود. به این ترتیب، ظریفیان و مسجدی با هم باجناق میشوند. این پایان داستان نیست، چرا که یک باجناق سیاسی دیگر هنوز از راه نرسیده: محمدباقر ذوالقدر از فرماندهان سپاه که بعدها به سمتهای مهمی در سپاه، قوه قضائیه و نهادهای امنیتی رسید.
حاصل ازدواج ایرج مسجدی، دو پسر و یک دختر است و یکی از پسرهایش نیز به عضویت سپاه پاسداران درآمده است.
ورود به سپاه توسط محسن رضایی
خاطرات و روایتها حاکی از آن است که ایرج مسجدی فعالیتهای سیاسی و امنیتی در خوزستان را از دهه پنجاه با اعضای "گروه منصورون" آغاز کرد؛ گروهی متشکل از ائتلاف گروههای پراکنده مسلح در دزفول، اهواز و خرمشهر و فعال علیه حکومت محمدرضا پهلوی که در آن چهرههایی همچون محسن رضایی، محمد جهانآرا، علی شمخانی و غلامعلی رشید حضور داشتند.
👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله
سال ۱۳۵۸ در حالی که تنها چند ماه از انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی میگذرد، ایرج مسجدی از طریق محسن رضایی وارد سپاه پاسداران میشود. محسن رضایی در آن زمان مسئول اطلاعات سپاه بود. مسجدی پس از اخذ لیسانس تاریخ از دانشگاه بهشتی پیش از آنکه جنگ ایران و عراق آغاز شود، به درخواست خودش به خوزستان بازگشته و مسئول بسیج سپاه آبادان میشود.
ایرج مسجدی در کنار اسماعیل قاآنی
:::
مسجدی پس از خوزستان عازم لرستان و فرمانده سپاه این استان شد و از آنجا به تبریز رفت و فرماندهی سپاه آذربایجان را عهدهدار شد. حالا او رفته رفته در لایههای میانی سپاه برای خودش اسم و رسمی ساخته و شناختهشده است.
جنگ ایران و عراق ادامه دارد و مقامهای سپاه بویژه محسن رضایی به فکر ایجاد قرارگاهی برونمرزی برای سپاه میافتند و به این ترتیب "قرارگاه رمضان" با هدف "انجام عملیاتهای نامنظم، چریکی و پارتیزانی" با همکاری نیروهای کُرد در خاک عراق تشکیل میشود؛ قرارگاهی که هسته اولیه نیروی قدس سپاه را تشکیل میدهد.
حالا باجناقش، یعنی محمدباقر ذوالقدر، به سمت فرماندهی قرارگاه رمضان منصوب شده؛ باجناقی که ایرج مسجدی را برای گرفتن گوشهای از کار فراخواند و مسجدی با موافقت سپاه عازم قرارگاه رمضان شد. در همین قرارگاه است که کم کم افرادی همچون قاسم سلیمانی، المهندس ابومهدی، محمدباقر حکیم و مقامهای حزبالدعوه با هم آشنا و گرد هم جمع میشوند.
مسجدی در توصیف آن روزها میگوید که افراد، مهمات و امکانات را با "۴۰۰ قاطر" بین مرز ایران و عراق جابهجا میکردند: «از بین پاسگاههای رژیم بعثی که در مرز بود، باید پیاده یا با قاطر عبور میکردیم... این را یگان دواب میگفتیم... نیروهای سواره ما و لجستیک ما با این قاطرها به داخل عراق منتقل میشدند.»
پس از پایان جنگ، نیروها و مجموعههای برونمرزی سپاه با محوریت قرارگاه رمضان دور هم جمع شدند؛ روندی که حدودا ۱۰ سال طول کشید و از دل آن "نیروی قدس"، شاخه برونمرزی سپاه پاسداران در آمد. احمد وحیدی نخستین فرمانده سپاه قدس شد؛ سمتی که سال ۱۳۷۶ به قاسم سلیمانی رسید و حالا اسماعیل قاآنی بر آن تکیه زده است.
مسجدی با تشکیل نیروی قدس به این نهاد میپیوندد و رئیس ستاد نیروهای قدس شد.
بررسی مجموعه مصاحبهها و سخنان مسجدی نشاندهنده نقش پررنگ او در شکلگیری و تجهیز نیروهای حشدالشعبی تحت حمایت جمهوری اسلامی است. بسیاری از منابع عراقی، حشدالشعبی را بهکلی تحت فرمان ایرج مسجدی توصیف کردهاند؛ نیروهایی که نهادهای حقوق بشری بارها از حضور و مشارکت مستقیم آنها در سرکوب اعتراضهای ضدحکومتی در ایران خبر دادهاند. این گزارشها مثلا در جریان خیزش سراسری "زن، زندگی، آزادی" از سرکوبها توسط "مردانی لباسشخصی" خبر دادند که به "زبان عربی" سخن میگفتند.
دیپلمات نه؛ سپاهی است
رسانهها در ایران سالها از ایرج مسجدی به عنوان "مشاور عالی قاسم سلیمانی" یاد کردهاند. سال ۱۳۹۵ مسجدی به عنوان سفیر جمهوری اسلامی در عراق معرفی شد؛ تصمیمی که احتمالا نه از سوی وزرات خارجه و "دیپلماسی"، بلکه از سوی سپاه قدس و "میدان" اتخاذ شد و مسجدی به بغداد رفت.
او در عراق عملا نقش هماهنگکننده نیروهای تحت حمایت جمهوری اسلامی در عراق را عهدهدار شد. بیدلیل نیست که مسجدی حالا به سمت معاون "هماهنگکننده" سپاه قدس منصوب شده است.
مسجدی در بغداد از جمله مسئولیت هماهنگی برای دیدار چهرههای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی با مقامات عراقی (از دیدار فرمانده وقت نیروی انتظامی با وزیر کشور عراق در سال ۱۳۹۸ گرفته تا دیدار اسماعیل قاآنی با رئیسجمهور و نخستوزیر عراق در آبان ۱۴۰۰) را برعهده داشت.
او به عنوان سفیر جمهوری اسلامی در عراق هیچگاه زبان و آداب دیپلماتیک را فرا نگرفت، آنچنان که اظهارات غیردیپلماتیک او بارها مقامهای تهران را به دردسر انداخت. مثلا سال ۱۳۹۸ مسجدی در مصاحبهای با شبکه دجله گفته بود که «در صورت حمله آمریکا به ایران، نیروهای آمریکایی را در عراق و هر جای دیگر مورد هدف قرار خواهیم داد»؛ اظهاراتی که ناچار عباس موسوی، سخنگوی وقت وزارت امور خارجه، مجبور به تصحیح آن شد و گفت که تهران امیدوار است در خاورمیانه جنگی رخ ندهد.
در نمونهای دیگر مسجدی اسفندماه سال ۱۳۹۹ در مصاحبه با تلویزیون کُردزبان "روداو" از حضور ترکیه در شمال عراق انتقاد کرد و گفت ایران "مخالف تعرض یا تهدید از طرف ترکیه" علیه عراق است؛ سخنانی که خشم فاتح یلدیز، سفیر ترکیه در عراق را به همراه داشت. او گفت: «فکر میکنم آخرین فردی که باید در مورد احترام به مرزهای عراق درس بدهد، سفیر ایران در عراق باشد.»
مهمترین رویداد در دوران حضور مسجدی در عراق کشته شدن قاسم سلیمانی بود. آشنایی مسجدی و "حاج قاسم" اما به زمان جنگ بازمیگشت؛ زمانی که مسجدی در قرارگاه رمضان بود و سلیمانی فرمانده لشگر ثارالله. سالها بعد اما این دو در عراق به هم رسیدند؛ زمانی که قاسم سلیمانی به سمت فرماندهی سپاه قدس منصوب شد: «سردار سلیمانی به بنده گفتند من آمدم اجازه نمیدهم جای دیگری بروید. هم به من و هم به آقای قاآنی این مطلب را بیان کردند. گفتیم ما قرار نیست جایی برویم، خدمت شما هستیم.»
حدود ساعت یک بامداد روز جمعه ۱۳ دیماه سال ۱۳۹۸ مسجدی با یک تماس تلفنی ار بروز "اتفاقی" برای اتومبیل حامل "حاج قاسم" مطلع میشود: «بلافاصله همکاران ما به محل حادثه منتقل شدند و از آنجا تماس گرفتند که خودروی شهید سلیمانی و همراه ایشان را آمریکاییها زدهاند. آن زمانی که بچهها رفتند هنوز خودرو آتش میگرفت و جنازهها متلاشی شده بود و پیکرها قابل شناسایی نبود.»
آبانماه سال ۱۳۹۹ دفتر کنترل داراییهای خارجی در وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کرد که ایرج مسجدی را به دلیل "نقشی مهم در شکل دادن به سیاست نیروی قدس سپاه پاسداران در عراق" و همچنین استفاده از موقعیت خود به عنوان سفیر ایران "برای نقل و انتقالات مخفیانه مالی به سود نیروی قدس" مشمول تحریم قرار داده است.
مسجدی در واکنش، از اینکه مشمول تحریم قرار گرفته ابراز "خوشحالی" کرد.
بهار سال ۱۴۰۱ ماموریت ایرج مسجدی به عنوان سفیر جمهوری اسلامی در عراق پایان یافت و محمد کاظم آل صادق جایگزین او شد.
سردار رجزخوان با ادبیاتی تهدیدآمیز
ایرج مسجدی از جمله فرماندهان رجزخوان سپاه پاسداران است؛ آنچنان که بارها مقامهای آمریکایی، یهودیان و اسرائیل را به نابودی تهدید کرده است. او از جمله درباره دونالد ترامپ گفته است: «هنوز دلمان از این جنایت [کشته شدن قاسم سلیمانی] خنک نشده است. آقای ترامپ از دست ما در نمیرود... بیپروا این نکته را بیان میکنم... ترامپ نباید فکر کند که میتواند راحت از دست جمهوری اسلامی فرار کند.»
سخنان تهدیدآمیز او مبنی بر اینکه اگر اسرائیل به سوی جمهوری اسلامی "دستدرازی" کند، "تلآویو را با خاک یکسان میکنیم"، بارها در رسانههای جمهوری اسلامی منتشر شده است.
ایرج مسجدی حالا "معاون هماهنگکننده سپاه قدس" است؛ سمتی که البته با آن ناآشنا نیست. سالها حضورش در قرارگاه رمضان و بعدتر در نیروی قدس عملا او را به صندوقچهای از ناگفتهها درباره عملیات برونمرزی و فعالیت گروههای تحت حمایت جمهوری اسلامی تبدیل کرده است؛ آنچنان که بر اساس گزارشها، او در پی کشته شدن قاسم سلیمانی و پیش از انتصاب اسماعیل قاآنی به سمت فرمانده جدید سپاه قدس، از جمله اعضای "شورای فرماندهی موقت سپاه قدس" بود.
ایرج مسجدی، گرچه میگوید "آشپزی" بلد نیست؛ دستپختاش در عراق و سپاه قدس اما تاکنون میلیونها دلار هزینه بر مردم ایران وارد کرده است. تنها به عنوان یک نمونه، در پی هک شدن وبسایتهای متعلق به مجلس شورای اسلامی از سوی گروه هکری "قیام تا سرنگونی"، طبق نامه محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح خطاب به رئیس مجلس شورای اسلامی، سال ۱۴۰۲مبلغ ۷۷۰۰ میلیارد تومان برای نیروی قدس سپاه پاسداران لحاظ شد.
مسجدی حالا اما احتمالا با فراغ بال بیشتری گروههای شبهنظامی تحت حمایت جمهوری اسلامی را "هماهنگ" میکند، چرا که لباس دیپلماتها را از تن به در آورده؛ لباسی که بر تنش زار میزد؛ اسماعیل قاآنی بالاسرش است و هزاران نیروی شبهنظامی با بودجهای کلان تحت کنترلش. فرمان از تهران و بیت رهبری میآید و در خاورمیانه اجرا میشود.