من در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نمیکنم. دلایل زیادی دارم. برخی از این برهانها را، اینجا با شما مردم آزاده در میان میگذارم:
بیارزشی رای مردم
• رای مردم برای حکومت اسلامی هیچ ارزشی ندارد. آنها وانمود میکنند، مشروعیت خود را از خدا گرفتهاند و مردم حقی برای مشروعیت بخشیدن به آنها ندارند. اینکه چرا و چگونه خدا خلافت خود بر روی زمین و امامت مردم را به یک عده قاتل، فاسد، جانی، جتگافروز و بیکفایت داده است، بحث آن در اینجا نمیگنجد.
عدم آزادی
• انتخابات ریاست جمهوری در حکومت اسلامی آزاد نیست. شورای نگهبان، که وجود خودِ این نهاد استصوابی غیرقانی است، سیاههای از وفاداران به خامنهای و پادوهای بیارده او و نه مردان و زنانی در خدمت مردم را ارائه کرده است.
عدم شفافیت
• انتخابات ریاست جمهوری در حکومت اسلامی قابل اعتماد نیست. هیچ فرآیندی برای اطمینان از صحت، شفافیت و عدالت انتخابات وجود ندارد. هیچ نهاد مستقل داخلی و بینالمللی بر انتخابات، نظارت ندارد. از اینرو، ولی مطلقه فقیه، هر کسی را که اراده کند، از صندوق بیرون میآورد
عدم استقلال قوه مجریه
• قوه مجریه در حکومت اسلامی کارکرد، استقلال و اختیار ندارد. این رئیس جمهور نیست که به عنوان رئیس دولت، رهبری اجرایی کشور، نظارت و مدیریت بر فعالیتهای اجرایی دولت را بر عهده دارد؛ وزرا و مقامات عالیرتبه را منصوب میکند؛ بر اجرای قوانین، حفظ حقوق شهروندان و عملکرد دستگاههای اجرایی نظارت دارد. بلکه یک دولت برتر، موازی و پشت پرده زیر نظر خامنهای وجود دارد که سیاستهای کلان کشور را مثل روابط خارجی، سیاست هستهای، تخصیص بودجه کلان و مخفی کشور به اسلامگرایان افراطی لبنان، یمن و عراق را تعیین میکند. (قوه مقننه و قوه قضائیه نیز همین ویژگی را دارند.)
بیاختیاری رئیس جمهور
• رئیس جمهور هیچ اختیاری در حل معضلات کلان کشور ندارد. تصمیم درباره مشکلات بزرگ داخلی و خارجی را ولی فقیه و بازوی سرکوب او، نهادهای امنیتی و سپاه میگیرند. رئیس جمهور اختیار اجرای قولهایی که به مردم میدهد، درباره آن اگر صادق باشد، را ندارد. رئیس جمهور در اجرای اصلیترین وظیفه خود که حفظ قانون و حقوق شهروندان است، اختیاری ندارد. (من تعجب میکنم کاندیدها چگونه به این خفت تن در میدهند و کاندید ریاست جمهوری میشوند. بهویژه که سرنوشت بنیصدر، بازرگان، رفسنجانی، خاتمی، موسوی، احمدینژاد و روحانی جلوی چشم آنهاست.)
ابزار فرافکنی
• رئیس دولت فرادست، موازی، نامرئی، واقعی و کانون قدرت برتر خارج از دولت و مجلس که تصمیم گیر واقعی سیاستهای کلان و مقصر اصلی وضعیت موجود و ویرانی کشور و جامعه است، به نهادی احتیاج دارند که خود را تبرئه کند. درباره سیاستهای کلان تصمیم بگیرد، وقتی نتایج فاجعهبار آن آشکار شد، بیاید در تلویزیون و مثل یک اپوزیسیون بگوید: اگر حرف مرا گوش میکردید، اینطور نمیشد.
قوانین و مقررات ضدانسانی
• این فرض محال را بکنیم که رئیس جمهوری انتخاب شود که مدیران مکتبی، ایدئولوژیزدهی ناتوان، فساد و ناکارآمد را کنار بزند و با شایستهسالاری افرادی متخصص، کاردان و خدمتگزار را منصوب کند. آیا ساختار حقوقی و ساختار قدرت واقعی، اختیارات نهادهای قانونی و اختیارات و عملکرد فراقانونی نهادهای نامرئی، اجازه اجرای برنامههای رئیس جمهور را میدهد؟
پاداش فاجعهآفرینی
• کارنامهی حکومت اسلامی، سیاست خارجی جنگافروز و حمایت از مرتجعترین و خشنترین نیروهای منطقه، ثروت و دسترنج مردم ایران را زیر پای آنها ریختن؛ سرکوب زنان، جوانان، دگراندیشان و پیروان ادیان و مذاهب دیگر، اقوام ایرانی؛ نابود کردن صنعت، کشاورزی و دامداری تا محیط زیست؛ از انقلاب فرهنگی، اخراج از کار و مصادره اموال، ناامید کردن از آینده جوانان و مهاجرت میلیونی متفکران و متخصصان؛ زندان، کشتار و اعدام مردم تحول خواه و هزاران جنایت دیگر است. شرکت در انتخابات فرمایشی-نمایشی خامنهای پاداش دادن به این جنایتهاست و این پیام زبونانه به دولت نامرئی است که هر جنایتی بکنید ما برهوار پای صندوق رای میآئیم و نعلین جلادان خود را بوسه میزنیم.
تقویت جنبش گذارمحور
• تجربه بیش از چهار دهه دیکتاتوری حکومت اسلامی و نگاهی به قوانین حکومت اسلامی و اختیارات و کارنامه ولایت مطلقه فقیه، نشان میدهد که امید به اصلاح این رژیم، یک آرزوی بیاساس است. تحریم انتخابات ریاست جمهوری، تاکیدی بر عدم مشروعیت و فقدان پایگاه اجتماعی نظام خواهد بود و شرکت در این انتخابات ایجاد تفرقه در جبههی گستردهی مقاومت سیاسی، مدنی و صنفی خواهان گذار از استبداد و فلاکت حکومت اسلامی است.
ارزش رای من
• رای من ارزش سیاسی و اجتماعی دارد و بخشی از کنش اجتماعی-سیاسی من است. من با رأی دادن و ندادن، به شکلگیری آینده کشورمان کمک میکنم و نشان میدهم که به مسائل و چالشهای جامعه خود اهمیت میدهم و در قبال آن احساس مسئولیت میکنم. رأی من ابزار قدرتمندی برای ایجاد تغییرات مثبت در جامعه ما و جهان است و میتواند به بهبود شرایط زندگی ما و دیگران کمک کند. این «قیمتی دُر» را در پای خوکان نمیریزم.
هر رای ما به حکومت اسلامی بیاحترامی و خیانت به مبارزان کشته شده درجنبشهای مطالباتی برحق، زنان، کارگران، کارمندان، فرهنگیان، کارکنان بهداشت و درمان، بازنشستگان، سی میلیون شهروند زیر خط فقر، اقوام فقیر نگهداشته و سرکوب شده است.
از ترس افعیهایی چون قالیباف و جلیلی با استیصال به مار پزشکیان پناه بردن، خیانت به خانوادههای دادخواه، خیانت به خون نداها، ساریناها، کیانها، خدانورها، ژیناها، نویدها، مجیدرضاها، خیانت به سوختبران و کولبران، است.
حکومت اسلامی رفتنی است. شرکت ما در انتخابات فقط به این هیولای در بستر مرگ مشروعیت میبخشد و به طول عمر او اضافه میکند تا به کشتارها و اعدامهای مردم ما و ویرانی میهن ما ادامه دهد.
من برای رای خود ارزش قائلم و همراه و همگام با شهروندان آگاه، سازمانهای سیاسی، صنفی و مدنی مبارز و شخصیتهای میهنپرست بیشماری که انتخابات فرمایشی ریاست جمهوری را تحریم کردند، در انتخابات شرکت نمیکنم. من به نابودی ایران، تایید سیاستهای ضدمردمی و سرکوب مردم رنحدیدهی ما، رای نمیدهم.
احد قربانی دهناری
آیا بازی بزرگ به بن بست رسیده است؟ سیروس فیروزیان
برای منصور یاقوتی، ناهید حسینی