به مناسبت ۳۵مین سالگرد ترور زندەیاد د. عبدالرحمان قاسملو
(مارتین نیمولر کشیش آلمانی)
اول سراغ کمونیستها آمدند،
سکوت کردم چون کمونیست نبودم.
بعد سراغ سوسیالیستها آمدند،
سکوت کردم زیرا سوسیالیست نبودم.
بعد سراغ یهودیها آمدند،
سکوت کردم چون یهودی نبودم.
سراغ خودم که آمدند،
دیگر کسی نبود تا به اعتراض برآید.
در ایران نیز:
اول سراغ کوردها آمدند، سکوت کردند چون کورد نبودند
بعد سراغ عربها رفتند، سکوت کردند چون عرب نبودند
بعد سراغ تورکمنها رفتند، سکوت کردند چون تورکمن نبودند
بعد سراغ بلوچها رفتند، سکوت کردند چون بلوچ نبودند
بعد سراغ بهاییها رفتند، سکوت کردند چون بهایی نبودند
بعد سراغ زنها رفتند، سکوت کردند چون زن نبودند
و حالا کە سراغشان آمدند دیگر کسی نماندە تا اعتراض کند.
عکسی کە میبینید زندە یاد دکتر عبدالرحمان قاسملو اهل اورمیە، دکترای اقتصاد از فرانسە و استاد دانشگاە سوربن پاریس کە در دورە انقلاب ۵۷ به همراە معاونش دکتر صادق شرفکندی کە او هم فارغ التحصیل دکترای شیمی از فرانسە بود رهبری کوردها در شرق کوردستان (ایران) را به عهدە گرفتند. عکس دیگر هم خمینی کە رهبری مردم مرکز یا بهتر بگویم شیعیان ایران را به عهدە داشتند. در کنار خمینی چهرەهای دیگری چون مهدی بازرگان، ابراهیم یزدی و بنی صدر و..... کە همگی پیشینه دینی و شیعی داشتند همراە خمینی شدند. خمینی با آفتابەاش اقتصاد را مال خر میدانست در حالی کە د. قاسملو علم اقتصاد تدریس میکرد و با دانشی کە داشت در بنیە اقتصاد کشورهای فرانسە و عراق نقش داشت و اگر ایران به دست حاکمان فعلی نمیافتاد ممکن بود نقش مهمی در اقتصاد ایران ایفا کند.
قاسملو نمایندە کوردها فردی متمدن و دیپلمات بود در تمام سخنرانیها و آثارش یک کلمە حرف اضافی، بددهنی و خارج از عرف دیپلماتیک نیست اما ادبیات خمینی نمایندە مرکزنشینان همگی همراە با توهین، خشونت، تهدید، بددهنی بود. جامعەای کە خمینی جاهل و انسان ستیز و اقمارش را میپرستیدند تاکنون نسبت بە اشتباهاتش ابراز ندامت ننمودە است.
ابراهیم یزدی کە خود او نیز از گردانندگان صحنە بود انقلاب ایران را پیروزی جهل بر ظلم نامید اما مردم کوردستان از همان ابتدا علیە جهل ایستادند ولی تنها ماندند. در حالی کە مردم کوردستان مقابل رژیم خمینی ایستادند و بە ارتجاع دینی نە گفتند، در مرکز ماە عسل حکومت جدید و مردم بود.
خمینی در سال ۵۸ به جرم کافر بودن حکم جهاد علیە ملت کورد را صادر کرد و هزاران پاسدار و بسیجی گلەوار از مرکز ایران بە کوردستان حملەور شدند. در این تهاجمات صدها نفر اعدام، هزاران زن و کودک و پیرو جوان از روستاهای قرەگوڵ، قلاتان، ایندرقاش، صوفیان، ساروقامیش، خلیفلیان، هلقوش و گیجە و دهها روستای دیگر.... کشتە شدند و روستاها را بە آتش کشیدند. طبق برخی آمارها در همان سالهای آغازین حکومت اسلامی بیش از ۴۰ هزار نفر از مردم کوردستان توسط رژیم خمینی بە قتل رسیدند.
دشمنی رژیم ایران با کوردها تنها با کشتن رهبران و یا قتل عامهای دهە اول خشنوتهای نظام پایان نیافت بلکە در چند دهە گذشتە تحریمهای هدفمندی علیە مردم کوردستان اعمال نمودە تا بلکە با ایجاد فقر هدفمند کوردها را ناچار بە مهاجرت بە مرکز ایران و یا ترک کشور کنند تا از این طریق دموگرافی کوردستان را دستخوش تغییر نمایند. امروزە بیش از دو میلیون کورد در مرکز ایران و کلانشهرها سرگردان و بە کارهای سخت مشغولند، هزاران نفر از جوانان و خانوادەهای کورد نیز در چند دهە گذشتە از مسیرهای پر خطر خود را بە اروپا رساندە و در اروپا مشغول کارگری هستند و بخشی از درآمد خود را بە بستگانشان در ایران منتقل میکنند. ازلحاظ اقتصادی وقتیکە کسی بە کشور خودش ارز وارد میکند اگرچە برای خانوادەاش هست اما بە اقتصاد مملکتش کمک میکند در مقابل این موج از تزریق پول بە اقتصاد مملکت، هزاران ایرانی برای زندگی بهتر از مملکت در مقیاس وسیع ارز خارج میکنند و با این روش اقتصاد مملکت خود را فلج میکنند. از بخت بد طرفی کە بە مملکت ارز وارد میکند و بە اقتصاد کشور کمک میکند تجزیە طلب اما طرف دیگر کە با خروج سرمایە اقتصاد مملکت را فلج میکند وطن پرست میدانند. این هم از عجایب فرهنگ ایرانی.
آقای قاسملو و شرفکندی توسط عوامل رژیم در اروپا بە قتل رسیدند چون از دید آنان تجزیە طلب بودند واژەای کە بعد از چند دهە از زبان افرادی دارای افکار پوسیدە، بی سواد و تربیت یافتە در فرهنگ لجنی رژیم تکرار میشود. اما کوردها برای ایرانی آزاد، دموکراتیک و سکولار هزینە دادند، ارزشهای انسانی و اجتماعی کە در قاموس سیاسی مردم مرکز ایران جایی ندارد به قول فیلسوف ایرانی آرامش دوستدار شکم نازا را بزور نتوان زایا کرد. اگر چنانچە خوش پندار باشیم و ایران ایران شود و مسیر انسانیت خود را به دست آورد باید استفادە از واژەهایی نظیر حفظ تمامیت ارضی ایران، ملت ایران و عباراتی از این دست کە هزاران جرم و جنایت زیر آن انجام گرفتە باید همانند فعالیت ممنوعە نئونازیها در آلمان جرم تلقی شود.
هدف از این روشنگری این است کە هر جامعەای باید نگاە انتقادی بە خود داشتە باشد، مشکل جامعە ایران عدم آگاهی و شناخت از گذشتە خود است وقتی کە آگاهی نباشد مسیر راست تاریخ درست تشخیص دادە نمیشود، به قول آقای مهدی خلجی، اسلام شناس و جامعە شناس برجستە ایرانی "جامعە ما از گذشتە پرننگ و عارش آگاە نیست، چون آگاە نیست شرمسار نیست، چون شرمسار نیست نسبت بە خشونت علیە دیگران کوردها، بلوچها، عربها، سنیها و بهاییان بی تفاوت است". مطمئناً نسل بعد از انقلاب گناهی ندارد اما تا تاریخ واقعی و مملو از تحجرات دینی خود را خوب مطالعە نکنند و نسبت بە آنچە در یک قرن اخیر اتفاق افتادە آگاە نباشد در بر همان پاشنە میچرخد.
هادی صوفیزاده
پرواز در جهنم جمهوری اسلامی، منوچهر تقوی بیات